عضو حزب منحله مشارکت به شکلی ناشیانه درز داده شدن نامه 4 وزیر به رئیسجمهور درباره خط رکود و بیاعتمادی مردم به توافق هستهای را ماستمالی کرد.
صفایی فراهانی در مصاحبه با روزنامه اعتماد مدعی شد وزرا میخواستند جامعه را مطلع کنند و تنها کارکرد نامه این است که همه بدانند امسال اتفاق خاصی در اقتصاد نمیافتد. آنها میخواستند به دلواپسان توجه بدهند که در چه شرایطی هستیم.
برخلاف این ادعا، سخنگوی دولت در سخنانش که تیتر روزنامههای متعدد شد، تصریح کرده بود؛ از دیدن انتشار این نامه جا خوردم.
تلاش برای عادیسازی انتشار این نامه قابل تأمل در حالی است که تحلیلگران - حتی در سطوح حامیان دولت- تأکید کردهاند محتوای نامه و اصرار بر انتشار آن از سوی نویسندگان حاکی از نگرانیهای شدید درباره سیاستگذاری تکبعدی دولت و جریان متنفذ آن در رویکرد مذاکره به غرب و واگذاشتن باقی مسئولیتهای دولت است.
همزمان با ادعای صفایی فراهانی، روزنامه شرق از قول موسی غنینژاد اقتصاددان نوشت، 4 وزیر در قالب اپوزیسیون دولت ظاهر شدهاند.
شرق موسی غنینژاد را «اقتصاددان راستگرا که بسیار نزدیک به مشاور اقتصادی رئیسجمهور است» معرفی کرد و از قول وی نوشت: «چهار وزیری که به رئیسجمهور نامه نوشتهاند در مقام اپوزیسیون به ایفای نقش در هیئت دولت پرداختهاند و عملکرد مافوق خود در بخش اقتصاد را زیر سؤال بردهاند. در هیچ کجای دنیا رسم نیست وزیرانی با نوشتن نامه مشکلات اقتصادی را نزد افکار عمومی ببرند و به رئیسجمهور خود هشدار دهند که اوضاع بحرانی است رئیسجمهور بارها در سخنان خود گفته دولت سیاست تکرقمی کردن تورم را ادامه میدهد و خط قرمزش استقراض از بانک مرکزی است. این کلام عالیترین مقام قوه مجریه، در حقیقت مانیفست اقتصادی دولت است که اگر افرادی نمیتوانند خود را با آن هماهنگ کنند، بهتر است استعفا دهند.» غنینژاد با بیان کلماتی تند خطاب به چهار وزیر امضاکننده این نامه سرگشاده، گفته است: «اینکه وزرای نفت و مسکن و همچنین رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی پای این نامه را امضا نکردهاند، بر ابهامات میافزاید و نشان میدهد برخی وزرا تاب اصلاح ساختار اقتصادی کشور را ندارند و میخواهند با فشار افکار عمومی دولت را به سمتی ببرند تا سیاستهای انبساطی در پیش گیرد و با تزریق منابع به طور موقت بخش تولید را راه بیندازد.
2 سال صدای کارشناسان را نشنیدند تا صدای 4 وزیر درآمد
روزنامههای حامی دولت نامه هشدارآمیز 4 وزیر به رئیسجمهور و اظهار
نگرانی نسبت به عواقب منفی برخی تصمیمات دولتی بر اقتصاد کشور را از زوایای
مختلف تحلیل کردند.
روزنامه شرق در این زمینه نوشت: دولت از ابتدای
سال 93 همواره خروج از رکود را اولویت اصلی خود اعلام کرده است. نباید از
این نکته غافل بود که بخشی از کاهش تورم در طول دو سال گذشته ناشی از رکود
بوده است و نباید هزینه سنگین کاهش تورم به قیمت تعمیق رکود را از نظر دور
داشت.
دولت نتوانسته در خروج از رکود موفق شود. نمیتوان انتظار داشت وضعیت رکودی با توافق هستهای از بین برود. نگارش نامه از سوی وزرا به ریاست جمهوری و تاکید بر اهمیت مقابله با رکود اقتصادی در این نامه، به هر صورت مثبت است، اما کافی نیست. دولت باید برای خروج از رکود اقتصادی، برنامه و راهکار روشنی داشته باشد.
این روزنامه در خبری با تیتر «نامه هشداری که با تاخیر علنی شد» خاطر نشان کرد: نامهنگاری مردان اقتصادی دولت به رئیسجمهور موجه نیست زیرا وزرا که به صورت مستمر و هفتگی با رئیسجمهور در تماس هستند چه نیازی است که برای رئیسجمهور نامه بنویسند؟! از طرفی در علم اقتصاد اصطلاحی به نام فرود آرام و فرود سخت وجود دارد که وامدار واژههای هواپیمایی است. بسیاری از کارشناسان اقتصادی بارها به دولت هشدار دادهاند که اگر باز هم سیاستهای جلوگیری از تورم ادامه یابد، روزی میرسد که به فرود سخت میرسیم و حالا دچار فرود سخت شدهایم. دولت باید اواخر سال گذشته به حرکات ضدتورمی خود پایان میداد. زیرا اقتصاد کشور دچار رکود تورمی بود.
