به گزارش پایگاه 598، موشکهای ضد زره نقش تعیین کننده ای در
جنگ دارند،به طوری که میتوان به وسیله آنها، بدون درگیری میدانی به نتیجه
رسید. ازمیان موشکهای ضد تانک جهان، تعدادی از آنها قدرت انهدام بیشتری را
در مقایسه با سایر موشکها دارند.در این گزارش به بررسی عملکرد و قدرت
انهدام تعدادی از آنها میپردازیم.
ناگ
برنامه ریزی وطراحی یک موشک هدایت شونده به نام ناگ
ناگ نسل سوم موشکهای هدایت شونده
این طرح یکی از 5 طرحی است که سازمان
دفاع هند بر روی آن تحقیقاتی انجام داد و در پایان به این نتیجه رسیدند
میتواند طرحی مفید و کارا باشد. تحقیقات بر روی این طرح توسط DRDO:
Defence Research and Development Organisation انجام گرفت که این شرکت
برای این طرح در حدود 54.3 میلیون هزینه کرد.
ویژگی های فنی
در ابتدا تصمیم گرفته شد که موشک ناگ توسط 3 سیستم هدایت شود:
1-روش سیمی
2-روش مادون قرمز
3-روش امواج لیزری{MMW}
در ابتدا روش سیمی را برای آن نصب و
اجرا شد و بعد از آن دو روش IIRو MMW بر روی ناگ تعبیه شدند، ولی در حال
حاضر به جز آن 3 روش، از یک روش تصویر برداری هم استفاده میشود .سیستم
مادون قرمز این موشک یک جستجوگر فعال دارد که برخورد به هدف را تضمین
میکند. این جستجوگر درقسمت جلو موشک تعبیه شده است.
یکی از مزایای ناگ این است که اگر 3
سیستم اولیه هدایت ناگ موفق برخورد به هدف نشدند، در مرحله آخر سیستم
هدایت تصویری با استفاده ار دوربین های تصویری CCD موشک را به سمت هدف
هدایت میکند که در این روش هدف راهی برای جم (منحرف کردن) موشک ندارد و
موشک میتواند هدف را شکار کند.این موشک دایره خطای در حدود 0.9 متر
دارد.هدایت این موشک به این گونه است که اول در جهت هدف شلیک میشود و سپس
بر روی آن قفل میکند و تا برخورد اتفاق بیفتد.
وزن این موشک در حدود 42 کیلوگرم است و
این قابلیت را دارد که تا در حدود 4 تا 5 کیلومتر هدف رو شکار کند ( البته
اگر موشک از سطح زمین شلیک شود و و اگر موشک در ارتفاع ویا توسط هلی کوپتر
شلیک شود، برد آن افزایش چشم گیری پیدا میکند). جنس بدنه ناگ از فایبر گلاس
است که این امر باعث میشود که موشک امواج راداری را کمتر بازتاب کند و
کمتر توسط رادار دشمن شناسایی شود . لازم به ذکر است نیروی پیشرانه این
موشک میتواند آن را در تمام شرایط آب و هوایی بدون هیچ خللی به خوبی هدایت
کند.
بیشتر موشکها پس از شلیک، شعله بزرگی
به دنبال خود دارند که این امر باعث میشود موشک به راحتی دیده شود، ولی در
ناگ به جای یک خروجی از چند خروجی استفاده میشود که شعله کمتر شود و اگر
این ستون آتش هم قابل رویت باشد؛فقط در ثانیه اول است. به علاوه یک بوستر
تقویت کننده کوچک به آن اضافه شده است که از افت سرعت تا 90%جلوگیری
میکند. موتور ناک دارای دو موتور مبتنی بر سوخت نیترات سدیم است که همین
سوخت دود کمی تولید میکند.سرعت ناگ در حدود 230 متر بر ثانیه است و وزن
کلاهک آن در حدود 8 کیلوگرم است.
در موشک ناگ این قابلیت هست که روی بالگرد نصب شود.
این نسخه به عنوان هلیکوپتر ناگ شناخته
میشود که دارای 8 موشک با 2 پرتاب گر 4 تایی است که در دو طرف هلیکوپتر
نصب میشود. در HELINA ناگ توسط قفل لیزری، مادون قرمز و هدایت تصویری
هدایت میشود.در خودروی زرهی NAMICA یک سیستم هدایت بصری و قفل جداگانه
تعبیه شده که بر امر هدایت این موشک تاثیر مثبت دارد. این هدایت بصری
میتواند در شناسایی اهداف به اپراتور شلیک موشک بخصوص در بردهای بلند برد
این هدایت چشمی در حدود 3 کیلومتر است کمک کند.
