سرویس فرهنگی
پایگاه 598 - اگر يک نگاه ساده به وضعيت بانوان در جوامع غربی بيندازيم می بينيم نظام سرمايه داری در سه جا از زنان بهره می برد؛
اول در توليد است. زنان حرف شنو هستند و خوب کار می کنند ولی پول کمی دریافت می کنند؛ يعنی توليد ارزانقیمت. و برای صاحبان کارخانه ها و سرمایه دارها چه چيزی بهتر از این.
دوم در مصرف انبوه است. زنان و دختران و مادران، تنوع طلب و تابع مد هستند، پس خوب مصرف می کنند؛ چه در خريد پوشاک، چه در خريد لوازم آرایشی، چه در خريد لوازم منزل، چه در خريد طلا و تجملات و ... و باز برای سودطلب ها و توليدگران اقتصادی چه چيزی بهتر از اين.
سوم هم استفاده از جذابيت های زنانه در فروش کالا و در تبليغات برای رونق بخشی فضای کسب و کار در شرکت ها و ساير بخشهای سيستم اقتصادی است. به تعبير ديگر، جذابيت های زنان می تواند موجب تحریک به فعالیت بيشتری اقتصادی شود. حضور ناصحيح زنان در رسانه ها نيز در اين راستا قابل ارزيابی است.
اما زنان مؤمن و انقلابی جامعه ما نه تنها بايد از آسيب های سه گانه فوق پرهيز کنند، بلکه بايد نهاد خانواده را تقويت کنند و حضور اجتماعی آنها برای تقويت نظام ولایت در جنگ حق و باطل باشد و نباید بگذارند که از آنها بهره کشی اقتصادی شود يا يا کالای لذت جويي بلهوسان شوند.
زنان مسلمان، جهادگر اقتصادی هستند؛ توليد می کنند تا جامعه را از وابستگی فرهنگی و سياسی و اقتصادی برهانند، مصرف می کنند اما به اندازه و از کالاهای داخلی (نه کالاهای بیگانه). حضور اقتصادی دارند اما با انگيزه تقويت جبهه اسلام و منکوب شدن دشمنان اسلام و انسانيت.
حال با نگاهی بر سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با جمعی از بانوان نخبه می توان به اهمیت جایگاه زن در خانواده و به تعبیر رهبرمان "
بحران زن" در غرب پی برد.
« دربارهى مسئلهى زن در جامعه، اساس مشكل، دو چيز است؛ دو نقطهى اساسى است
كه اگر دربارهى اين دو نقطه بشود فكرى كرد، طرحى نو در انداخت و كار
پيگير و مستمرى انجام داد، ميتوان اميدوار بود كه در طول زمان - ميانمدت
يا بلندمدت - آن چيزى كه امروز ميتوان آن را بحران مسئلهى زن در دنيا
دانست، حل شود. آن دو چيز، يكى عبارت است از نگاه غلط و بد فهميدن جايگاه
زن و شأن زن در جامعه؛ كه اين نگاه و اين بدفهمى از غرب شروع شده و خيلى هم
قديمى و ريشهدار نيست. آن كسانى كه مدعى شدند كه در پروتكلهاى انديشمندان
صهيونيست اين مسئله وجود داشته، ميشود حدس زد كه اين، خلاف واقع نيست.
يعنى اگر نگاه كنيم، مىبينيم اين نگاه غلط، اين كجفهمى و بدفهمى در
زمينهى شأن زن در جامعه، شايد در حدود صد سال، صد و پنجاه سال بيشتر در
غرب سابقه ندارد و از غرب سرريز شده است به جوامع ديگر، از جمله جوامع
اسلامى. اين يك نقطه است.
نقطهى دوم كه اساس مشكل است، بد فهميدن
مسئلهى خانواده و بد عمل كردن در رفتارهاى داخل خانواده است. اين دو تا
مشكل است كه به نظر ما بحران مسئلهى زن را - كه امروز يك مشكل اساسى در
دنياست - به وجود آورده. شايد تعبير «بحران زن»، تعبير تعجبآورى باشد.
امروز مسئلهى بحران آب و هوا، بحران آب، بحران انرژى، بحران گرم شدن زمين،
به عنوان مسائل اصلى بشريت مطرح ميشود؛ اما هيچكدام از اينها مسائل اصلى
بشريت نيست. بيشترِ آن چيزهائى كه مشكلات اصلى بشريت است، برميگردد به
مسائلى كه ارتباط پيدا ميكند با معنويت انسان، با اخلاق انسان، با رفتار
اجتماعى انسانها با يكديگر؛ كه يكى از آنها مسئلهى زن و مرد، جايگاه زن،
مسئلهى زن و شأن زن در جامعه است؛ كه اين حقيقتاً يك بحران است، منتها به
رو نمىآورند، مطرح نميكنند و سياستهاى مسلط در دنيا به صرفهى خودشان
نميدانند و شايد برخلاف راهبردهاى اصلى خودشان ميدانند كه اين مسئله را
مطرح كنند.»