به گزارش پایگاه 598، اینکه آقای ظریف حسب اتفاق با آقای اوباما روبرو شده است و با او دست داده است یا طی یک برنامه ریزی چنین فرآیندی طی شده است، در درجه دوم اهمیت قرار دارد (که ما باور به درستی نقل مسئولین وزارت خارجه مبنی بر اتفاقی بودن ماجرا داریم) اما آنچه مهم است تصویری است که این رویداد در اذهان بین المللی ایجاد می کند که متاسفانه باید گفت تصویر رسانه ای ایجاد شده از این اتفاق، خبر از اشتباه آقای ظریف در جهت خلاف منافع ملی ایران می دهد.
به عنوان یکی از موافقان برجام، در تحلیل داده – ستانده ذکر کردیم که در کنار ستانده های مهم برجام، یکی از داده های مهم فرآیند مذاکرات هسته ای، ایجاد تصور تغییر رویکرد استکبار ستیزی ایران است که بخشی طبیعی و در نتیجه مذاکره مستقیم علنی با آمریکا صورت گرفته است و بخشی ناشی از اشتباهاتی مانند گفتگوی تلفنی دو رئیس جمهور، یا پیاده روی دو وزیرخارجه ایجاد شده است و در همان تحلیل ذکر شد اگر در ادامه مسیر این تصویر اصلاح نشود، ما چنان ضرری می کنیم که همه ستانده های مهم برجام نمی تواند آن را جبران کند.(کتاب برجام در تحلیل کلان و خرد، صفحه 23)
فارغ از شعارزدگی و مبتنی بر استدلالی منطقی دلیل این ادعا در آن تحلیل این مساله ذکر شد که استکبارستیزی برای ایران هم «آرمانی ایدئولوژیک» است و هم «منفعتی استراتژیک». ما هم براساس مبانی دینی خود معتقدیم نباید ظلم پذیر بود(لا تَظلِمونَ وَلا تُظلَمونَ. بقره، 279) و باید به عنوان یک شیعه منتظر برای زمینه سازی ظهور حضرت ولی عصر(عج) تلاش جدی کرد و هم اکنون به روشنی میبینیم که داشتن این راهبرد تا چه میزان توانسته است، مابه ازای منافع کلان ملی ایجاد کند.
پافشاری ما بر این رویکرد بودهاست که امروز ما در دنیا به عنوان یک قدرت منطقه ای، با نفوذ معنوی بسیار گسترده در جهان اسلام مطرح هستیم.
اگر چین یا روسیه به دنبال تعریف منافع «استراتژیک» با ایران هستند، اگر اتحادیه اروپا در سند راهبرد ایناتحادیه در قبال ایران بر تفاهم با ایران بر سر مسائل منطقه خاورمیانه، «مستقل از سایر شرکایش»تصریح میکند، اگر ما به دلیل این جایگاه منطقهای توانسته ایم امنیت خود را در بخش پرآشوب دنیا حفظ کنیم و منافع کلان اقتصادی و استراتژیک به دست بیاوریم همه به دلیل تاکید بر حفظ این رویکرد استراتژیک و به ثمر رسیدن آثار بین المللی اش است. (همان، صفحه 22)
امروز دیگر عمده کسانی که شعار «نه غزه، نه لبنان…» سر می دادند فهمیدهاند که باید بگویند: « هم غزه، هم لبنان همه برای ایران». اگر این رویکرد نبود وزیرخارجه ما نمیتوانست در یک طرف میز دربرابر وزیران خارجه 6 کشور بزرگ دنیا بنشیند و برای منافع اقتصادی و سیاسی و ملی ما چانه زنی کند و آمریکا را مجبور کند که به قول مقاله نویس نیویورک تایمز در موضوع هسته ای حداقل در 8 موضوع مهم عقب نشینی کند.(همان، صفحه 36) و اگر می بینیم که همین رئیس جمهور فعلی آمریکا یعنی اوباما روزی اجازه نمی داد، حتی ما به اجلاس های بین المللی درباره سوریه دعوت شویم و حالا به دلیل اینکه از قافله تعامل اروپا با ایران بر سر این مساله عقب نیفتد، یک طرفه از طرح این موضوع در مذاکره با ایران سخن می گوید و خلاصه اگر می بینیم که هیات های مختلف اقتصادی اروپا به دلیل باور پیدا کردن به این که ایران لنگر و عامل ثبات منطقه است و محتاج تعاملات سیاسی و اقتصادی با ایران هستند، مرتب هیات های سیاسی و اقتصادی می فرستند، همه و همه نتیجه حفظ و پافشاری بر استراتژی استکبارستیزی ایران است که آن را با شیوه ای عاقلانه و اصولی پیش برده است. امروز هیچ کارشناسی نمی تواند کتمان کند که همه این منافع بسیار کلان سیاسی و اقتصادی و بین المللی به دلیل قدرت منطقه ای ایران و آن هم به دلیل موفقیت در این رویکرد است.
