سهل انگارانه خواهد بود اگر تصور شود فتنه 88 ماحصل چند ماه اردوکشی خیابانی پیش و پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است. صرفنظر از بهانه های این اردوکشی ها،آنچه برای فتنه گران گام اول رسیدن به اهداف از پیش طراحی شده بود، حمله به ولایت فقیه بود. چرا که با افزایش فشارها بر رهبری نظام، زمینه تن دادن به خواست فتنه گران هموار می شد و این آغازی بود بر انقلابی رنگی در ایران.هر چند که این هدف در ابتدای اغتشاشات مستتر بود و شعاری در این باره (علی رغم سفرهای خارجی و تدارک انقلاب مخملی) عملی نشده بود ولیکن تنها پس از گذشت سه روز از اغتشاشات تهران، آنچه که باید روی می داد، فشار بر رهبری برای قبول شرایط پیشنهادی اصحاب فتنه بود.
وی در کمتر از یک ماه بعد (87.10.19) در سخنانی که از طریق شنود به دست آمده مدعی می شود که "ما پیرو خط امام هستیم ولی باید تکلیف خودمان را با این رژیم مشخص کنیم. ما مدیون امام هستیم ولی امام چیزهایی فرموده که با گذشت زمان نتیجه می گیریم که موفقیتی در آن نیست و حکومت دچار مشکل شده است.این ولایت فقیه یک امر غیر عقلایی است که واقعا هم هست. عقلایی به معنای امروز دنیا"
پدر معنوی اصلاحات در جای دیگر که تاریخ دقیق آن نامشخص است درباره حذف ولایت فقیه می گوید:ما باید بیائیم و توان بگذاریم به هر قیمتی آقای خامنه ای را از تخت پائین بکشیم. او باید بفهمد که این مملکت این طور نیست که ایشان باشد و هرجور بخواهد آن را به هر سمتی بکشاند. خاتمی و یارانش بالاخره کلی تجربه دارند.
موسوی خوئینی ها در در 26 خرداد 88 و تنها سه روز پس از انتخابات برای افزایش فشار بر رهبری به دوستان خود توصیه می کند که "اگر می خواهند در شورای نگهبان مطلبی در مورد انتخابات شروع کنند ابتدا از آقای خامنه ای شروع کنند و بگویند تخلفات از ایشان شروع شده است. ایشان (رهبری) می داند اگر یک قدم به عقب برود(ابطال انتخابات) باید تا آخرش عقب برود".
وی در همین روز در دیدار "علی محمد حاضری" درباره تداوم اغتشاشات می گوید:آیا با این اوضاع می توان مردم را به مدت یک الی سه ماه در خیابان ها و در جلوی چشم همه مردم دنیا نگاه داشت. می بایست از قضیه ابطال انتخابات فراتر برویم و این یک راه جدیدی است و این جمعیت الان به عنوان بازیکنان این جریان هستند. ما باید در موضوع تخلفات انتخاباتی ابتدا از آقای خامنه ای شروع کنیم که برق از سر شورای نگهبان بپرد.آیا این حضور مردمی می تواند به اعتصاب و تحصن بینجامد؟ برای آقای خامنه ای ابطال انتخابات به معنای این است که باید یک عقب نشینی را شروع کند که معلوم نیست ته آن به کجا کشیده می شود. کاری نکنید که این قضیه ظرف یک هفته بسته شود.اگر مهندس بتواند این حرکت را به روشی آرام اما مستمرتر تبدیل کند خیلی مفید است.
همانگونه که اشاره شد این اظهارات تنها بخشی از اطلاعاتی است که توسط نهادهای مربوطه جمع آوری شده است و چه طرحها و برنامه هایی که فتنه گران داشته اند و هنوز سندی از آن منتشر نشده است.
دیگر روحانی نمایی که در فتنه 88 و ماهها پیش از آن فعالیت داشته اشت، سید محمد خاتمی است. فردی که 8 سال بر مسند ریاست جمهوری کشورمان تکیه زد و با سیاست های کرنشی و ریزه خواری غرب، این افتخار را در پرونده خود دارد که جورج بوش کشورش را محور شرارت معرفی کند. وی دردر راهپیمایی اعتراضی و غیرقانونی88.3.25 خطاب به معترضین گفته است که "باور داشته باشید که رهبری از این جمعیت ترسیده است، و همین نقطه درست جای فشار وارد کردن است".