به همین منوال یک سیستم قفل و شناسایی
اهداف در HELINA تعبیه شده که برد آن در روز به 7 کیلومتر و در شب به 6
کیلومتر میرسد که به روش NAMICA اول،هدف به طور کامل شناسایی و به سمت آن
شلیک میشود و در فاز نهایی بر روی هدف قفل میشود. در این سیستم شناسایی
پس از آن که هدف به طور 100% شناسایی شد، موشک شلیک میشود و قفل اول توسط
سیستم خود هلینا است که قفل میشود که اگر قفل شکسته شد قفل دوم توسط
سیستم موشک کارگر باشد.
در زمستان سال 2009 در آب و هوای سرد
شمال هند این موشک مورد بررس قرار گرفت که به گفته ارتش هند در این آبو
هوا برد این موشک دچار تقلیل شد. در زمستان 2009 همه از کارکرد این موشک
خوشحال بودند و تصمیم گرفته شد که در تابستان سال بعد ساخته شود و در این
مدت فقط تستهای نهایی جهت مانور دهی موشک انجام گرفته شد، به خصوص تست
کنترل IIR و هدایت تصویری که این دو روش هدایت توسط هند بیشتر مورد استفاده
قرار میگیرد.
در ژانویه 2010 این موشک توانست یک تانک
تی 55 ارتقا یافته را در برد 4.300 متری منهدم کند که در این تست از دو
روش هدایت تصویری و مادون قرمز استفاده شد. اپراتور های شلیک این موشک از
سیستم شلیک کن فراموش کن این موشک بسیار راضی بودند.
کورنت
نوعی موشک ضد تانک هدایتشونده سنگین
روسی است که در سال ۱۹۹۴ ارائه شد. این موشک برای انهدام تانکهای اصلی
میدان نبرد نسل جدید و هلیکوپترهای کند و ارتفاعپایین طراحی شده اما به
خاطر هزینهٔ بالای تولید قرار نیست به طور کامل جای سیستمهای ضدتانک قبلی
را بگیرد. کد گراو این موشک 9M133 و نام ناتو آن AT-14 Spriggan است.
کورنت برخلاف دیگر موشکهای ضدتانک از
هدایت سیمی استفاده نمیکند، بلکه با پرتو لیزر به سوی هدف حرکت میکند.
این موشک ۲۷ کیلو وزن و توانایی عبور از ۱۰۰ تا ۱۲۰ سانتیمتر زره فولادی
را دارد و در مسافتهای ۱۰۰ تا ۵۵۰۰ متری کارایی دارد و مدلی از آن با
سرجنگی ترموباریک برای استفاده علیه سنگرها و نفرات نیز طراحی شدهاست.در
دهه ۹۰ میلادی ارتش سرخ سعی در جایگزینی موشک قدیمی کنکورس (آتی-۵) که در
آن زمان بیش از ۲۰ سال بود که در خدمت بود با یک موشک جدید و کارآمدتر
داشتند.
موشک کورنت با دو سر جنگی قابل استفاده است
۱- برای اهداف انسانی و جنگهای شهری
۲- سر جنگی دومرحلهای برای مقابله با اهداف زرهی دارای زره واکنشگر
برد موشک کورنت در روز حداقل ۱۰۰ متر و
حداکثر ۵۰۰۰ متر است و برد این موشک در شب حداقل ۱۰۰ متر و حداکثر ۳۵۰۰ متر
است.موشک کورنت یکی از جدیدترین موشکهای نسل سه است که برای مقابله با
جمینگ از یک سیستم لیزری جدید استفاده میشود. این سیستم معادل سیستم بکار
رفته در افجیام-۱۴۸ جاولین است.در جنگهای اخیر ثابت شده که این موشک در
جنگهای شهری در برابر بسیاری از زرهپوشهای معروف مانند مرکاوا مارک
۳اسرائیل، آبرامز و استریکر امریکا و بیامپی و بیتیآر-۹۰ روسیه موثر
است. شواهد نشان میدهد موشک کورنت مافوق صوت در جنگ حزبالله و اسراییل
۲۰۰۶ و جنگ عراق ۲۰۰۳ حضور داشته است است.
سوخت موشک توسط سوخت جامد تامین میشود.
در ضمن موشک دارای دو اگزوز میباشد و از یک سیستم لیزری SACLOS (هدایت
لیزری خط دید نیمهاتوماتیک) استفاده میکند.سیستم هدایت این موشک در برابر
اقدامات الکترونیکی مقاوم است و قابلیت عملیات در همهی شرایط آبوهوایی و
روز و شب را داراست. این موشک با کلاهک دومرحلهای قابلیت نفوذ ۱۰۰۰- ۱۲۰۰
میلیمتر پشت سر زره واکنشگر را داراست. همراه موشک کورنت سهپایه پرتاب
۹پی۱۶۳-۱ و دوربین حرارتی ۱پیان۷۹ نیز میباشد.
دهلاویه
این موشک در برابر انواع اقدامات جنگ
الکترونیک مقاوم است، مهمترین ویژکی ای موشک هدایت نیمه خودکار فرمان به خط
دید سوار بر پرتو لیزر است که تجریه ساخت و بکارگیری چنین موشک ضد زرهی در
توفان-5 و تندر نیز وجود داشته است. بنابراین دقت می توان منطقاً بالایی
برای دهلاویه متصور بود.
