598 به نقل از بولتن نیوز: آخرين باري كه از نزديك ديدمش، فاطميهي سال فتنه بود. صبح روز شهادت بيبي
(س). بعد از تجمع هئيات عزاداري در ميدان هفت تير آمده بود مسجد حضرت امير
(ع). حاج محمود در حال روضه خواندن بود كه حاجي بخشي وارد شد. مثل هميشه
پيشانيبند بسته بود. لباس رزم تكاوري به تن كرده و با همان حال بيماري،
اسلحهش را هم بر دوش انداخته بود. جوانها تا او را ديدند دورش حلقه زدند و
بلند صلوات فرستادند. آرام آرام قدم بر ميداشت. ميخواست برود جلوي
مراسم، كنار حاج محمود. حاج محمود تا او را ديد روضهاش را قطع كرد و گفت:
«حاجي قربون قدمت، همونجا بشين، من خودم مييام پيشت». بعد هم گفت: «براي
سلامتي همهي رزمندگان اسلام صلوات.» ...
ديروز حاجي بخشي از ميان ما پر كشيد و به قول بچههاي فضاي سايبر، «به امام
و شهدا پيوست». حاجي بخشي ديگر ميان ما نيست اما يقينا از امروز، در هر جا
و هر زمان و مكاني كه فرياد «ماشالاّ... حزبالله...» بلند شود حاجي بخشي
هم حضور دارد.
«حزبالله» يعني حاجي بخشي. يعني كسي كه اگر دو پسر و داماد و برادرش هم
شهيد شدند، خم به ابرو نياورد و بگويد همهشان فداي سر امام و باز هم فرياد
بزند «ماشالاّ... حزبالله...». حزب الله یعنی آن کسی که سید شهیدان اهل
قلم درباره ش گفت:
«در آن سوي فاو، در مقر فرماندهي بعثيها، به حاج بخشي بر خورديم؛ چهرهي
آشناي حزب الله تهران. هر كس سرزندگي و بذلهگويي و آن چهرهي شاداب او را
ميديد باور نميكرد كه دو ساعت پيش فرزندش شهيد شده باشد. اما حقيقت همين
بود. هنگامي كه ما به حاج بخشي بر خورديم دو ساعتي بيش از شهادت فرزندش
نميگذشت. او حاضر نشده بود كه به همراه پيكر فرزند شهيدش جبههي نبرد را،
ولو براي چند روز، ترك گويد. ما آخرين بار كه او را ديده بوديم در تهران
بود، هنگامي كه كاروان نخستين «راهيان كربلا» عازم جبههي نبرد بودند. هر
جا كه حزب الله تهران هست او نيز همان جاست و علمداري ميكند.»
«حزبالله» يعني حاجي بخشي. يعني كسي كه هميشهي خدا، چشمش به چشم مولا
بود و گوشش به فرمان او. حزبالله كاري به اصولگرا و اصلاحطلب و از اين
دست اباطيل سياسي ندارد. او فقط يك خط و جريان و «حزب» را ميشناسد:
«حزبالله». اصلا حزب الله همانی است که آوینی گفت: «حزب الله اهل ولايت
است و اهل ولايت بودن دشوار است؛ پايمردي ميخواهد و وفاداري.»
«حزبالله» يعني حاجي بخشي. كسي كه نه توپ و تانك «جنگها» او را از پاي در
آورد و نه غبار «فتنهها». آري، كسي كه «صراط ولايت» را يافته است هرگز
گمراه نخواهد شد حتي اگر فضا فضاي فتنه باشد و غبارآلود.
«حزبالله» يعني حاجي بخشي. حاجي بخشي يعني حزبالله. اگر دنبال «عمّار»
ميگرديد بايد ميرفتيد سراغ حاجي بخشي. فقط «حزبالله» است كه ميتوان لقب
«عمّار مولا» به او داد. و گرنه چپ و راست و مردان سياستباز را چه به لقب
عمّار! آنها شايستهي همان القابي هستند كه به آن خوانده ميشوند.
حزبالله پير و جوان ندارد. ميتواند حسين فهميدهي 13 ساله باشد يا حاجي
بخشي 78 ساله. اما اين را فراموش نكنيد كه اين انقلاب اگر دوام و تدوم دارد
به بركت وجود بچه حزباللهيها است. از حسين فهميده تا حاجي بخشي. جنگ را
بچه حزباللهيها پيش بردند نه نخستوزير مادامالعمر (!!) امام، و نه حتي
آن آقايي كه رئيسمجلس بوده و الان كتاب «تاريخسازي جنگ» مينويسد. غبار
فتنه را بچه حزباللهيها زدودند نه سياسيون نان به نرخ روز خور كه تازه
چند ماه بعد از فتنه، تعيين علامت كردند.
حزبالله يعني حاجي بخشي. يعني كسي كه روز و شب براي انقلاب كار ميكند بي
آنكه ادعايي داشته باشد. مگر شهيد تهراني مقدم هم اينطور نبود؟ چند نفر
از ما قبل از شهادت تهراني مقدم او را ميشناختيم؟ هر چند رمز موفقیت حزب
الله در همین مظلومیت و مهجوریت است. حزب الله آن قدر مظلوم است که حتی صدا
و سیمای آقای ضرغامی هم کاری به کار آنها ندارد تا زمانی که یا شهید شوند و
یا از دنیا بروند.
حزبالله يعني حاجي بخشي. یعنی کسی که اگر روزی روزگاری بنا بر اقتضائات
خواست به «نائب امام زمان» نامه بنویسد آن قدر ادب و تواضع در مقابل مقام
ولایت دارد که مثل بعضی ها توهم بر ندارد و سلامش را فراموش کند. برای همین
ادبیات حزب الله با این حضرات فرق دارد. ببینید حاجی بخشی چگونه به رهبرش
نامه نوشت:
«محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ولی امر مسلمین جهان
ای رهبر حزب الله در سراسر دنیا، سلام و عرض ارادت این پیرغلام جبهه ها و
خاک پای بسیجیان را که اکنون در بستر بیماری افتاده است بپذیرید از اینکه
آقای گلپایگانی را برای عیادتم به بیمارستان فرستادید و این جانباز پیر و
پدر دو شهید را به لطف خود نواختید بی اندازه ممنون و سپاسگزارم.
من همه جا
فریاد زده ام که خط خامنه ای خط محمد رسول الله(ص) و ائمه اطهار(ع) است،
آن بزرگواران هم پدر و مادر شهدا و جانبازان را بعد از پایان جنگ ها فراموش
نمی کردند و به دلجویی آنها می رفتند.
زبان الکن این پیر غلام چگونه می تواند پاس لطف و محبت رهبر و مقتدایم را
بجای آورد. خدای سبحان سایه شما را بر سر همه ملت های مسلمان و مستضعفان
جهان و تمامی بسیجیان مستدام بدارد.
فدای شما - حاج بخشی»
انقلاب اسلامي مديون حزبالله است. بقاء آن به بقاء حزبالله است. حزبالله
حتي مرگش هم عين حيات است. رحلتش هم مانند تولد. اگر باور نداريد، باشيد
و در روز تشييع جنازهي حاجي بخشي ببينيد كه چند بچه حزباللهي جاي او، قد
علم ميكنند و علم حاجي را بر دوش ميكشند و فرياد بر ميآورند:
ماشالاّ... حزبالله...