سجادی، هم اکنون مقیم آمریکا است ولی مکرر به ایران تردد داشته و دارد. او در آمریکا فعالیت رسانهای دارد. در یکی از سفرهایش به ایران، فرصت یافتیم تا با وی درباره موضوعات مختلفی از جمله انتخابات سال 88، عملکرد اصلاحطلبان، آینده اصلاحطلبی، مذاکرات هستهای، وضعیت رسانهای کشور، مهدی هاشمی رفسنجانی و بسیاری از موضوعات دیگر به گفتوگو بنشینیم.
سجادی در این مصاحبه میگوید: احتمال دارد کنگره در مرحله اول، توافق را رد کند و در یک رفت و برگشت آن را تصویب کند؛ ولی بحث این است که آمریکا حتی اگر متن توافق را هم تصویب کند، شخص اوباما نمیتواند این توافق را بفروشد، زیرا همه حرف آنها این است که بتوانند در انتخابات رأی جمع کنند.
وی با بیان اینکه اکنون در آمریکا هر شهروند باید ماهانه 700 دلار حق بیمه بپردازد که بسیار زیاد است، حداقل احمدی نژاد توانست با یارانه کمی رضایت محرومان را جلب کند، اما اوباما همین کار را هم نتوانسته است انجام بدهد، تأکید میکند: برخی ایرانیها تصور میکنند، بیایند آمریکا گل میکنند، در حالی که زبان انگلیسی بلد نیستند و وضع مالیشان خراب است. سیستم آمریکا بسیار بیرحم است و پول نداشته باشی له میشوی. در این شرایط ارزانترین کار برای آنها فحش دادن به جمهوری اسلامی است.
سجادی در این مصاحبه اشارهای هم به ماجراهای اخیر مهدی هاشمی رفسنجانی در زندان اوین میکند و میگوید: آقای مهدی هاشمی سکه طلا در زندان به چه دردش میخورد غیر از اینکه بتواند در آنجا هم آدم بخرد، حتماً آن سکهها پولخردهای در جیبش بوده. (خنده)
سجادی البته در این گفتوگو، از ماجراهای ترددش به ایران هم سخن میگوید و کنایهای هم به اپوزیسیون خارجنشین میزند، آنجایی که میگوید: دفعه قبل که آمدم ممنوع الخروجم کردند و 9 جلسه هم با ما مصاحبه کردند، زیرا مقداری شک داشتند که بعد مرتفع شد، و نشد که ما اکبر گنجی بشویم و قهرمان بازی دربیاوریم.
وی در بخش دیگری از این مصاحبه به تذکر اخیر رهبر انقلاب به طرح آمریکا برای نفوذ در ایران اشاره و تأکید میکند: آنها امروز روی داخل سوئیچ کردند که این موضوع جای نگرانی دارد یعنی اگر قرار باشد سازمانهای امنیتی نگران باشند، باید در این گردنه نظارت خود را قوی کنند زیرا آنها با نفوذ و جمعآوری اطلاعات کار خود را انجام میدهند و ما نیز موظف هستیم تا این گردنهها را محکم ببندیم.
** ** مشروح بخش دوم این گفتوگو را در ذیل بخوانید ** **
**تسنیم: احزابی مثل حزب اتحاد ملت که برخی ارکان آن شورای نگهبان را قبول ندارد و یا مثلاً در ماجرایی مثل سال 88 آن طور عمل کرده است، آیا در آمریکا امکان شکل گیری دارند یا خیر؟
سجادی: از نظر تئوری و حتی عملی بله دارند، ولی بسترهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آمریکا این میدان را به آنها نداده که بتوانند رشد کنند. افرادی مثل آقای چامسکی سالهاست که اپوزیسیون سیستم است ولی تا زمانی که احساس خطر نکنند که نفوذ کلام وی بتواند موج ایجاد کند. چامسکی که هیچ، به بزرگتر از چامسکی نیز می گویند بیا حرفت را بزن، حزب هم بزن، آنها زمانی از امثال این افراد میترسند که نفوذ کلامش در حدی باشد که بتواند سیستم را بلرزاند و گرنه به آنها هم آزادی می دهند از آن طرف هم خودشان با مدیریت پول اینها را خفه میکنند.
تفاوت ویژگی مدیریتی آمریکا با ایران در این است که آنها همه چیز را با پول خفه میکنند. بنده همیشه می گفتم اگر قاضی مرتضوی یک ذره عقل داشت آن برخورد را با مطبوعات نمیکرد. جریمه می بستی برادر عزیز! رسانههای ایرانی جان میدهند ولی پول نمیدهند. اگر خلافها را جریمه میکردیم، میشد آن را مدیریت کرد. در آمریکا نیز به اینگونه است. با پول مدیریت میکنند. به عنوان مثال کافی است که به هر دلیلی از یک رسانه خوششان نیاید. نه مدیر رسانه را بازداشت میکنند و نه تذکر قانونی میدهند. تنها کاری که میکنند از طریق بانکها آنها را بایکوت میکنند که دیگر نتوانند آگهی پخش کنند، سرمایهگذاری داشته باشند و حتی نتواند پول در حسابش بگذارد.
تسنیم: روندها را خوب درست میکنند.
سجادی: بله؛ آنها همه بستر سازیشان را بر مبنی پول ایجاد کردند و با پول شما را خفه میکنند، علیرغم تبلیغاتی که میکنند و میگویند مهد آزادی است، در حال حاضر شهروند ایرانی زمانی که به آمریکا میآید میبیند که درست است که مهد آزادی است، ولی باید آزادی را بخرد و باید پول خرج کند و به صورت کاملا برنامه ریزی شده فرد را در آن بستر میاندازند و کاملاً در مسیری قرارش میدهند که برای تأمین نیازهای اولیهاش و برای بقای خودشان مثل افرادی همچون مجتبی واحدی، سازگارا، خانم حقیقت جو شوند و به جمهوری اسلامی فحاشی کنند.
آنها با پول هم نیرو میگیرند هم ضد نیرو را سرکوب میکنند. بدون کوچکترین برخورد قانونی یا خشن و غیر سالم، خاطرم هست در همین بحران اقتصادی به یکی از دوستان بنده مظنون شدند. ایشان کارش صرافی بود و کسانی که می خواستند بیایند ایران و یا برعکس دلارهایشان را چنج میکردند، به این آقا مراجعه میکردند. این آقا را دستگیر کردند و به عنوان این که به تو مظنون هستیم و پولهای غیر قانونی جابهجا کردی، وی را به زندان انداختند.