این روزها مفاسد فوتبال ایران، بیش از هر زمانی مورد بحث است.
در
این باره، «تابناک» تلاش کرده است به بخشی از چرایی بروز این مفاسد و
راههای حل آن نگاهی داشته باشد. این نوشته در سه قالب «اقتصادی»، «مقررات و
ساختارها» و سرانجام بعد «قضایی» به این مشکلات پرداخته است.
نگاه نخست: بعد اقتصادی
«میلتون
فریدمن»، اقتصاددان بزرگ آمریکایی و برنده اقتصاد سال 1976، درباره خرج
کردن پول سخن جالبی دارد که یک بار دیگر خواندن آن در این موقعیت خالی از
لطف نیست و میتواند آموزنده هم باشد و مضمون آن به فارسی چنین است:
چهار روش برای خرج کردن پول وجود دارد:
1 ـ اگر شما پول خودتان را برای خودتان خرج کنید، هم به هزینه و هم به کیفیت چیزی که میخرید، توجه میکنید،
2 ـ
اگر مثل وقتی که میخواهید با پول خود برای کسی هدیه تولد بخرید، تلاش
خواهید کرد که با هزینه کمتر به نظر برسد، هدیه خیلی خوبی خریدهاید،
3ـ وقتی با پول دیگران برای خود چیزی میخرید، وقت مفتخوری است. من ترجیح میدهم خودم را به یک ناهار عالی دعوت کنم،
4 ـ
حالت چهارم، هنگامی است که شما پول دیگران را برای یکی دیگر خرج میکند.
این کار، کار دولتهاست. در این حالت نه میزان پولی که خرج میکنید و نه
مفید بودن کارتان، هیچ یک مهم نیستند.
داستان فوتبال امروز ایران،
ترکیبی است از حالتهای سوم و چهارم؛ بنابراین، تا هنگامی که بیتالمال بی
حساب و کتاب و در حجم انبوه وارد ورزش میشود، مدیران ورزشی هیچ اجباری
ندارند به میزان پولی که خرج میکنند و یا به فایده کار، بیندیشند؛
نمونهاش هم مدیران تیمهای بزرگ پایتخت که همواره در حال گدایی پول از
سازمان ورزش هستند و پولی هم که به آنها تخصیص مییابد، فارغ از هر گونه
چهارچوب قانونی و تنها تابع قدرت چانهزنی آنهاست.
کاش مشکل تنها
همین بود. ورزش جای انباشت امتیازات مالی و سیاسی هم شده است؛ یعنی استفاده
از جیب دیگران برای خود. نشانهاش هم مسئولان باشگاه اصفهانی که با
اتهامات مالی دستگیر شدهاند و لهله زدن سیاسیون برای داشتن پست و مقام در
ورزش.
اگر به دنبال حل مشکل فوتبال هستیم، خیلی زود باید ناف فوتبال از بودجه عمومی جدا شود.
نگاه دوم: مقررات و ساختارها
ورزش
به عنوان یک سود عمومی در بسیاری از کشورها، مورد حمایت دولتهاست. ضعف
مقررات و ساختارهای دخالت دولت در ورزش را با چند مثال نشان میدهیم. این
مثالها به سه گروه خاص از فعالین عرصه ورزش، یعنی کارگران، دانشجویان و
نظامیها اختصاص دارد.
بخش کوچکی هم ویژه تبلیغات در فوتبال است:
الف)
ورزش کارگری: زمانی که به دبستان میرفتیم، در کتاب فارسی کلاس پنجم، درسی
بود به نام «المپیک». در این درس گفته شده بود که فلان کشور در المپیک،
افتخارات زیادی به دست میآورد، چون ورزشکارانش کارگرانی هستند که با بدن
ورزیده کارگری خود، ورزش میکنند.
اکنون از زمانی که کارگری با ورزشکار
المپیکی بودن همزمان ممکن بودهاند، سالها گذشته است. حتی امروز دیگر
ورزشگاهی هم به نام کارگران ساخته نمیشود که به مانند گذشته نام آن را
مثلا ورزشگاه کارگران سنندج یا همدان بگذارند. به زبان ساده، ورزشکار
حرفهای بودن، با کار در یک کارخانه هیچ ربطی به هم ندارد.