همچنین اعلام شده که میزان نفوذ این
موشک در زره های واکنشگر در بالاترین حد موشک های ضد زره جهان است. نگاهی
به فهرست این تسلیحات عدد 1200 تا 1250 میلیمتر را نشان می دهد. در اینصورت
هیچ یک از تانک های ساخته شده در دنیا نمی تواند در برابر دهلاویه با این
میزان نفوذ مقاومت کند. باید توجه داشت بیشترین ضخامت زره تانک ها در نواحی
جلو و بعضاً پهلوها بوده و در سایر نواحی از مقاومت کمتری برخوردارند. به
عنوان مثال بیشترین عدد ادعا شده برای ضخیمترین بخش از تانک های ام-1
آبرامز آمریکا و مرکاوا ام-کی-4 رژیم صهیونیستی 1300 و 1080 میلیمتر عنوان
شده است. البته اعداد متنوعی در منابع مختلف عنوان شده است که استناد به
همه آنها ضرورتی ندارد زیرا نمونه ای از موشک های ضد زره روسی با میزان
نفوذ 1000 تا 1200 میلیمتر در جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی علیه لبنان و
حمله آمریکا به عراق در سال 2003 مورد استفاده قرار گرفت. در این جنگ ها به
ترتیب انواع مدل های مرکاوا از جمله ام-کی-4(در لبنان) و آبرامز(در عراق)
مورد اصابت این موشک قرار گرفتند که بهترین مقاوت حاصل شده توسط این تانک
از کار افتادن و از رده خارج شدن تانک های مذکور بوده و در مواردی به
انهدام تانک انجامیده است.
بنابراین اگر میزان نفوذ دهلاویه بیشتر
از موشک مورد نظر نباشد، باز هم حریف سرسختی برای بهترین تانک های اصلی
میدان نبرد(MBT) دنیا خواهد بود و از کار افتادن آنها کمترین نتیجه قابل
حصول است. بدیهی است تانک از کار افتاده در میدان نبرد دیگر تهدیدی محسوب
نمی شود و اساساً تانک های جدید از سازه های مستحکمی برخوردارند که در
آزمایش های انجام شده مانعِ از هم پاشیدن آن حتی در صورت اصابت یک موشک
سنگین مانند مارویک شده است. در حالی که تجربه دو جنگ یاد شده نشان می دهد
همان موشک ضد زره برای از رده خارج کردن تانک های سنگین و مستحکم نیز کافی
است. جالب اینجاست برخی کشورها مانند یونان و ترکیه پس از جنگ 33 روزه
اقدام به خرید موشک فوق نمودند در حالی که امکان تهیه موشک های هم رده غربی
نیز برای آنها فراهم بوده است.نگاهی به میزان نفوذ موشک های ضد زره قبلی
ایران و مقایسه آن با تخمین صورت گرفته برای دهلاویه نشان دهنده یک جهش
حدوداً 58 درصدی نسبت به بیشترین میزان نسل های قبلی دارد.
پرتابگر دهلاویه نیز هر چند شباهت هایی به پرتابگر توسن دارد، اما در
آن لوله حاوی موش کدر بالاترین موقعیت قرار دارد، پس از آن سامانه هدفگیری و
پس از آن چشمی مورد استفاده کاربر که مشخص کننده محل سر او است. بنابراین
مزیت مطرح شده برای پرتابگر توسن در اینجا باز هم بیشتر شده و هم حفاظت
خدمه در برابر شعله ناشی از پیشران و هم اختفای او در عوارض بهتر است. از
اینرو احتمال بکارگیری یک پیشران راکتی قویتر نسبت به توسن را در دهلاویه
می توان مد نظر داشت.همچنین اعلام شده دهلاویه توانایی هدف قرار دادن
بالگردها را نیز دارد. از اینرو مانند خانواده موشک های توفان، تندر و
توسن، این سلاح را نیز باید موشکی چند منظوره محسوب نمود.عدم استفاده از
هدایت سیمی و استفاده از یک پیشران راکتی مفروض، برد بالاتری را برای
دهلاویه در مقایسه با نسل های قبلی موشک های ضد زره ایران را فراهم خواهد
کرد.
شباهت های پرتابگر دهلاویه به توسن
بیانگر وجود مزایای عملیاتی مناسبتر آن نسبت به موشک های توفان است.