از سوی دیگر روزنامه بهار معتقد است: همین که چنین مسائل مهمی از درون کابینه به مطبوعات کشیده شود میتوان حدس زد که شاید اختلافات درونی باعث شده که پیشنهادات این چهار وزیر به نتیجه نرسد و آنها قصد داشته باشند از این طریق به رقبای درون دولت فشار بیاورند.
این روزنامه در تحلیل دیگری تاکید کرد: هشدارهایی که در نامه چهار وزیر به رئیسجمهوری درباره بازار سرمایه مطرح شده است ظرف دو سال گذشته به طور مرتب از جانب کارشناسان اقتصادی به ویژه فعالان بازار بورس مطرح میشده است اما نه تنها هیچ واکنشی از جانب دولت در پی نداشت بلکه تبعات تصمیمات اقتصادی دولت به ویژه از سوی اصناف اقتصادی دامنگیر بازار سرمایه شد و آثار واقعیاش در افت شاخصهای بورس نمایان شد. این وضعیت نشان میدهد مشکل کارشناسی تا چه حد جدی است.
بهار ادامه میدهد: باید توجه داشت بازار سرمایه ویترین اقتصاد کشور است و چنانچه آشفته شود تمامی ارکان اقتصاد در مقابل دیدگان جهانیان متزلزل نمایش داده میشود. یکی از مهمترین تبعات این آشفتگی فرار سرمایه از بخش صنعت است و به دنبال آن سرمایهگذاری جدیدی شکل نمیگیرد و طبعا تولیدی اتفاق نمیافتد.
در وهله اول باید یک ستاد با اختیارات ویژه تشکیل شود که پیشنهادهایی مطرح کنند و به اجرا درآورند.
در همین حال روزنامه فرهیختگان، نامه 4 وزیر را شواهد اختلاف در کابینه دانست و نوشت: این نامه ارسال و نسبت به شرایط اقتصادی هشدار داده شده که از یک طرف جای خالی مسعود نیلی، مشاور ارشد اقتصادی رئیسجمهوری یا عباس آخوندی، وزیر اقتصاددان کابینه در آن مشهود است و از طرف دیگر به نظر میرسد برخی اختلافنظرها در مسائل اقتصادی در بدنه دولت و میان اعضای کابینه وجود دارد. روز شنبه بود که ولیالله سیف، رئیس کل بانک مرکزی و علی طیبنیا، وزیر امور اقتصادی و دارایی در همایشی هر دو بر لزوم کاهش نرخ سود بانکی تاکید کردند. یک روز قبل از این همایش هم طیبنیا از احتمال کاهش نرخ سود بانکی در نشست روز سهشنبه شورای پول و اعتبار خبر داده بود. این در شرایطی است که مسعود نیلی، مشاور اقتصادی روحانی همواره تاکید دارد که نرخ سود بانکی که دستوری و از طریق شورای پول و اعتبار تعیین شود، درست نیست و بازار است که باید این میزان را تعیین کند.
مشاور کروبی: آمریکا در ایران به دنبال اپوزیسیون جایگزین است
«آمریکا دنبال نیروهای غربگرا در ایران میگردد تا جایگزین اپوزیسیون ناکام کند».
داریوش سجادی مشاور سابق کروبی و از همکاران نشریات دوره اصلاحات در تحلیلی نوشت: اوباما بعد از توافق وین در مصاحبه با نیویورک تایمز گفت از این به بعد براساس توافق وین این فضا برای ما آمریکاییها باز میشود که بتوانیم از مجاری تجاری نیروهای نزدیک به خود را در ایران شناسایی کنیم. این جمله از اوباما نشان میدهد که آنها از این مقطع به بعد دنبال گزینش نیرو از داخل ایران هستند؛ نیروهایی که در زمین آمریکا بازی میکنند و به پراگماتیستها معروف هستند.
اظهارات اوباما از یک طرف ثابت میکند که آمریکا بعد از 36 سال به این واقعیت رسید که طی این چهار دهه به طور کلی منابع اطلاعاتی آمریکاییها اپوزیسیون خارج از کشور بود که این طیف رویاهای خود را در مقام تحلیل به آمریکاییها میفروختند و آمریکاییها براساس این تحلیلها اکثر برنامههای استراتژیک خود را تنظیم میکردند. وقتی اوباما این سخنان را گفت نشان داد که آمریکاییها دیگر به نیروهای اپوزیسیون امیدی ندارند و در واقع تاریخ مصرف اپوزیسیون تمام شده است. اما از سویی خطر تمرکز آمریکاییها بر برخی نیروهای داخلی کشور را تهدید میکند. متأسفانه ما امروز نیروهای غربگرایی در داخل کشور داریم که آماده نقشآفرینی در زمین آمریکاییها هستند.