کارگران
کارخانه یا معدنی که شرایط کار آنها، سخت و زیانآور است، قطعا راضی نیستند
با پول عرق و خون آنها، عدهای بیدرد، با ناز و ادا ورزش کنند.
حال
این پرسش مطرح است، آیا دلیلی هست که کارخانهها، تیمداری و باشگاهداری
کنند؟ آیا اگر راهآهن تیم فوتبال داشته باشد، ساعت رسیدن قطارها به مقصد
منظمتر میشود و یا این که قطارها، کمتر از ریل بیرون میروند؟
ب)
ورزش دانشجویی: قرنها پیش به کسی که سختی فراوانی میکشید، شبها بسیار کم
میخوابید و تن رنجور و نحیفی داشت، عارف و قدیس میگفتند؛ اکنون نامش شده
دانشجو؛ این دانشجو برای خوب درس خواندن که وظیفه حتمی اوست، باید تن سالم
و روح شادابی داشته باشد.
آیا میتوان بین ورزش دانشجویی و مثلا تیمهای ورزشی دانشگاه آزاد ارتباطی برقرار کرد؟
برای ورزشکار شدن دانشجویان، آقای جاسبی حتما باید دان 5 افتخاری کاراته دریافت کند؟
پ)
ورزش و نظامیها: ضرورت ورزش برای نظامیها را که نمیشود انکار کرد. حتی
نظامی اگر منظم و مدیر باشد، به درد ورزش بینظم و نسق ایران هم میخورد،
ولی اما ورزش حرفهای در باشگاههای نظامی و توسط غیرنظامیها، انصافا
ترکیب شگفت و غریبی است.
بنابراین، برای پرهیز از حاشیه و جنجال،
دو مورد را در چهارچوب قوانین کشور طرح میکنیم. شاید دیوان محاسبات و
دیگران وظیفه خود بدانند که پاسخ دهند:
بنا
بر تبصره ماده 13 قانون برنامه پنجم توسعه، پرداخت هر گونه وجه از محل
بودجه كل كشور به هر شكل به ورزش حرفهاي ممنوع است. نهادهای نظامی هم که
از منابع بودجه عمومی استفاده میکنند؛ تخلف آشکار!
ت)
تبلیغات در فوتبال: اگر قرار است روزی درباره تخلفات در فوتبال، تحقیق و
بررسی جدی شود، جای بررسی دارد که نهادهایی که از بودجه دولتی استفاده
میکنند، چگونه و بنا بر چه قوانین و معیارهایی با تیمهای ورزشی قرارداد
تبلیغاتی میبندند و این که آیا قراردادها بر پایه اصول علمی تبلیغات و
بازاریابی میان دو طرف بسته میشوند یا این که این پول هنگفت، رانتی است که
تنها به دوستان تعلق میگیرد؟
تبلیغات تیمها و مبالغ قراردادهای تبلیغاتی را به دقت نگاه کنیم.
نگاه سوم: بعد قضایی
فوتبال
ایران به صورت جزیره خودمختاری درآمده که تنها رابطه آن با بیرون از خود،
گرفتن منابع مالی است؛ حدی از استقلال فوتبالیها معقول، منطقی و مطابق
قوانین است و مشکل آن جایی است که فوتبال گاه به صورت قلمرو جداگانهای فرض
میشود که هر چه کرد، کرد و کسی هم حق دخالت و نظارت ندارد.
فوتبالیستها رفتارهای مجرمانهای میکنند که دستگاه قضایی ضرورتی نمیبیند به آنها رسیدگی کند.
فوتبالیستی
سوار بر هواپیما، به کابین خلبان میرود و کاری میکند که اگر فرد دیگری
مرتکب آن میشد، احتمالا به اتهام اقدام علیه امنیت کشور محاکمه میشد.
همین
فرد در رشت به همراه دیگری، رفتاری را مرتکب میشود که مصداق رفتار خلاف
عفت عمومی است؛ آیا دادستانی رشت وظیفه خود را در این مورد انجام داد؟
حکم
اعدام فوتبالیست سابق به علت میانجیگری این و آن اجرا نمیشود. متنبه شدن و
به زندگی برگشتن یک قاچاقچی مواد مخدر جای شکر دارد؛ اما آیا همه شانس
چنین توبه و بازگشتی را دارند؟
فحاشی به یک آقازاده کار نادرستی است
و حتی صدای رئیس قوه قضائیه را درمیآورد. فحاشی فوتبالیستها در زمین
فوتبال را کمیته انضباطی مجازات میکند، بیرون از زمین چه؟ آیا جنبه عمومی
ندارد؟
بسیاری از متهمین پروندههای دیگر، ممنوعالخروج میشوند.