وی سقوط احمدی نژاد در انتخابات را حذف رهبری می داند و عنوان می کند:"اگر در این انتخابات احمدی نژاد سقوط کند عملا رهبری حذف می شود. اگر به هر قیمتی و به هر شکلی اصلاحات دوباره بر حوزه سیاسی و اجرایی کشور بازگردد، دیگر رهبری اقتداری در جامعه نخواهد داشت. سقوط اصولگرایان به معنای پایان اقتدار رهبری تلقی می شود. با شکست اصولگرایان باید قدرت آقای خامنه ای را مهار کرد".
یکی از روشهای خاتمی در مقابله با ولی فقیه استفاده از تعبیر جامعه مدنی بوده است. وی می گوید:"اگر ما تعبر جامعه مدنی را زیاد به کار ببریم، بی آنکه در داخل هزینه بدهیم به غربی ها اعلام می کنیم که قصد و روش ما در حکومت مخالفت با روش ولایت فقیه است".
محمد علی ابطحی شخصی که سالها با خاتمی و مشی او همراه بوده است در اعترافات خود صریحا به نقشه فتنه گران در فشار به رهبری و حذف آن اشاره می کند.ابطحی در بخشی از اعترافات خود به ماجرای شال سبز انداختن خاتمی اشاره می کند.وی می گوید: "من در این ایام در چند جلسه به آقای خاتمی متلک گفتم که شما هیچ وقت از این سبک بازی ها نمی کردید، رفتید شال سبز به گردنتان انداختید. آقای خاتمی می گفت چاره نیست باید تا آخر برویم.پذیرش این همه تحقیر به خصوص وقتی معلوم بود که پس از پیروزی موسوی به مشارکتی ها پستی نخواهند داد نشانه دیگری از این است که باید تعهدات دیگری هماهنگ شده باشد.آن تعهدات مقاومت، حرف آخر و تغییر رهبری است.
وی درباره استارت پروژه انتخابات می گوید:"بحث این انتخابات که از دو سال پیش کلید خورد به دو دلیل می توانست حذف و یا کم اثر کردن رهبری را در خود داشته باشد.یکی به این دلیل که احمدی نژاد بارها مورد حمایت رهبری قرار گرفته اند و دیگر اینکه تطابق شعارهای احمدی نژاد با رهبری، به همین دلیل حذف احمدی نژاد به معنای حذف عملی رهبری تلقی می شد".
ابطحی می افزاید:" انتخابات ریاست جمهوری اخیر، که جهت گیری های آشوبهای اخیر پس از انتخابات و تمهیدات آن در قبل از انتخابات دارای هدف روشن حذف رهبری نظام بوده است، دارای عقبه قدرتمند و کینه توز داخلی در سطوح مدیریت های مختلف نظام هم بود که مدیریت این پروژه را در موارد بسیاری به عهده گرفتند تا در انتخابات اعلام عملی پایان دوران رهبری رهبر معظم انقلاب را مطرح کنند.
به اعتقاد ابطحی این سناریو ابعاد پیچیده ای داشت تا جایی که خاتمی در این باره می گوید:"ما هدف بزرگتری داریم. مهم این است که در انتخابات باید پیروز شویم و لذا نباید در ستاد افرادی باشند که روزنامه ها از آنان به عنوان جریان تندرو یاد کنند و اصل پروژه پیروزی در انتخابات که تنها راه مهارکردن رهبری است، آسیب ببیند".
