به گزارش رجانیوز، اما مسالهای که با تعجب بسیاری از
اهالی فرهنگ و رسانه روبرو شد، نحوه مواجهه رسانهها با این جشنواره و پوشش تصویری
و خبری از آن بود، تا جایی که رسانههای مختلف و بهطور ویژه رسانه ملی به طرز بیسابقهای
نسبت به این جشنواره بیاعتنایی به خرج دادند و به صورت غیررسمی اخبار آن را
بایکوت کردند.
این رویکرد درحالی از سوی رسانهها صورت گرفت که هر روزه
شاهد انتشار اخبار زیادی درباره جشنوارههای بیاثر و کلیشهای در این عرصه هستیم
اما با یک جشنواره حرفهای و البته نوپا که با استقبال بسیار خوبی از سوی مخاطبین روبرو
شده، اینگونه
برخورد میشود.
برای بررسی علت و ماهیت این اقدام رسانهای به سراغ فعالان
ارزشی عرصه فرهنگ و هنر رفتیم و از آنها پرسیدیم که آیا این رخداد، غیرعمدی و ناشی
از نبود رسانه حرفهای در کشور است یا اینکه یک برنامه تعمدی و حساب شده برای پوشش
ندادن اخبار مربوط به فعالیتهای این طیف از دوستداران انقلاب اسلامی وجود دارد.
میگفتند حزباللهی جماعت اهل هنر و فرهنگ نیست!
وحید جلیلی چهره نام آشنای عرصه فرهنگ انقلابی و یکی از
برگزارکنندگان جشنواره فیلم عمار معتقد است که این رویکرد هم ناشی از ضعف جریان
خبری حزباللهی است و هم یک سناریوی طراحی شده از سوی جریان و حلقههای روشنفکری در
ایران. وي ميگويد: «دو گروه هستند که نسبت به این ماجرا بیاعتنایی میکنند. دسته
اول، رسانههای ارزشی و اصطلاحا حزباللهیاند که متاسفانه فرهنگ و هنر برایشان
موضوعیت یا اینکه اولویت ندارد. برای همین با اینکه با ماهیت این حرکات فرهنگی
مشکلی ندارند اما شوقی هم برای تیتر کردن و پوشش دادن حرفهای و گسترده آن ندارند
و غرق در سیاستزدگی بدون دید فرهنگی هستند. همین رویکرد سبب شده تا با کم لطفی به
جشنواره عمار در واقع به اینگونه حرکات فرهنگی ظلم شود. گروه دوم اما افراد و
رسانههایی هستند که تعمدی و بر اساس برنامه مشخص دست به بایکوت این جشنواره زدند
که یک بخش از آنها، جریان رسانهای روشنفکری و معاند انقلاب اسلامی است و بخش
دیگر هم مدیران فرهنگی منفعل و توجیهگری هستند که نظایر این جشنواره در واقع
علامت سوالی در برابر عملکرد خود آنها و دستگاههای تحت نظارتشان است؛ به طور ویژه
میتوان در این زمینه از صداوسیما نام برد.»