اگر مفسدین فوتبال هم مانند رئیس سابق بانک ملی به خارج بروند، باز باید از
پلیس بینالملل خواهش و تمنا کنیم که به دنبال آنها بدود؟
در
پرونده اخیر فساد بزرگ بانکی، گفته میشود که پول دزدیده شده به بانکها
بازگردانده خواهد شد. اگر این گونه باشد، میلیاردها تومانی که هر ساله در
فوتبال حیف و میل میشود، نیاز به قاضی ویژه و ناظر رسیدگی کننده به پرونده
ندارد تا به بیتالمال برگردانده شود؟
خلاصه و در یک کلام، آیا قوه
قضائیه مسئول رسیدگی به این فساد نیست که هنوز ساکت در کناری نشسته است؟
مرجع رسیدگی به اتهاماتی چون کسب مال نامشروع، اخاذی، رشوهدهی، فرار
مالیاتی و حیف و میل اموال عمومی قوه قضائیه است؛ فدراسیون فوتبال که
نمیتواند کسی را به دار بکشد، زندانی کند و یا شلاق بزند.
در
سالهای اخیر، دنیای فوتبال، شاهد دو مورد از برخورد جدی با فساد در فوتبال
در ایتالیا و ترکیه بوده است که برای درسآموزی آنها اشاره کوتاهی
میکنیم.
در ایتالیا، تیمهای بزرگ، به رغم تغییر رأی اولیه و کاهش
مجازاتها به شدت تنبیه شدند، به گونهای که «یوونتوس» قهرمان لیگ، افزون
بر این که به دسته پایینتر انداخته شد، با کسر امتیاز فراوان هم مجازات شد
و مسئولین این باشگاه هم تنبیه شدند؛ آیا چنین تنبیهی در فوتبال ایران
قابل تصور است؟
این در حالی است که آن چه در پرونده تخلفات لیگ
ایتالیا مطرح بود، رابطه متخلفانه و متقلبانه باشگاهها با داوران بود. این
در حالی است که آن چه در دو هفته اخیر در برنامه نود روشن شده، به مراتب
گستردهتر و غیرقابل مقایسه با کالچوپولی ایتالیاییهاست.
فساد در
فوتبال (و بسکتبال) ترکیه، اما بسیار آموزنده است. فساد در فوتبال این شکور
از حیث گستردگی عناوین مجرمانه، شباهت بسیاری با مسائلی دارد که در این دو
هفته در برنامه نود و پیش از آن از سوی دلسوزان فوتبال مطرح شد.
دو
موضوع نگرانکننده در فساد فوتبال ترکیه بروز کرده که سهلانگاریها،
امکان بروز آن در ایران را نیز فراهم خواهد کرد؛ نخست این که فساد در ورزش
ترکیه، سرانجام به جرایم خشن و سازمانیافته کشیده شد.
در فوتبال
ایران نیز روند امور ترس از تطمیع، تهدید و حتی جرایم خشن علیه افراد درگیر
را به ذهن میآورد و دیگر آن که فساد در فوتبال ترکیه به درگیریهای شدید
در ورزشگاههای ترکیه (45 دقیقه درگیری شدید و اغتشاش در بازی دوستانه
تیمهای فنرباغچه و شاختار دانتسک) نیز کشیده شد. اینها همه در حالی است که
جامعه ما، بیش از این فرصت درگیری و آشوب را ندارد.
با توجه به مطالب گفته شده، توجه به مسائل زیر لازم مینماید:
- ورود هر چه سریعتر دستگاه قضایی و نهادهای نظارتی به بحث تخلفات در فوتبال
- تسریع در خصوصیسازی باشگاههای ورزشی از راه روشهای قانونی و سالم
- شفاف کردن مسائل مالی ورزش و به ویژه فوتبال
- تقویت نقش رسانهها در نظارت بر ناهنجاریهای فوتبال
- جلوگیری از رشد و امکان بروز موارد مشابه در دیگر رشتههای ورزشی مستعد فساد