وی درباره شان رهبری در نگاه خاتمی اعتراف می کند که"رهبری در کل برای آقای خاتمی به عنوان فردی تلقی می شد که باید با او بحث کرد و نظراتش در خیلی از موارد درست نیست و این نظرات تحت تاثیر فضا و افراد امنیتی است. رهبری را آدم خودخواه و از خود راضی می دانست که قصد گرفتن انتقام از اطرافیان امام را دارد. سیاست خارجی مورد نظر رهبری را باعث آسیب دیدن ایران می دانست و معتقد بود که رهبری بیش از حد قانونی و یا لازم در مسائل کشور دخالت می کند و دوست دارد کشور را سلیقه ای اداره کند.ابطحی می افزاید:متاسفم که باید اعتراف کنم که خاتمی به اعتقاد من کمترین ارادت و علاقه را به رهبری- به عنوان رهبری نظام- دارد و برای اینکه در این انتخابات روی رهبری را کم کنند خیلی تلاش کرد. بارها در جلسات خصوصی به ما می گفت اگر انتخاب شویم دیگر خامنه ای آن خامنه ای قبلی نخواهد بود.
ابطحی اما مخالفت با رهبری را محدود به خاتمی و اطرافیانش نمی داند نمی داند. وی در بخش دیگری از اعترافات خود آورده است: در کارگزاران سازندگی هم می توان به خوبی رگه های جدی مخالفت با رهبری را دید. با اینکه در جلساتشان نبودم اما در ملاقاتهای شخصی و دوستانه که با افراد آنها داشته ام نقد و حتی تمسخر رهبری رواج دارد.
وی درباره مجمع روحانیون و مرکز تحقیقات استراتژیک حسن روحانی می گوید:"در انتخابات اخیر شاید بتوان گفت مجمع از طریق نادیده گرفتن دیدگاههای رهبری قصد تضعیف ایشان را داشت. بعضی از اعضای آن مثل من، خاتمی، مجید انصاری، موسوی لاری، رضوی یزدی، محتشمی در راهپیمایی غیر قانونی شرکت کردند. اینها به معنای مستقیم مقابله با رهبری بود.سیستم مرکز تحقیقات استراتژیک و شخص دکتر روحانی نیز در تمام نقدهای سیاسی، فقط حوزه هایی را مورد توجه قرار می داد که دقیقا به سیاست های رهبری برمی گردد و نه سیاست های دکتر احمدی نژاد"
آنچه در این اظهارات جای تاسف دارد، تلاش برای حذف و محدودیت رهبری از طریق مجلس خبرگان رهبری بود. ابطحی در این باره می گوید: حذف رهبری از طریق خبرگان هم در نظر آقای هاشمی و فرزندانش مطرح بود.
ابطحی می افزاید:"به تصور موسوی و خاتمی و هاشمی رای نیاوردن احمدی نژاد و آمدن یک اصلاح طلب به معنای آسیب جدی به رهبری بود.چرا که کروبی و موسوی البته در چند نقطه وحدت نظر هم داشتند که یکی از آنها این بود که درصورت رای آوردن ولایت فقیه را مهار کنند".
به گفته ابطحی بر همین مبنا بود که "از روز شنبه که مقام معظم رهبری صحت انتخابات را اعلام کردند، حملات چه به صورت علنی و چه به صورت ضمنی به طرف مقام معظم رهبری بود. بیانیه موسوی و یا مجمع روحانیون مبارز، بعد از آنکه رهبری صحت انتخابات را تائید کرده بودند و یا دعوت به تظاهرات،علیرغم اینکه رهبری صحت و اتقان انتخابات را اعلام کرده بودند به معنای رویارویی مستقیم با رهبری نظام تلقی می شد".
وی می افزاید: آن روز هم موسوی به آقای کروبی پیغام داده بود که من تا آخر هستم. همچنانکه گفتم این کلمه تا آخر هستم بهترین رمز و اسم شب تلاش برای سقوط و حذف رهبری است.
به گفته ابطحی" موارد دیگری هم همین مظمون که با شکست اصولگرایان باید قدرت آقای خامنه ای را مهار کرد باز هم از سوی خاتمی و هم از سوی هاشمی و هم از سوی خوئینی ها و بسیاری از اعضای مجمع شنیده می شد".وی افزود:"آقای هاشمی با اعلام نتیجه رای به نفع احمدی نژاد، خیلی عصبی شده بود و به همین دلیل تصمیم گرفت در یک عملیات ایذائی نسبت به رهبری زیر پر و بال مهندس موسوی را بگیرد".