پس اگر ما این منافع استراتژیک را میخواهیم باید به گونهای عمل کنیم که همچنان نماد اصلی مبارزه با استکبار در جهان شناخته شویم در غیر این صورت باعث تضعیف محور مقاومت و گفتمان استکبارستیزی می شویم و در نتیجه، هم از آرمان مهدوی خود دور شده ایم و هم منافع استراتژیک(حیاتی) و کلانی را از دست خواهیم داد.
دلیل مخالفت ما با اتفاقاتی مانند گفتگوی تلفنی دو رئیس جمهور یا پیاده روی و یا متاسفانه اشتباه غیرقابل توجیه اخیر آقای ظریف در دست دادن با آقای اوباما، به دلیل همین مساله است که این اتفاقات نمادین لطمه جدی به این تصویر قدرت آفرین می زند و این لطمه مهم در حالی است که این قبیل اقدامات جز هزینه هایی که ذکر شد، هیچ فایده ای عملی در پی نخواهد داشت، همانطورکه آقای رئیس جمهور گفتند: «مشکلات ایران وآمریکا با دست دادن حل نمی شود».
علاوه بر آنچه ذکر شد امروز پارامتر دیگری نیز اهمیت حفظ رویکرد استکبارستیزی را تقویت می کند و آن هم ضمانت اجرای برجام توسط آمریکایی ها است (البته اگر برجام در ایران نهایی شود). پیش از این در نقد و بررسی برجام و قابل دفاع دانستن بررسی هزینه منفعت بازگشت پذیری، بر این نکته تاکید شد که اگر علاقمندیم در اجرای برجام نقض عهد صورت نگیرد (که قطعا آقای ظریف هم مثل ما علاقمند به این مساله هستند) باید در حوزه های مختلف اقتصادی، سیاست داخلی و سیاست خارجی برنامه ریزی های مهمی داشته باشیم، تکرار نکته مربوط به بخش سیاست خارجی آن تحلیل برای یادآوری مسئولان سیاست خارجی را مفید می دانم:
«در حوزه سیاست خارجی نیز حفظ رویکرد استکبارستیزی و حمایت از جبهه مقاومت و متحدان منطقه ای، برای افزایش قدرت بازدارندگی از اهمیت راهبردی برخوردار است و تصور اینکه با عادی سازی رابطه با آمریکا و حل شدن در نظام ناعادلانه بین الملل می توان طرف مقابل را مجاب به رعایت برجام کرد، موهوم و غیرواقع بینانه است.
تجربه عملی ما نشان داد که همچنان نظریات «نو واقع گرایی» بر نظریات «آرمان گرایی» در روابط بین الملل برتری دارد بر این اساس نباید فراموش کرد دلیل اصلی که قدرت های دنیا مجبور شدند با مشروعیت دادن به ایران، روزها و ساعت ها پای میز مذاکره بیایند و به ما پرستیژ بین المللی بدهند، قدرت منطقه ای ایران است که بر اساس حمایت از جبهه مقاومت ایجاد شده است پس حتی اگر آرمان های ایدئولوژیک مبتنی بر تکالیف موکد قرآنی را هم کنار بگذاریم، خطایی استراتژیک خواهد بود که به جای افزایش «ظرفیت های قدرت آفرین» در حمایت از جبهه مقاومت، به حرف های به ظاهر زیبا اما «زایل کننده قدرت»، مانند عادی سازی رابطه با آمریکا بپردازیم. امروز دیگر همه سیاستمداران دنیا پذیرفته اند که دنیای روابط بین الملل جای «واقعیت های مبتنی بر قدرت بیشتر» است نه جای «آرمان های مبتنی بر تعامل».(کتاب برجام در تحلیل کلان و خرد، صفحه 79)
با این اوصاف به نظر می رسد آقای ظریف بهتر است اشتباه خود را هرچه سریعتر با درپیش گرفتن ادبیات متناسب در فضای بین المللی ، جبران کنند.
منبع: رصد