به گزارش پایگاه 598، نشریه «خط حزبالله» در یادداشتی تحلیلی به بررسی تاریخ افتخارآمیز استکبارستیزی ملت ایران پرداخت. متن این یادداشت بدین شرح است:
باراک
اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: «مردم ایران از تاریخی افتخارآمیز
برخوردارند. اما شعار «مرگ بر آمریکا» برای آنها شغل و امنیت ایجاد نمیکند.
اگر ایران مسیر دیگری را انتخاب کرد، آن مسیر برای امنیت منطقه، برای مردم
ایران و جهان خوب خواهد بود.» اما چرا اوباما، به دنبال ایرانِ بدون «مرگ
بر آمریکا» است؟ پاسخ به این سؤال در کلام امام خمینی(ره) نهفته است که «ما
همه شعارهایمان را با عمل محک زدهایم»(3/12/67). لذا می دانیم که:
1.
«مرگ بر آمریکا» شعاری برگرفته از ذهنیت تاریخی ایرانیها نسبت به رفتارهای
استکباری حاکمیت آمریکا بوده که تاکنون استمرار هم داشته است.
کاپیتالاسیون، شلیک به هواپیمای مسافربری، کودتای نوژه و.... و حتی «یکی از
برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنی آمریکاییها... با ایران و
ایرانی، با اسلام و مسلمین آشکار شد.»(19/10/92) در واقع «مرگ بر آمریکا را
کسی به ملّت ایران یاد نداد.»(11/8/73) و این شعار، زبان حال و حرف دل
ملتهای مظلوم و مستضعف جهان بوده است.
2. راستی
اگر شعار مرگ بر آمریکا کارآمد نیست و اگر در عمل جواب نداده، پس چرا نظام
سلطه به دنبال حذف یک شعار «بی اثر و بی عمل» است؟ آیا تقاضای حذف این شعار
به اینکه «امروز در خیلی از کشورها صدای مرگ بر آمریکا بلند میشود»
برنمیگردد؟ آیا هدف نظام سلطه این نیست که با تغییر ذهنیت مردمی که «شاخِ
ابرقدرتىِ ابرقدرتها» را شکسته اند، ملتهای الهام گرفته از حرکت ملت ایران
را نسبت ادامه حرکت خود دچار تردید کنند؟ تجربه تسخیر لانه جاسوسی و حوادث
مصر نشان داد که حتی«مبارزه ی با استبداد بدون مبارزه ی با آن قدرت خارجی
ای که پشت سر دیکتاتور و مستبد قرار دارد، به جایی نمیرسید ... همچنان که
در بعضی از انقلابهای این چند سال اخیر ملاحظه کردیم»(19/12/92). به همین
دلیل است که جریان غربگرای داخلی تلاش می کند تا با «بزک» امریکا، ماهیت
استکباری او را کمرنگ کند. این جریان، دو راهبرد اصلی را دنبال میکند: 1.
«تحریف اصول امام خمینی(ره)»؛ تا با «تفسیر غلط از امام» شاخص را تغییر
دهند.(30/4/92)؛ 2. مخدوش کردن اصل استکبارستیزی. اگر این جریان بتواند
ذهنیت مردم را تغییر دهد؛ به تبع آن مرز بین جبهه حق و باطل کمرنگ میشود،
آن وقت راه نفوذ آمریکا به بهترین شکل ممکن هموار خواهد شد.
3.
اوباما ادعا کرده که با شعار مرگ بر آمریکا امنیت بیشتر برای ایران فراهم
نمیشود. نگاهی گذرا به وضعیت کشورهایی در منطقه که مرگ بر آمریکا نگفته اند
و نمیگویند و نیز کشورهایی که آمریکا برای برقراری امنیت به آنجا ورود
کرده است، میزان توّهم اوباما را نشان میدهد. اتفاقا امنیت ایران حاصل عمل
به شعار «مرگ بر آمریکا» است که با ایجاد عمق استراتژیک، خاکریز خود را تا
مرزهای رژیم اشغالگر قدس رسانده است. بیش از سه دهه مقاومت و تلاش ایران در
جهت دستیابی به دست برتر امنیتی در منطقه، نه تنها برای خود بلکه ملجأ
امنیتی بسیاری از ملتهای منطقه است که آمریکا به بهانه تأمین امنیت وارد
کشور و زندگیشان شده است. استحکام خط مقاومت از استمرار «مرگ بر آمریکا»ی
جمهوری اسلامی ایران است و «همه ی این گله ها و ناراحتیها از این است که
نفوذ ایران گسترده شده»(20/4/94) است. به همین دلیل مسئولین نظام اسلامی
باید توجه داشته باشند تا پدیده های اتفاقی، "دست دادنها" و «اقدامات
نابجا»یی از سوی آنها صورت نگیرد که برخلاف سیاستهای کلی نظام باشد یا سبب
مخدوش شدن این تصویر موفق از مبارزه با استکبار شود و در خط مقاومت منطقه
هم ایجاد تذبذب و دلسردی کند. آنها نباید به جای نقطه های امیدبخش« دل را
به نقطه هاى خیالى» بسپرند.(17/10/93)
4. اوباما
گفت که شعار «مرگ بر آمریکا» برای شما شغل ایجاد نمی کند. وی جملات مشابهی
را نیز در روزهای منتهی به نوروز 92 درباره اقتصاد ایران بر زبان آورده
بود. البته چند ماهی از این سخنان اوباما نگذشته بود که «اختلافات سیاسیون
آمریکا بر سر مسائل مربوط به بودجه ی دولتشان موجب شد شانزده هفده روز دولت
آمریکا تعطیل بشود، هشتصد هزار کارمند به مرخصی اجباری»(12/8/92) بروند.
امروز 47 درصد جمعیت آمریکا با احتساب بدهی های خود، هیچ ثروتی ندارند
(ثروت صفر!)؛ چهارصد خانواده ثروتمند آمریکا، مجموعا معادل 62درصد جمعیتشان
ثروت دارند و... حال چگونه رییس جمهور اینچنین نظام اقتصادی که خود گرفتار
است، مدعی می شود که اگر «مرگ بر آمریکا» نگویید، وضع اقتصادی تان بهتر
میشود؟ اتفاقا ملت فهمیده است که مشکلات حوزه اقتصادی و معیشتی به این دلیل
است که به طور کامل و قاطع «مرگ بر آمریکا» را عمل نکرده ایم. ما هنوز در
این حوزه نتوانسته ایم وابستگی نظری و عملی به بیرون از مرزها را قطع کنیم.
اگر همان بیست سال پیش آن هشدار را شنیده بودیم که «اقتصاد ما دچار این
اشکال است که وابسته ی به نفت است و باید خودمان را از نفت جدا کنیم.» آن
«آقایانِ به قول خودشان "تکنوکرات" لبخند انکار»(1/1/92) نمیزدند و کمر همت
می بستند و اقتصاد را از آن وابستگی نجات میدادند؛ امروز با این مشکلات
اقتصادی رو به رو نبودیم. مشکلات اقتصادی ما برای گفتن «مرگ بر آمریکا»
نیست بلکه برای عمل نکردن به آن است. آن "مرگ بر آمریکا"یی که نظام
استبدادی شاهنشاهی را برانداخت و نظام سلطه را تحت تأثیر قرار داد، باید به
ساختار و رفتار اقتصادی ما نیز جهت بدهد. کافی ست یک بار دیگر رجوع کنیم
به تجربه موفق «مرگ بر آمریکا».