علاوه بر این تلاشهای اصلاح طلبان، تندروهای این جریان نیز این بار مواضعی همچون سران اصلاح طلبان داشتند.مصطفی تاج زاده، یکی از متهمین انفجار دفتر نسخ توزیری که منجر به شهادت شهیدان رجایی و باهنر شد، درباره رهبری معتقد بود که
" رهبری در برابر فشارها عقب نشینی می کند و لذا سعی می کند که با حداقل تنش دو سازمان را در مسائل مختلف به شکلی مدیریت کند که نتیجه بیانیه ها و کارهایشان وادار کردن رهبری به عقب نشینی باشد و یا در بعضی از مسائل جلو موضع گیری رهبری را بگیرند".
وی در جلسه مشاوره به خاتمی گفته است:" شما به عنوان رئیس دولت باید این موضع را می گرفتید تا به جای اینکه مقابله با احمدی نژاد نلقی شود و شما می بایست صریحا در آن بگوئید که همه چیز را با اجازه رهبری انجام دادید تا مشکلاتی که احمدی نژاد می گوید به پای رهبری نوشته شود".
تاج زاده در سخنرانی ها و نوشته هایش اصرار داشت جوری صحبت کند که بخشی از حرفهایش حتما دامن رهبری را بگیرد و این را شجاعت می دانست. اصرار داشت که در سخنرانی ها و نوشته ها، مطالبی که منافات مستقیم با نظر آقا دارد را در انتخابات مطرح کند.
ابطحی درباره محمدرضا خاتمی می گوید: "در مشارکت رضا خاتمی معمولا صریح تر از دیگران در مورد رهبری حرف می زند. اصل دیدگاه رضا خاتمی در مورد رهبری این است که باید تا جایی که ممکن است در برابر نظرات ایشان مقاومت کرد تا ایشان در موضوعات مختلف عقب نشینی کنند. معتقد است رهبری در برابر فشارها عقب نشینی می کند".
دیگر اعضای تندرو این جریان نیز هدف را حذف رهبری تبیین کرده بودند. بهزاد نبوی از مهمترین عاملان انفجار نسخت وزیری می گوید:"ما باید از لجبازی هاشمی با احمدی نژاد بهره لازم را ببریم. ما باید از شورای فقاهت آقای هاشمی دفاع کنیم و رهبری را منزوی نمائیم".
گرامی مقدم نیز درباره بی توجهی به رهبری می گوید:"اکنون حامیان آقای خاتمی دچار اختلاف و سه دسته شده اند: اولین دسته طیف حجاریان، خاتمی و میردامادی است که می گویند خاتمی برای آمدن نباید از خامنه ای مجوز بگیرد. ما همه جنگمان با ایشان است و ریاست جمهوری را برای همین می خواهیم".
حسین آغاجری از دیگر اصلاح طلبان می گوید: "ما در دولت خاتمی یکی از پایه های ولایت فقیه را منهدم کردیم و با پیروزی موسوی در انتخابات همه پایه های ئلایت فقیه را فرو خواهیم ریخت". بر همین اساس است که محسین میردامادی مدعی می شود:"برای آقای خامنه ای کابوسی بالاتر از انتخاب خاتمی وجود ندارد و در این زمینه هیچ فروگذاری نمی کنند که ایشان رای نیاورد".
اما علی رغم تمام نقشه های فتنه گران رهبری به میدان آمدند و آنچه که سلامتی در دیدار با خوئینی ها در تاریخ (88.4.11) گفته بود که آقای خامنه ای با این سینه سپر کردن ها دارد خودکشی می کند،اتفاق نیفتد و نظام مقدس جمهوری اسلامی با کنار زدن غبار فتنه ای که به اعتقاد روشنک سیاسی در آن قرار بود "دیگر ولایت فقیه نباشد و به یاری خدا، مردم تا آبان 88 کار نظام را یکسره کنند و خامنه ای پخ پخ" اتفاق نیفتد و این فتنه و فتنه گران باشند که سرنگون می شوند.