جلیلی از رویکرد رسانه ملی نسبت به جشنواره فیلم عمار و
اساسا نسبت به جریان فرهنگی حزباللهی شكايت دارد و در این زمینه میگوید: «ما به
طور اختصاصی برای شبکه 4 که خودش را شبکه فرهیختگان میداند و مینامد، نامه فرستادیم
و درخواست کردیم که جشنواره را پوشش بدهند. ما حتی گفتیم نیازی به پشتیبانی مالی
هم نداریم و هزینهها را از جهتهای دیگر تامین میکنیم اما به ما اعلام کردند که
معاونت سیما با این مساله مخالفت کرده است. جالب است که تنها ویژگی همین معاون
سیما هم حزباللهی بودنش است و هیچ ویژگی خاص و مشخص دیگری هم ندارد اما با این
حال جریان حزباللهی در عرصه فرهنگ را بایکوت کرده است. هر موقع که ما از عملکرد
تلویزیون انتقاد میکردیم، میگفتند که شما هیچ هنری ندارید و فقط بلدید انتقاد
کنید. برای همین وقتی میبینند چنین اقدامات بزرگی انجام شده، برای پوشش ناکارآمدی
خودشان دست به سانسور میزنند؛ چراكه این سوال برای مخاطب پیش میآید که وقتی یک
سازمان مردمنهاد کوچک بدون هیچ پشتوانه دولتی و مالی میتواند چنین کار بزرگی انجام
بدهد، چگونه است که سازمان عریض و طویلی مانند صداوسیما نمیتواند چنین کاری انجام
دهد؟ جشنواره عمار نشان داد که چه ظرفيت گستردهای در میان بچههای حزباللهی وجود
دارد و این همه کارگردان و مستندساز ارزشی هستند که آماده کارند اما هیچ جایی در
صداوسیمای ملی کشور ندارند. البته طبیعی است که مدیران محافظهکاری که به دنبال
حفظ میز هستند، نتوانند با جوانان پرشور و آرمانگرا کنار بیایند و به همین دلیل،
از هر فضایی که هنر و فرهنگ انقلابی بخواهد خودش را نشان بدهد، هراس دارند.»
این داور جشنواره عمار همچنین استقبال نكردن مخاطبین از
اینگونه
فیلمها را یک «قصه» میداند که از سوی مخالفان شکل گرفته است و ميگويد: «نباید آدرس
غلط به مخاطب داد. شما ببینید، پرفروشترین فیلمهای تاریخ انقلاب همه فیلمهای
ارزشی و حزباللهی هستند: از کرخه تا راین، لیلی با من است، آژانس شیشهای، اخراجیها
و غیره. در همین جشنواره عمار با اینکه واقعا پوشش رسانهای نداشت، اما 315 اثر
سینمایی برای ما ارسال شد که از کیفیتهای بسیار خوبی هم برخوردار بودند.»
اولویتهای رسانه ملی هیچ تناسبی با اولویتهای جبهه
فرهنگی انقلاب اسلامی ندارد
وحید یامین پور استاد دانشگاه و مجری سابق برنامه پرطرفدار
«دیروز، امروز، فردا» هم که یکی از داوران این جشنواره بود، مانند جلیلی مشکل
صداوسیما را ساختاری میداند و تاکید میکند: «اگر غير از اين بود، جاي سوال داشت.
منشأ اين بي توجهي در اين مساله است كه اساساً اولويتهاي صداوسيما با اولويتهاي
جبهه فرهنگي انقلاب اسلامي متفاوت است و مديران این سازمان، دغدغههاي بسيار
متفاوتي با عموم مردم انقلابي و متدين دارند. مقام معظم رهبري بارها فرمودهاند كه
آرمانها بايد در زبان هنر به تصوير كشيده شود. وقتي گرد و غبار فتنه فروكش كرد، نوبت
هنر و رسانه بود كه در بيان لطيف هنر و ادبيات، جبهه حق و باطل را به مخاطبان داخل
و خارج از كشور بنماياند ولي متاسفانه صداوسيما باز هم به رويههاي لخت و سوالبرانگيز
گذشتهاش رجوع كرد. در اين مدت بدنه بيادعاي حزبالله البته دست بهكار بودند.
نمونهاش كتاب كم نظير «چت مقدس» بود كه با همت برادر عزيزم آقاي رحيم مخدومي
منتشر شد و در بيان شيواي هنري، رخدادهاي فتنه را بازگو كرد.»