قابلیت جدا شدن لوله حامل موشک از مجموعه هدفگیری و سه پایه و راحتی نصب و
آماده سازی در این نوع پرتابگرها مزیت حمل و نقل ساده تر توسط تعداد کمتری
نفر را به همراه دارد در نتیجه این دهلاویه توسط واحدهای سبک رزمی مانند
موتورسیکلت های دو و چهار چرخه قابل حمل و توسط نوع چهار چرخ قابل بکارگیری
خواهد بود.موشک های فعلی ضد زره کشور همچنان برای انهدام طیف وسیعی از
اهداف مانند نفربرهای زرهی، تانک های سبک وزن شناسایی، سنگرهای مستحکم و
خودروها و حتی بالگردها کارایی دارند و موشک جدید دهلاویه که از قیمت
بالاتری هم دارند به عنوان عضو جدید و جوان این خانواده خط دفاعی مستحکمی
را در برابر تانک های پیشرفته غربی و شرقی برقرار نموده و تولید بومی آن
نیز امکان ارتقاء و بهسازی های آتی را تضمین می کند.
اسپایک
توسعه موشک ضد تانک اسپایک در میانه
دهه ۱۹۸۰ در شرکت اسرائیلی رافال شروع شد.هدف از توسعه این موشک، ساخت موشک
ضد تانک با قابلیت استفاده در روز و شب برای جایگزینی موشک های چون تاو و
دراگون بود. در نیازمندی اولیه این موضوع پیشبینی شده بود که موشک
بتواند با اهدافی درگیر شود که در دید مستقیم کاربر نیست و بتوان آن را در
حالت قفل نشده شلیک کرد و دارای هدایت همزمان باشد.
این موشک در اوائل دهه ۱۹۹۰ تست شد و
در سال ۱۹۹۷ عملیاتی شد.موشک اسپایک یک موشک با سامانه هدایت تصویر بردار
فروسرخ است و توان شلیک کن فراموش کن دارد، یعنی بعد از شلیک نیازی به
هدایت کاربر ندارد.
سیستم اسپایک شامل سه بخش است .
۱- موشک که درون یک محفظه استوانه ای شکل از کارخانه پلمپ تحویل داده میشود.
۲-بخش کسب هدف شامل یک دوربین است و ماشه شلیک
۳- سه پاییه
کاربر، بخش هدایت موشک را بر روی محفظه
استوانه ای که موشک درون آن است متصل میکند و سه پایه را نیز به آن وصل
میکند. با کمک دوربین، سایت آتش هدف را کسب کرده و یک علامت + را روی هدف
قرار داده، موشک را روی هدف قفل می کند و بعد موشک شلیک میشود.
اسپایک دارای یک دوربین بر روی دماغه
است که در روز و شب با دید حرارتی یا بدون دید حرارتی میتوان هدف را کسب
کند. در واقع اطلاعات هدف از طریق دوربین سایت آتش به رایانه موشک داده
شده و موشک بلافاصله بعد از خروج از لانچر به صورت خودکار دست به کسب هدف
زده و دیگر نیازی به کاربر ندارد. سرانجام موشک اوج گرفته و با زاویه ۶۰ تا
۸۰ درجه روی سرهدف فرود می آید.
تیر انداز استوانه خالی موشک را دور
انداخته و برای آتش بعدی سایت آن را به محفظه موشک بعدی وصل میکند. کل
سیستم در عرض ۳۰ ثانیه آماده آتش میشود. نسخه هایی از اسپایک دارای یک
کابل فیبر نوری متصل به موشک است که میتوان با آن موشک را هدایت همزمان
کرد. این به معنی این است که مثلا اگر هدف پشت یک تپه و یا خاکریز باشد،
کاربر موشک را شلیک کرده، تصاویر دوربین سر موشک با فیبر نوری به کاربر
ارسال میشود، موشک بعد از گذر از فراز تپه یا خاکریز و کاربر با کمک
دوربین هدف را کسب و روی آن قفل کرده و در نهایت هدف نابود میشود.
موشک اسپایک دارای چندین مدل است
اسپایک اس آر
کوچکترین عضو خانوده اسپایک که میتوان
با دوربین سر موشک به صورت مستقیم روی هدف قفل کرد. این نسخه یک صفحه
نمایشگر تک چشم دارد که به محفظه موشک متصل شده و کاربر میتواند از طریق
آن با دوربین سر موشک ارتباط بر قرار کند. علامت هدفگیر را روی هدف قرار
داده و موشک را شلیک میکند. این موشک شلیک کن و فراموش کن است. در پایان
کاربر چشمی را برداشته و روی محفظه موشک بعدی نصب میکند.کل سلاح ۹ کیلوگرم
است و بیشترین برد آن ۸۰۰ متر است و دارای توان پرتاب آرام برای شلیک از
درون ساختمان است.
سپایک ام آر
نسخه متوسط اسپایک برای پیاده نظام
است. کل سیستم ۱۴ کیلوگرم وزن دارد . در این نسخه اول کاربر هدف را با کمک
دوربین سایت آتش مشخص کرده و بعد موشک شلیک می شود و موشک به صورت خودکار
توسط دوربین خود؛ هدف را کسب میکند. این موشک هم، شلیک کن و فراموش کن
است و برد آن ۲۵۰۰ متر است. این نسخه دارای سه پایه است و سه پایه در جلو
نصب میشود و کاربر پشت سه پایه قرار گرفته و ته لوله موشک را روی شانه
قرار میدهد. در این نسخه نیز حمله کننده از بالا است و توان نفوذ در ۶۰۰ م
م زره را دارد.
