در بخشی از سرمقاله این هفته، هفته نامه صدا منتسب به حزب کارگزاران سازندگی به قلم سعید لیلاز آمده است:
اگر قرار بود نامه چهار وزیر به رییس جمهور به طور ریشهای به طرح بحران
اقتصادی ایران بپردازد باید به نابودی قدرت عملیات اقتصادی در پیمانکاران
طلبکار از دولت اشاره میکرد. در حال حاضر خالص بدهی دولت به پیمانکاران
حدود 250 تا 300 هزار میلیارد تومان برآورد شده است. این موضوع موجب شده که
یک سرمایه اجتماعی، فنی و اقتصادی که در شرکتهای پیمانکاری متمرکز شده،
رو به اضمحلال باشد و اگر این اتفاق رخ دهد یک سبقه و دیرینه 80 ساله در
تاریخ اقتصاد ایران از بین رفته است. اگر وزیر صنعت قرار بود به بحران
اشاره کند، باید به بحران تولیدکنندگان قطعات خودرو میپرداخت که بین 500
هزار تا یک میلیون شغل در آن با خطر مواجه شده است. باید به صنایعی اشاره
میکرد که هنوز یک ریال از طلب خود را دریافت نکردهاند و در حال از بین
رفتن، هستند. اگر قرار بود به ریشه بحران پرداخته شود باید به نابودی
تولیدکنندگان میپرداخت نه به نابودی سهامداران و هشدار در مورد آنها که
انسان را ناخودآگاه به یاد آن دسته بورژوازی رانتخواری میاندازد؛ گروهی
که از محل مابهالتفاوتهای عظیم در قیمت خوراک پتروشمی و یا بهره مالکانه
در مورد معادن و یا قیمت انرژی ترجیحی و رانتی استفاده میکردند و بدون
آنکه ارزش افزوده واقعی ایجاد کنند، خوراک پتروشمی را بشکهای 18 میخریدند
و بشکهای 100 میفروختند. در برخی از سالها این گروه به میزان 500 درصد
سود سهام پرداخت کردند. هشداری که باید به آقای روحانی بدهم این است که
باید مراقب باشیم، مبادا بورژوازی رانتخوار باشد که دلسوزانه سر از نامه در
میآورد و رانتهای ازکفرفتهاش را طلب میکند. فریاد میکشد و زیر پوستی
تهدید میکند. راه خروج از رکود، بورس نیست و مسائل بسیار مبناییتری باید
مورد توجه قرار گیرد. این نامه بدون آنکه بخواهم به امضاکنندگان آن جسارت
کنم نشان میدهد که ماهیت رکود به درستی شناخته نشده است.