سجادی میافزاید: آمریکا 36 سال به دنبال پیدا کردن نیروهای پراگماتیست و ایجاد پلی ارتباطی به داخل کشور از طریق این نیروها بوده است تا بتواند گفتمان انقلاب اسلامی و نیروهای حامل این گفتمان را به کرنر ببرد و توازن را به نفع پراگماتیستها به هم بزند. به عنوان مثال آمریکاییها همین اقداماتی که با انقلاب اسلامی کردند را با انقلاب نیکاراگوئه انجام دادند یعنی ابتدا تحریمهای سنگینی علیه نیکاراگوئه وضع و سپس نیروهای مخالف انقلاب را تسلیح و جنگ را به این کشور تحمیل کردند و توانستند انقلاب نیکاراگوئه را زیر 10 سال شکست دهند و «خانم چامورا» را که تا بن دندان آمریکایی بود روی کار آوردند. همین نسخه برای ایران هم پیچیده شد، ولی به دلایل مختلف از جمله وجود یک رهبر کاریزماتیک، دین اسلام و اقتصاد متکی به نفت موفق نشد.
مشاور پیشین کروبی مینویسد: من معتقدم بنابر دلایل بسیار زیادی آمریکاییها از این به بعد هم موفق به تحقق اهدافشان در ایران نخواهند شد. آمریکاییها زمانی حاضرند تخم مرغهای خود را در سبد کسی بگذارند که آن فرد هم بتواند اهداف آنها را محقق کند. اگر در انتخابات 92 آقای ]...[ رد صلاحیت نمیشد و رئیس جمهور میشد، برای آمریکاییها چهره مطلوبی بود تا آنها بخواهند به نفع او امتیاز بدهند تا وی هم متقابلاً بتواند منافع آمریکاییها را تأمین کند. آن دیپلمات ارشد در شورای روابط خارجی در نیویورک در پاسخ به سؤال هاله اسفندیاری میگوید امتیاز بدهید تا ما هم بتوانیم کاری کنیم که رادیکالها سرکار نیایند، اما دولتمردان آمریکاییها به آن درجه از التفات رسیدهاند که حسن روحانی آنقدر سنگینوزن نیست که بخواهند به نفعش تحریمها را بردارند و او را تبدیل به یک چهره مطلوب ملی کنند تا وی در ازای آن بتواند جلوی نیروهای حامل گفتمان انقلاب اسلامی را بگیرد.
روحانی در واقع نه وزن و نه انگیزه چنین کاری را ندارد. آمریکاییها اگر اطمینان داشتند که وزن و قدرت طرف مقابل در مذاکرات به حدی هست تا بتوانند به او امتیاز بدهند و امتیاز بگیرند تا امروز تحریمها را برداشته بودند. اگر تعللی از جانب آنها وجود دارد به دلیل همان عدم یقین و اطمینانی هست که ما «نمیتوانیم این تخم مرغها را بصورت تضمین شده در سبد طرف مقابل بگذاریم.» اما از طرف دیگر میدانند که اگر تعلل کنند پارلمان بعدی ایران میتواند در انحصار کسانی باشد که حامل گفتمان انقلاب اسلامی هستند. بنابراین منتظر مانور برخی مدیران دولتی در جهت جلب حمایت آمریکا هستند تا متقابلاً بتوانند امتیازی در زمینه تحریمها بگیرند و خرج انتخابات کنند.
پاسخ قابل تأمل پسر کروبی به تردیدافکنی سحرخیز
فرزند کروبی در پاسخ به قلمفرسایی مدیرکل مطبوعات داخلی دولت اصلاحات وی را به انتشار مطالب خلاف واقع متهم کرد.
محمدحسین کروبی در واکنش به مقاله عیسی سحرخیز در سایت روزآنلاین که به تردید افکنی درباره حکم حکومتی پرداخته بود نوشت: حکم حکومتی قبل از مجلس ششم بارها استفاده شده بود. حتی در زمان مرحوم امام، با اینکه امام مقید بود امور از طریق مجاری قانونی حل شود، ولی ناچاراً چندین بار مجبور به ورود شد. از جمله در ماجرای ادامه نخستوزیری مهندس موسوی. در آن زمان، نظر سپاهیان بر این بود که تغییر ایشان به جبهههای جنگ آسیب میرساند. امام به رئیس جمهور وقت توصیه فرمودند که نخستوزیر تغییر نکند.