اسپایک ال آر
نسخه دوربرد تر با برد ۴۰۰۰ متر که
دارای همان سایت آتش، مشابه نسخه قبلی است و فقط موشک برد بیشتری دارد.این
نسخه را میتوان بر روی خودرو نیز نصب کرد و میتوان به اتصال یک کابل
فیبر نوری به آن موشک را به صورت همزمان برای دسترسی به هدف پشت موانع
طبیعی و غیر طبیعی بعد از شلیک هدایت کرد. این نسخه دارای توان نفوذ در
۷۵۰ م م زره است.
اسپایک NOLS
این نسخه برای آتش در خارج دید مستقیم
کاربرد دارد. البته توان درگیری بر ضد اهدافی که پشت یک مانع هستند با
اتصال یک کابل فیبر نوری در دو نسخه قبلی اسپایک وجود دارد، ولی در این
مدل این کار تنها با ارتباط بی سیم انجام میشود. اسپایک NOLS دارای
برد ۲۵ کیلومتر و وزن ۷۰ کیلوگرم است. بعد از پرتاب موشک، دوربین دید
حرارتی تصاویر خود را از طریق امواج رادیویی به لانچر پرتاب ارسال می کند و
کاربر با هدایت همزمان، هدف را کسب و با آن درگیر می شود. در فیلم های
منتشر شده از جستجو گر این موشک در یک تصویر، موشک بعد از شلیک و رد کردن
یک تپه بزرگ، یک تانک را در فاصله ۱۶ کیلومتری هدف قرار میدهد و در تصویر
دیگر بعد از طی ۲۵ کیلومتر با دقت فوق العادهای از داخل پنجره ساختمان رد
شده و هدف را میزند.این نسخه بر روی خودرو های مخصوص در لانچر های دو و
یا چهار تایی نصب میشود. کره جنوبی این نسخه را سفارش داده است. برد
بالا؛ این سیستم را به یک موشک زمین به زمین تبدیل کرده است. این نسخه را
میتوان از بالگرد نیز شلیک کرد و کره جنوبی تصمیم دارد آن را از بالگرد
دریایی سی لنیکس خود پرتاب کند.
موشک tow
بیجیام-۷۱ تاو نوعی موشک هدایتشونده
ضد تانک است که در دهه ۱۹۶۰ در شرکت هوانوردی هیوز طراحی شده و از سال ۱۹۷۰
به خدمت ارتش آمریکا پذیرفته شد.تاو در کنار موشک روسی ۹کی۱۱ مالیوتکا یکی
از دو موشک هدایتشونده پرتیراژ دنیا بودهاست. این موشک هم قابلیت شلیک
سطح به سطح و هم قابلیت شلیک هوا به سطح را دارد.موتور این موشک دومرحلهای
و از نوع سوخت جامد است. سامانههای پرتاب متعددی برای این موشک طراحی شده
که شامل پرتابگرهای قابل حمل توسط پیادهنظام، پرتابگرهای نصبشونده بر
روی خودروها و پرتابگرهای نصبشونده بر روی بالگرد میشود. موشک تاو در
هیچیک از کشورهای کاربر آن از رده خارج نشده اما بهینهسازیهای متعددی بر
روی آن انجام شدهاست.
برد مفید این موشک ۶۵ تا ۳٬۷۵۰ متر،
کالیبر آن ۱۵۲ میلیمتر، وزن کلاهک آن ۳٫۹ کیلو در مدلهای آ تا سی و ۵٫۹
کیلوگرم در مدلهای دی تا اف، و وزن کل موشک در مدلهای مختلف بین ۱۸٫۹
کیلو تا ۲۲٫۶ کیلو است.قدرت نفوذ این موشک در زره حدود ۶۰ سانتیمتر در مدل
آ و بی و ۷۰ تا ۸۰ سانتیمتر در مدل سی برآورد شدهاست. حداکثر شتاب موشک
تاو ۲۷۸ متر بر ثانیه است و فاصله بین شلیک تا برخورد موشک با هدف در
حداکثر برد مفید موشک ۲۰ ثانیه است که به معنای میانگین سرعت حدود ۱۸۷ متری
این موشک است.
دراگون
دراگون را باید در حقیقت موشک ضد زره
نسل دوم به حساب آورد . این موشک قابل حمل توسط نفر و هدایت شونده ، توسط
کمپانی مک دانل داگلاس وریتون ساخته شده است. این موشک قابل شلیک توسط نفر
است و به روش سیمی هدایت می گردد، یعنی فرمان های کنترلی و تصحیح مسیر به
سوی هدف توسط یک سیم نازک از لانچر به موشک منتقل می گردد. تغییر مسیر موشک
به روش تغییر بردار پیش ران صورت می گیرد. سیستم شامل موشک و لانچر پرتاب
می باشد و مکانیزم ردیاب حرارتی و همین طور دید در شب بر روی لانچر سوار
است. لانچر مجهز به دو پایه و باتری می باشد.
