598 به نقل از مشرق –
"فوتبال 3 شعار دارد، غرور ملی، نشاط اجتماعی و دوستی با فرهنگ های دیگر"
این جمله ای است که محمد دادکان رئیس شکست خورده اسبق فدراسیون فوتبال
ایران در یک برنامه تلویزیونی گفته. او این سوال را هم مطرح کرده که فوتبال
ما الان کدام یک از این فاکتورها را دارد؟
دادکان قبل از مطرح کردن
این سوال بهتر بود سری به دوران مدیریت خود می زد، زمانی که تیم ملی فوتبال
ایران در در جام جهانی 2006 با آن شکست های مفتضحانه غرور ملی را له کرد.
البته
از حق هم نباید گذشت که علی کفاشیان روزگار فوتبال ما را به جایی رسانده
که محمد دادکان، که به دلیل بی کفایتی در اداره زیر مجموعه اش با آن وضعیت
اخراج شد، امروز داعیه نجات بخشی دارد.
اما آقای مدعی امروز، در زمان مدیریتش برای فوتبال این کشور چه کرد؟
در
این زمینه تماشا نوشته؛ همه آنچه دادکان به آن می نازد، خاطره صعود به جام
جهانی 2006 است و نه حتی بازی های جام جهانی و کیست که نداند اگر قرار بود
او تصمیم کیرنده نهایی باشد، تیم ملی چه بسا با همایون شاهرخی حتی به
مرحله دوم انتخابی جام جهانی هم نمی رسید و باز اگر بر لجاجت او بود و
سازمان تربیت بدنی وقت دخالت نمی کرد، وحید هاشمیان و خداد عزیزی به تیم
ملی دعوت نمی شدندو باز سرنوشتمان نرسیدن به جام جهانی بود.
آنچه دادکان
به آن می نازد درگیری تمام نشدنی فدراسیون با ملی پوشان بر سر پوشش و
مویشان است. رئیس فدراسیونی که پیش از جام جهانی و با توصیه دلال ها تیم
ملی را به اردوی انگلیس برد و زمانی که دلسوزان هشدار دادند فضای این کشور
برای فوتبال ما مناسب نیست دادکان فریاد کشید این حرف ها را مهاندان می
زنند. و وقتی تیم ملی با یک بازی تدارکاتی و زودتر از وعد مقرر با سرشکستگی
از این کشور بازگشت دادکان حاضر نبود هیچ نقد و توصیه ای به جز صدای مجیز
گویانش را بشنود.
گمشده این فوتبال شما نیستید
كساني كه امروز احتمال بازگشت دادكان را جار ميزنند،
چه پاسخي دارند اگر كسي از آنها بپرسد مگر در دوره چهارساله مديريت او چه
تحولي در فوتبال ايران ايجاد شد؟ غير از صعود به جامجهاني ٢٠٠٦ – كه در
مقایسه با تیم ملی 98 فرانسه حرفی برای گفتن نداشت و با نمايش بيكيفيت در
آلمان، فوتبال ایران را زير سوال برد - كدام نقطه روشن را ميتوان در
كارنامه دادكان پيدا كرد؟ چگونه ميتوان او را گمشده فوتبال ايران معرفي
كرد و از ياد برد كه همه وظايف و مسووليتهايش را در توجه به تيم ملي
بزرگسال خلاصه كرده و از ديگر بخشهاي فوتبال غافل مانده بود. در دوره او
تلاشهاي ساختاري فدراسيون صفاييفراهاني عقيم ماند. دورههاي آموزشي براي
مربيان و داورها به حداقل رسيد. تشكيلات اداري فدراسيون بهشدت ضعيف شد و
تصميمگيريها در چارچوب اتاق رئيس خلاصه شد.
در چهار سال مديريت
دادكان، تشكيلات و مقررات ليگ فوتبال ايران با وجود نياز مبرم به تغيير،
دستنخورده باقي ماند. اين در حالي بود كه در آييننامهاي كه
صفاييفراهاني براي ليگ نوشته بود، بر به روز شدن آن تاكيد شده بود.
دادکان
همه فوتبال ایران را در اختیار تیم ملی برزگسالان و برانکو گذاشت تا ما را
قهرمان بازی های آسیایی کند افتخاری که مربی های وطنی چون علی پروین با
امکاناتی به مراتب کمتر و شرایطی سخت تر از این به دست آورده بودند.
محمد
دادكان همان مدير انتقادناپذيري است كه سايت اينترنتي فدراسيون فوتبال را
به توپخانهاي عليه منتقدانش تبديل كرده بود. چگونه ميشود از ياد برد كه
در همين سايت، بخشي جداگانه براي تاختن به روزنامهها طراحي شده بود كه در
آن به تفكيك براي هر روزنامه، جوابيهاي نوشته ميشد. ادبيات آن به اصطلاح
جوابيهها هم داستاني جداگانه داشت كه پر از توهين و افترا و گاهي
تسويهحسابهاي شخصي بود.
حتي ميتوان از اين پرسش كليدي هم گذشت كه
چگونه دادكان وقتي بركنارش كردند از خطر تهديد فيفا و تعليق فوتبال ايران
حرف زد و از همه اين خطرها و پرسشها و ابهامات ميشود چشمپوشي كرد به
شرطي كه كسي بتواند دليل بياورد كه گمشده فوتبال ايران، مديريت محمد دادكان
است.
شاهكار مدیریت محمد دادکان
دوستان دادكان حق دارند براي بازگشت او به فدراسيون
به هر دري بزنند. او دوستي را در حق آنها تمام كرد. يكي را از هفتهنامه
سياسي [...] با هزينه فدراسيون فوتبال به جامجهاني برد. [...] يكي را كه
كارش روزنامهنگاري بود به نام كارشناس براي آناليز حريف ايران در مرحله
مقدماتي جامجهاني به ژاپن فرستاد و البته هيچگاه پشت غلامحسين زمانآبادي
را خالي نكرد. زمانآبادي آن روزها سخنگوي فدراسيون فوتبال بود اما به
پشتوانه حمايت دادكان، بيش از هر منتقدي عملكرد برانكو ايوانكوويچ، سرمربي
وقت تيم ملي را زير سوال ميبرد. سخنگوي فدراسيون فوتبال عليه سرمربي تيم
ملي. اين بود شاهكار مدیریت محمد دادکان.