وي همچنین از کیفیت بالای آثار به نمایش درآمده در این
جشنواره گفت و اضافه کرد: «اهميت جشنواره عمار به زعم من هنوز براي بسياري روشن
نيست. اينكه انبوهي از آثار با كيفيت و استاندارد بالا به اين جشنواره رسيده است
كه مي تواند حكايتگر تولد جبهه جديدی از هنرمندان سينمايي كشور باشد، براي بسياري
قابل تحمل نيست. اين رخداد بزرگي است كه انقلاب اسلامي توانسته در عرصه هنر و
سينما نيروهاي متعهد به خود را تربيت كند؛ ولو اينكه نهادهاي رسمي مثل صداوسيما
آنها را منزوي كنند.»
یامینپور همچنین هشدار جالبی در این زمینه مطرح کرد که
واقعا جای تعجب و البته تاسف دارد: «البته من مطمئن نيستم كه كانونهاي شناخته شده
در سينما و رسانه نسبت به اين اتفاق مهم بدون واكنش بمانند. بايد مراقب بود كه
مثلا تلويزيون دست به تخريب و يا تخفيف اين اتفاق نزند؛ چرا كه رفتارهاي مديران رسانه
در ماههاي اخير حاكي از آن است كه آنان در قبال رقباي قوي و حرفهاي خود واكنشهاي
اينچنينی نشان ميدهند. به عبارت ديگر اينكه كارهاي نكرده و مغفول واقع شده رسانه
را عدهاي بدون ادعا از زمين بردارند و انجام دهند، براي برخي غيرقابل تحمل است.
جشنواره عمار علاوه بر اثبات توان معرفتي، فرهنگي و هنري جبهه فكري و فرهنگي
انقلاب، ضعف و نقص سازوكار رسانهاي رسمي كشور را بيش از پيش افشا ميكند.»
حلقه بستهای که تنها خودش را قبول دارد ولاغیر
سعید عاکف نویسنده کتاب «خاکهای نرم کوشک» که به عنوان
پرفروشترین
کتاب دفاع مقدس مطرح است هم ساختار و نظام موجود در عرصه مدیریت فرهنگی کشور را عامل
اساسی این بیتوجهی عجیب و غیرمنتظره نسبت به اقدامات مثبت حامیان انقلاب اسلامی
در عرصه هنر میداند. او در این زمینه به رجانیوز گفت: «علت این مساله بسیار واضح
است. چون بچههای حزباللهی نوعا افراد بله قربانگویی نیستند و نمیتوانند خودشان
را با این سیستم رایج شده در ادارات دولتی و سیستمهای فرهنگی کشور تطابق بدهند،
برای همین هیچ پوششی هم از آنان در کار نیست. اساسا در ساختاری مانند صداوسیما
چنین روحیاتی را قبول نمیکنند. مثلا خود من یک بار در برنامه راز شرکت کردم و یکسری
انتقادات خیلی ساده و آرام را مطرح کردم. همین سخنان من هم در پخش مجدد این برنامه
حذف شد! یک مجموعه ثابت و دائمی در این ساختار وجود دارد که خودش را تنها محور حق
میداند و هیچ انتقادی را هم تاب نمیآورد. همین مساله را در سایر نهادها هم میبینیم.
مثلا شهرداری نهایتا یک همایشی برگزار میکند و یک سری بستههای به اصطلاح فرهنگی
و کارهای تبلیغاتی و والسلام.»
عاکف صراحتا از شکلگیری یک حلقه بسته در عرصه رسانه سخن
میگوید و تاکید میکند: «مردم و به خصوص جوانان به شدت ظرفیت دارند که در عرصه
فرهنگ وارد شوند و کار انقلابی کنند اما مسئولین این اجازه را نمیدهند. من حاضرم
سر جانم قسم بخورم که اگر یک شبکه مستقل تلویزیونی به ما بدهند که آن را اداره کنیم،
قطعا سر سال بیننده میلیونی خواهد داشت. اساسا حرف انقلاب اسلامی از جنس حرفهای
شهید آوینی یک حرف جهانی است و مخاطب دارد اما چون کسی را غیر از خودشان قبول
ندارند، اجازه نشر این مسائل را نمیدهند