به گزارش جام جم، رد قاچاقچی که با اغفال دختران فراری از خانه، به آنها آموزش خرید و فروش مواد مخدر میداد و گرفتار باند فساد میکرد، همراه همدستانش در مشهد دستگیر شد.
اوایل هفته گذشته ماموران انتظامی مشهد هنگام گشتزنی در مرکز شهر به یک خودروی پراید که در حاشیه خیابان توقف کرده و زنی جوان داخل آن نشسته بود، مشکوک و در استعلام از سامانه راهنمایی و رانندگی متوجه شدند این خودرو چند روز پیش سرقت شده است.
با مشخص شدن این موضوع، ماموران از راننده آن ـ زن جوان ـ خواستند همراهشان به مرکز پلیس بیاید اما او مقاومت میکرد. به این ترتیب با هماهنگی قضایی زن جوان بازداشت و در بازرسی از خودرو چند بسته کریستال کشف و ضبط شد.
اعتراف دختر فراری از خانه
زن جوان در بازجویی به پلیس گفت: چندی پیش در پی اختلاف با خانوادهام از یکی از شهرستانها فرار کرده و به مشهد آمدم. در این شهر سرگردان خیابانها بودم که با مردی آشنا شدم.
او مرا اغفال کرد و برای تامین هزینه زندگیام با او همدست شدم. مرد قاچاقچی ابتدا به من آموزش رانندگی داد و سپس از من خواست در خرید و فروش مواد مخدر با او همراه شوم.
او نحوه فروش مواد مخدر را نیز به من آموزش میداد و اوایل همراه من به محلههای شهر میآمد تا مطمئن شود میتوانم از عهده فروش مواد مخدر (کریستال و شیشه) به خوبی برآیم. پس از مدتی در این کار ورزیده شدم.
وی گفت: تنهایی با خودروی مسروقهای که در اختیارم قرار داده بود، به محلههای مختلف شهر میرفتم و با اغفال جوانان به آنها مواد مخدر میفروختم. مرد قاچاقچی، دختران دیگری را نیز فریب داده و به دام میانداخت.
علاوه بر فروش مواد مخدر مجبور بودیم در خانه فسادی که راهاندازی کرده بود، فعالیت کنیم. هر وقت یکی از ما معتاد میشد، مرد قاچاقچی او را به پلیس لو میداد.
دستگیری سرکرده باند و ۴ همدستش
در پی اظهارات متهم جوان، تحقیق برای دستگیری سرکرده باند و دیگر همدستان او ادامه یافت تا این که ۲ روز پیش مخفیگاه سرکرده باند در جنوب شهر شناسایی و مرد متهم همراه ۴ زن خیابانی که ۲ نفر از آنها معتاد بودند، دستگیر شدند. متهمان با انتقال به مرکز پلیس، در بازجویی به همدستی با یکدیگر اعتراف کردند.
اعتراف مرد قاچاقچی
در مرحله بعدی تحقیقات سرکرده باند در اظهاراتش گفت: در بوستانها و پایانههای شهر، دختران و زنان فراری از خانه را شناسایی و پس از اغفال، آنها را به خانههایی که به مرکز فساد تبدیل کرده بودم، منتقل میکردم.
در ادامه آنها را در دام فساد گرفتار و مجبورشان میکردم در زمینه خرید و فروش انواع مواد مخدر به جوانها فعالیت کنند. اگر آنها پول کمی از این راه به من میدادند، آنها را تنبیه و ساعتها در خانههایی که پاتوقمان بود، محبوس میکردم.