حجت الاسلام علیرضا پناهیان در دهۀ اول
محرم، در دانشگاه هنر با موضوع «عنصر شجاعت در هنر و حماسه» به ایراد
سخنرانی پرداختند. گزیدهای از دومین جلسۀ این سخنرانی در ادامه میآید:
موضوع یکی از مهمترین امتحانات الهی، نترسیدن است
· شجاعت، عنصر كليدي حماسه است و
اگر شجاعت از حماسه گرفته شود، بقيه عناصر حماسه، خيلي عامل ماندگاري حماسه
نيستند. شجاعت يكي از كليدي ترين مفاهيم انساني است و كليدي بودن آن هم به
اين دليل است كه موضوع اول امتحانات الهي است. اولين موضوع امتحانات الهي
ترس است و خداوند امتحان ميكند كه ببيند انسان ميترسد يا خير؟ دليل ديگر
اهميت شجاعت و نترسيدن، توجه به اين آيه قرآن است كه إِنَّما ذلِكُمُ
الشَّيْطانُ يُخَوِّفُ أَوْلِياءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ
كُنْتُمْ مُؤْمِنين(سوره آل عمران،175) ؛ كار اين شيطان شما اين است كه
دوستان خودش را ميترساند. اگر انسان از غير خدا بترسد ذليل ميشود و اگر
از خدا بترسد، قوي ميشود و همه عالم از كسي كه از خدا ميترسد، ميترسند.
ولی اگر از شيطان و وعدههايش بترسي، ذليل ميشوي و از همه عالم ميترسي.
· گام اول در نترسيدن اين است كه
از بيرون به ترس نگاه كني و متوجه باشي كه خداوند ميخواهد تو را با ترس
امتحان كند و هيچ واقعيتي در وراي ترسهاي تو نهفته نيست. خدا هم با اشاره
به اينكه ميخواهم با ترس تو را امتحان كنم، كمك بزرگي به موفقيت تو در
نترسیدن كرده است.
هر تشخيص و محاسبهاي كه در اثر یک ترس شيطانی انجام شده باشد، نشخیص اشتباهی است
· گام دوم براي نترسيدن اين است كه
شيطان، «دوستان» خودش را ميترساند. مگر شما از دوستان شيطان هستي كه
بترسي؟ هر قدمي كه ناشي از ترس ايجاد شده توسط شيطان برداشته شود، قدم
اشتباهي است، هر تشخيص و محاسبهاي كه از ترس شيطان انجام شده باشد، تشخيص و
محاسبه اشتباه بوده است. هر دلنگراني كه به دليل ترس از شيطان پيدا كرده
باشي، باعث آلودگي دل و قساوت دل است.
بسياري از صفات زيبا در اثر ترس از وجود انسان پر ميكشند
· اينطور نيست كه هركسي ضعيف و
مستضعف شد، مورد توجه خدا قرار بگيرد. بسياري از ضعف هاي ما ناشي از
بيديني و بيايماني و ترس و اسارت ما در مقابل شيطان و تحت تأثير ابليس
قرار گرفتن است. وقتي خدا ميبيند تو تحت تأثير ابليس قرار گرفتهاي و از
دشمن او حساب ميبري؛ غضب ميكند و غضب خدا باعث قساوت قلب تو ميشود.
ظاهرا هيچ كاري نكردهاي، فقط ترسيدهاي و چون ترسيدهاي، نور و صفا را از
دست ميدهي. بسياري از صفات زيبا در اثر ترس از وجود انسان پر ميكشند.
اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايد: «لَوْ تَمَيَّزَتِ الْأَشْيَاءُ لَكَانَ
الصِّدْقُ مَعَ الشَّجَاعَةِ وَ كَانَ الْجُبْنُ مَعَ الْكَذِبِ؛ اگر صفات
دسته بندي شوند، صداقت با شجاعت و ترس با دروغ همراه خواهد
بود.»(غررالحکم/219)
شجاعت؛ آرامشي ايجاد ميكند كه زمينه ساز خلاقيت ميشود.
· شجاعت؛ آرامشي ايجاد ميكند كه
زمينه ساز خلاقيت ميشود. آدم دست پخت هر كسي را نمي خورد. بايد ديد دست او
تميز بوده است يا نه؟ كسي هم كه كار هنري ميكند، آیا بايد روحش تميز است
یا نه؟ اگر انسان از هيچ چيز نترسد، آرامتر است. اگر كسي چنين آرامشي را
پيدا كرد، با توجه به شغلي كه دارد آن آرامش را در كار خودش به كار
ميگيرد. كاربرد اين آرامش در خلاقيت انسان است.
· وقتی در چنين آرامشي، خلاقيتي
بوجود بیايد، اثر توليد شده، اثري است كه از جان طبيعت و مغز فطرت گرفته
شده است و مكاشفات در چنين شرايطي مطابق با ذات هستي خواهد بود. هنرمند در
اين وضعيت، به طور ناخواسته به زواياي عالم دست پيدا ميكند. هر خلاقيتي در
اين شرايط، عكسبرداري از فطرت است؛ اين كار، كاری الهي است. يكي از شرايط
زيبايي، تناسب با طبيعت است و اگر هنرمندي هنرش با طبيعت يكسان باشد، خيلي
هنر داشته است.
· چه عوامل ديگري ميتوانند باعث
بروز خلاقيت شوند؟ گاهي عصباني شدن، باعث خلاقيت و توليد اثر ميشود، البته
اين اثر اثري غيرانساني است. ترس هم ميتواند عامل خلاقيت شود، چرا كه
انسان را وادار به رفتارهايي ميكند كه قبلاً سابقهاش نبوده است. كينه و
نفرت هم عامل خلاقيت ميشوند. يكي از كساني كه ناشي از عقدههاي رواني خود،
خلاقيتهاي عجیبي داشته است، صادق هدايت است. ظاهر آثارش مانند يك آهنگ و
يك موسيقي روان است، ولي مضمون آثارش سرشار از «نفرت از عالم هستي» است.
نداشتن شجاعت علمی، انسان را درجهل فرو میبرد
· شجاعت به انسان قدرت ميدهد و
يكي از قدرتهاي موجود در انسان، «قدرت تمركز» است. اگر بخواهي در سر نماز
تمركز داشته باشي، كه يكي از قوتهاي روحي انسان است، ترس مانع آن است. جبن
و ترس انسان را ضعيف ميكند، وقتي ضعيف شدي، يكي از قوايي كه از دست
ميدهي، قدرت تمركز است و تبدیل به آدمی با افکار پراكنده ميشوي.
· براي برخي از كارهاي هنري تمركز
بالاتري نسبت به برخي از كارهاي علمي نياز است، و داشتن شخصيت شجاع چنين
امكاني را راحت تر فراهم ميكند. پس شجاعت يك مسأله شغلي هم هست.
· اگر كسي در مقام كار علمي باشد،
نياز به شجاعت علمي دارد. كسي كه شجاعت علمي ندارد، از ترس اينكه حرفش غلط
درآمده باشد، الكي دفاع ميكند و بيشتر خودش را در جهل فرو مي برد. چون
ميترسد حرفش را پس بگيرد، بر حرفش استوار باقي ميماند و براي حرفش توجیه
ميتراشد و بيشتر از حقيقت فاصله ميگيرد. چون شجاعت علمی ندارد و ميترسد
سؤال كند، نادان باقي ميماند.