کلاهک موشک، قدرت انهدام زره پوش های
متوسط و سنگرهای سبک را به نیروهای پیاده می دهد. دراگون از اوائل دهه ی
هفتاد میلادی وارد ارتش آمریکا شد. سیستم هدایت سیمی به کاربر این امکان را
می دهد که موشک را در یک مسیر مستقیم نسبت به هدف حفظ کند. برای این منظور
کافی است کاربر هدف را در مرکز سایت دید حفظ نماید. لانچر از جنس کامپوزیت
و قابل استفاده به دفعات است. دراگون در اوائل دهه ی 90 مورد بازنگری و
ارتقاء قرار گرفت که نتیجه ی آن سوپر دراگون بود. نسل اول دراگون دارای برد
1000 متر و زمان پرواز 11.2 ثانیه بود . نمونه ی بهینه سازی شده ی دراگون
دارای 18 اینچ قدرت نفوذ بیشتر و برد 1500 متری است. اولین استفاده ی رزمی
دراگون مربوط به جنگ ایران و عراق است که این موشک توسط نیروهای ایرانی بر
ضد قوای زرهی عراق به کار گرفته شد. تعداد محدودی از این موشک در زمان
رژیم پهلوی تحویل ارتش ایران گردید. این موشک امروزه توسط وزارت دفاع ایران
به روش مهندسی معکوس تولید می گردد و پارهای از مشخصات آن نیز ارتقاء
داده شده است.
دراگون توسط نیروی زمینی و سپاه
تفنگداران دریایی آمریکا و 10 کشور دیگر به خدمت گرفته شده و تاکنون ارتش
آمریکا 7000 لانچر و 33000 موشک دراگون را به خدمت گرفته که از این تعداد
17000 موشک مربوط به سپاه تفنگداران دریایی می باشد. دراگون در درگیری هایی
نظیر جنگهای اول و دوم خلیج فارس و افغانستان با موفقیت مورد استفاده
قرار گرفت. قدرت نفوذ دراگون چیزی حدود 500 میلیمتر است، با این حال این
اژدهای کوچک در مقابل زره تانکهای مدرنی مانند آبرامز، مرکاوا و T 92S هیچ
کاری از پیش نمی برد. امروزه ارتش آمریکا مشغول جایگزینی این موشک با موشک
جاولین می باشد.
جاولین
جاولین اولین موشک ضد زره قابل حمل توسط نفر پیاده با قابلیت شلیک و بعد هیچ است که توسط ارتش آمریکا مورد استفاده قرار گرفته است.
جاولین موشکی با قابلیت شلیک کن و
فراموش کن است که قبل از شلیک توسط کاربر (فرد شلیک کننده) به اصطلاح روی
هدف قفل میکند و دارای سامانه هدف یابی خودکار است. این موشک دارای قابلیت
حمله از بالا به هدف خود میباشد، بدین صورت که ابتدا موشک مسافتی را به
سمت بالا طی میکند و سپس به قسمت بالای هدف شیرجه میرود. با توجه به
اینکه معمولاً زره بالای تانک از قسمتهای دیگر آن ضعیفتر است، حمله از
بالا احتمال بالاتری برای از بین بردن تانک دارد. این موشک قابلیت حمله
مستقیم جهت انهدام سنگر یا ساختمان و همچنین موقعیتهایی که امکان حمله از
بالا وجود ندارد نظیر شلیک از داخل یک ساختمان را نیز دارد. این موشک
همچنین قابلیت انهدام بالگردها را در حالت حمله مستقیم دارد. این موشک در
حالت حمله از بالا حداکثر ۱۵۰ متر و در حالت حمله مستقیم ۵۰ متر از سطح
زمین ارتفاع میگیرد. جاولین مجهز به سامانه رهگیری هدف با روش پردازش
تصویر فرو سرخ است. سرجنگی دو مرحلهای این موشک مجهز به دو خرج متمرکز است
که اولی زره واکنشی انفجاری تانک را از بین میبرد و دومی زره اصلی تانک
را منهدم میسازد. موشک جاولین به طور گستردهای در تهاجم به عراق در سال
۲۰۰۳ به کار رفت و باعث انهدام تعداد زیادی تانک تی-۷۲ و تایپ-۶۹ عراق شد.