وی خاطرنشان کرد: همچنین حکم حکومتی بعد از ارتحال امام و قبل از مجلس ششم توسط رهبری چندین بار اعمال شده بود. از جمله تأیید انتخابات مجلس در تهران و چندین شهر در سال 1378 که شورای نگهبان مصمم به ابطالش بود و این حرکت رهبری موجب شادی دوستان منتقد حکم حکومتی از جمله شما شد. لذا چرا همان موقع و نیز حتی پس از آن در انتخابات سال 84 که آقای معین با حکم حکومتی آقای خامنهای تأیید شد، اعتراض نکردید؟ و همچنین تأیید صلاحیت عدهای از دوستان در انتخابات مجلس چهارم و پنجم که نمیخواهم نامشان را ببرم توسط رهبری تأیید صلاحیت شدند.
آخر و عاقبت چیدن همه تخممرغها در سبد دیپلماسی
نامه چهار وزیر به رئیس جمهور از این حکایت میکند که دیپلماسی یکی از صدها عرصه مدیریتی است و نباید همه تخممرغها را در آن گذاشت.
روزنامه اصلاحطلب بهار ضمن درج این تحلیل نوشت: شگفتا که نظام اداری و مدیریتی ما معامله «بهلول دانا» و «بهلول دیوانه» را با کارشناسان دارد. روزی نظر آنها را با صدها تجلیل و تکریم در گذر از رقابتها و انتخاباتها و مشارکتهای سیاسی و گرم کردن فضاهای انتخاباتی صائب میداند اما بعد از آنکه کاروانشان از آن پیچ رقابت گذشت، گذرکنندگان، به چنان استغنایی از تئوری و عمل میرسند که آدام اسمیت و جان مینارد کینز از تبحرشان انگشت به دهان میمانند. مگر به صد دلیل و برهان چندین سال است که نمیگویند، وزن دولت سنگین است، تصدیگری آن بالاست، عرصه برای رقابت بخش خصوصی و سرمایهگذاری تنگ و بهرهوری در نظام اداری و دولتی ما پایین است. هزینههای جاری و اجرایی ما بالاست. نظام بانکی ما پرهزینه و کم بازده است. رونق مورد انتظار به هزار و یک دلیل فساد و رانت و سوءمدیریت و... ایجاد نمیشود. طبقهبندی شغلی و مدیریتی در عرصه اقتصاد تعریفی نو میطلبد.
مگر نمیگویند، دنیای اقتصاد، عرصه فرصتها و تهدیدهاست، پس باید فضای رقابت را شناخت و از فرصتها بهره گرفت؟! روزگاری نامه دهها نفر از اقتصاددانان کشور را در پیشبینی رکود و تورم وحشتناک و قریبالوقوع به کج فهمی آنان از واقعیتها تعبیر کردند و زمانی که غول گرانی چهره کریه خود را به اقتصاد و زندگی مردم نشان داد با آنان مهر مصلحتی ورزیدند و از سر عطوفت و صمیمیت به گفتوگو نشستند.
چه میشد اگر این گفتوگو در همان هشدار اول انجام میگرفت که به احتمالی از دامنه و ارتفاع مشکل کاسته میشد. نویسنده خاطرنشان کرد: باید به جای بازی با اسامی و واژهها همه توانمندیهای خود را به عرصه اقتصاد ببریم؛ دعوای اصلی آنجاست.
آنجا گرانی، بیکاری، بحران اشتغال، ازدواج و... غوغا و هر روز زندگی جوانان را تهدید میکند. آنجا به جد تهدید میشویم هر لحظه یک دهک از طبقات جامعه از گردونه زندگی آبرومندانه خارج و در معرض شغلهای کاذب و ناسالم قرار میگیرند. دیپلماسی برای ما یک عرصه از صدها عرصه مدیریتی است ولی تمام آن نیست. همه تخممرغهای خود را در آن سبد قرار ندهیم؛ آن به تنهایی برای اقتصاد ما معجزه نخواهد کرد. مدیریت پساتحریم حساستر و مشکلتر از فضای تحریم است. خدای ناکرده اگر دیر بجنبیم بخش اعظمی از ثروت ما راه مهاجرت در پیش میگیرند و در پویایی اقتصاد دیگران به کار میافتند و ما از آن بیبهره میمانیم.
«بهار» این را هم نوشته که نامه 4 وزیر کابینه به رئیس جمهوری محترم، حکایت آن طبیبی است که بیمار بدحالی روی تخت مطبش دراز کشیده بود و او با سراسیمگی، نهیب میزد که هر چه زودتر او را به دکتر برسانید. صاحب بیمار هاج و واج مانده بود و میگفت؛ مگر دکتر شما نیستید؟!