این موشک ابتدا توسط مکانیسم شلیک نرم
از لوله پرتاب کننده به بیرون پرت میشود، سپس بعد از اینکه از پرتاب کننده
فاصله مناسبی پیدا کرد، موتور راکت آن روشن میشود. این قابلیت باعث
میشود تا شناسایی محل شلیک کننده توسط دشمن دشوار شود، همچنین امکان شلیک
موشک از داخل ساختمان نیز فراهم گردد. با این وجود موج انفجاری که از پشت
لوله پرتاب کننده خارج میشود برای افرادی که در نزدیکی آن هستند خطرناک
است. با توجه به قابلیت شلیک کن و فراموش کن این موشک، افرادی که آن را
شلیک کردهاند میتوانند محل شلیک را به سرعت ترک کنند تا از سوی دشمن
شناسایی نگردند.
این موشک غالباً توسط دو نفر استفاده
میشود که یکی شلیک کننده و دیگری حمل کننده مهمات است، اگر چه در
موقعیتهای اضطراری امکان حمل و شلیک آن توسط یک نفر نیز وجود دارد. زمانی
که شلیک کننده مشغول هدفگیری و شلیک موشک است، حمل کننده مهمات در پی اهداف
دیگر میگردد و همچنین مراقب خطرات احتمالی از سوی دشمن است.
نکته متمایز کننده این موشک ازسایر
موشکهای ضدزره هدایتشونده به خصوص در سالهای طراحی و ساخت این موشک
(۱۹۸۹-۱۹۹۶)، بهره گیری از فناوری پردازش تصویر طیف نوری فرو سرخ جهت
رهگیری هدف بود. بهطوریکه این موشک قادر است پس از جدا شدن از پرتابکننده
تمام عملیات رهگیری هدف را به صورت خودکار و به طور مستقل انجام دهد.
بخشهای اصلی سامانه رهگیری هدف در جاولین
حسگر نوری
حسگر نوری این موشک یک حسگر آرایهای
مستطیلی به ابعاد ۶۴ در ۶۴ واحد حسکننده نور فرو سرخ طول موج بلند است.
این حسگر از نوع جیوه-کادمیم-تلوریم است. مجموعه حسگر در قسمت سر موشک داخل
یک نیم کره شفاف نسبت به نور فرو سرخ قرار دارد. میزان نور دریافتی هر
واحد حسگر متناسب با بار الکتریکی ذخیره شده در آن واحد میباشد. یک مدار
الکترونیکی که در پشت مجموعه حسگر جاسازی شدهاست، وظیفه خواندن بار
الکتریکی کلیه ۴۰۹۶ واحد نوری و تبدیل آن به یک سیگنال مناسب برای واحد
پردازش کننده را به عهده دارد.
بخش خنک کننده حسگر
با توجه به اینکه حسگرهای
جیوه-کادمیم-تلوریم برای عملکرد مناسب و دریافت سیگنال با اغتشاش کم
میبایست در دمای حدود ۷۷ درجه کلوین قرار بگیرند، از اینرو یک سامانه خنک
کننده با استفاده از نیتروژن مایع تحت فشار در طول زمان پرواز موشک که
بیشینه آن حدود ۹ ثانیه میباشد، وظیفه خنک کردن حسگر را به عهده دارد.
بخش ثابت نگهدارنده موقعیت حسگر
با توجه به اینکه میبایست همواره جهت
دید حسگر رو به هدف باشد، سامانه ثابت نگهدارنده موقعیت، حسگر را طوری در
داخل محفظه نگاه میدارد که تکانهای موشک و حرکات ناگهانی آن دید حسگر را
مختل نکند. این سامانه از یک جیمبال، شتاب سنج ها، ژیروسکوپ جرمی چرخشی و
موتورهایی برای تصحیح موقعیت حسگر، تشکیل شدهاست. این سامانه را میتوان
به طور کلی یک خلبان خودکار نامید.
بخش کنترل رهگیری
این قسمت دارای یک پردازشگر سیگنال
دیجیتال میباشد که با الگوریتمهای پردازش تصویر، محل هدفی را که قبل از
شلیک توسط کاربر معین شدهاست، از روی تصویر دریافتی از حسگر نور فرو سرخ
تشخیص میدهد و فرمان لازم را به قسمت کنترل جهت حرکت موشک صادر میکند تا
جهت حرکت موشک همواره رو به هدف از پیش معین شده بماند. این الگوریتمهای
پردازش تصویر شامل تشخیص الگو و برخی الگوریتمهای دیگر میباشد. ضمناً این
بخش، حرکت موشک را بسته به اینکه حالت حمله از بالا یا حمله مستقیم انتخاب
شده باشد، تنظیم میکند.
آتش جهنم
ایجی ام-۱۱۴ هِلفایر (به انگلیسی:
AGM-114 Hellfire) به معنای «آتش جهنمی»، نوعی موشک هوا به زمین ساخت
ایالات متحده آمریکا است که به عنوان یک موشک ضد زره با سامانهٔ هدایتی
شلیک و بعد هیچ در شرکت صنایع دفایی لاکهید مارتین طراحی و تولید شده است.
هلفایر علاوه بر کاربرد اصلی خود یعنی
نابودی تانکهای دشمن علیه دیگر اهداف سطحی نیز قابل استفاده است. این موشک
از توانایی حملات ضربتی دقیق برخوردار است و میتوان آن را از روی سکوهای
زمینپایه، دریاپایه و هواپایه شلیک نمود اما معمولاً بر روی بالگردهای
جنگنده اصلی ارتش ایالات متحده آمریکا سوار میشوند و موشک هوا به زمین
اصلی ارتش آمریکا و چندین ارتش دیگر دنیا در کلاس موشکهای ۵۰ کیلویی است.
طراحی این موشک از سال ۱۹۷۴ با اعلام
نیاز نیروی زمینی ارتش آمریکا آغاز شد. آمریکایی ها نیازمند یک موشک ضد
تانک کارآمد برای نابودی خودروهای زرهپوش دشمن بودند که از روی هلیکوپتر
شلیک شود. تولید اولین مدل این موشک با نام ایجیام-۱۱۴ای در سال ۱۹۸۲
آغاز شد. بیشتر مدلهای هلفایر با سامانه هدایتی آشیانهیابی لیزری هدف
خود را پیدا میکنند، به استثنای مدل ال این موشک معروف به لانگبو
(Longbow) که از هدایت راداری بهره میبرد. هدایت لیزری را هم خود سکوی
شلیکگر موشک میتواند انجام دهد. مثلا هلیکوپترهای آپاچی از طریق
دوربینهای الکترونیکی که بر روی دماغه آنها نصب شده این کار را انجام
میدهند و هم اینکه یک هواگرد دیگر یا یک ناظر زمینی قادر است با استفاده
از علامتگذار لیزری کار هدایت موشک را به انجام رساند. این حق انتخاب به
هلفایر این امکان را میدهد که حتی به اهدافی که خارج از میدان دید
شلیکگر موشک باشد نیز حمله کند.
روش به کار گیری موشک آتش جهنم
به دو روش می توان این موشک را در میدان نبرد به سمت هدف شلیک نمود. 1-روش خودکار و 2-روش
کنترل از راه دور.در روش خودکار سرنشینان بالگرد هدف را شناسایی کرده و
سپس موشک را شلیک می کند و تا زمان تخریب موشک را به کمک علامت گذاری لیزری
(مستقر روی همان بالگرد) هدایت می کنند.در روش کنترل از راه دور، بالگرد
تنها موشک را شلیک می کند و علامت گذاری لیزری که در جایی غیر از بالگرد
شلیک کننده موشک به عنوان مثال روی زمین یا بالگرد دیگر قرار دارد نقش
هدایت موشک تا برخورد به هدف را بر عهده دارد.از آن جایی که در این روش
بالگرد شلیک کننده موشک پس از شلیک نیازی به هدایت موشک ندارد می تواند از
صحنه نبرد خارج شود که در نتیجه باعث افزایش حفاظت بالگرد و تیرانداز در
صنحنه نبرد می شود.
افزون بر دو روش به کارگیری فوق موشک آتش جهنم را به دو روش می توان روی هدف قفل نمود. 1- روش قفل شدن روی هدف قبل از شلیک و 2- روش
قفل شدن روی هدف بعد از شلیک.در روش اول علامت گذار لیزری قبل از شلیک
موشک هدف را با پرتو لیزر روشن می کند.مزیت استفاده از این شیوه اطمینان
خلبان بالگرد از قفل کردن موشک روی هدف در مرحله قبل پرتاب است.در این روش
احتمال از دست رفتن کنترل موشک کاهش می یابد.عیب این روش ، احتمال هوشیاری
هدف و نشانه دادن واکنش همچون پرتاب نارنجک های دود زا است که عامل مهمی در
ایجاد اختلال در فرایند هدایت موشک آتش جهنم است.
در روش دوم، علامت گذار پس از شلیک موشک
هدف را روشن می کند.در این روش پیش از هدف یابی لیزری بالگرد موشک را به
سمت مسیر هدف شلیک می کند. در نتیجه موشک ابتدا بدون دید حرکت می کند. موشک
به اندازه خیلی کمی اوج می گیرد، ولی تا بعد از زمان از پیش تعیین شده
برای به کار افتادن لیزر در ارتفاع نسبتا پایین می ماند. مزیت این روش در
آن است که علامت گذار در زمان مناسب هدف را با پرتو لیزر روشن می کند. از
آن جایی که در این روش هدف مدت زمان زیادی تحت پرتو لیزر قرار نمی گیرد
امکان نشان دادن واکنش مناسب ندارد. معمولا در این روش در مواجه با تانک
های پیشرفته امروزی که به تشخیص دهنده های تهدید لیزر مجهز هستند استفاده
می شود. اگر چه به طور مشخص روش"قفل روی هدف پس از شلیک"از روش"قفل روی هدف
قبل از شلیک"پیچیده تر است.