صداوسيما،سازمان‌ فرهنگ‌وارتباطات، وزارت‌ ارشاد و خارجه دراوج جنگ‌ نرم خوابيده‌اند

وحید جلیلی پژوهشگر سیاسی در نقد و مطالبه از دستگاه های فرهنگی کشور نسبت به ایجاد شور و اشتیاق به آرمان های امام خمینی (ره) در بیداری اسلامی بیان داشت: من نمي‌دانم سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي دارد چه کار مي‌کند؟ اصلاً کجا هست؟ روي کاغذ اين سازمان در صد و اندی کشور جهان نمايندگي دارد، رايزني فرهنگي دارد، خوب در طول يکسالي که از بيداري اسلامي مي‌گذرد اين‌ها چه کار کرده اند؟‌ سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي کارنامه خود را ارائه کند.

مطالبه عمومی جدی از دستگاه‌های فرهنگی

وی در راستای ایجاد مطالبه عمومی نسبت به افعال این نهاد های فرهنگی افزود: جا دارد که تشکل‌هاي مردمي و حزب اللهي از تک تک اين‌ سازمان ها کارنامه بخواهند، مطالبه‌ي جدي کنند حتي در صورت لزوم در مقابل این سازمان ها تحصن کنند که سازمان فرهنگ و ارتباطات يکسال است که از بیداری اسلامی مي‌گذرد، شما چه کاري کرديد؟ کدام شخصيت اسلامي را به جامعه‌ي ديني ايران معرفي کرديد؟ کدام يک از اين جريانات را براي فضاي دانشجويي ما، شفاف کرديد؟ کدام جريان اطلاعاتی و يا امکان ارتباطي را براي اتصال ظرفيت‌هاي عظيم انقلاب اسلامي به جريانات موجود در کشورهای منطقه ايجاد کرديد؟

سپاه و نیروی قدس، یک تنه در میدان جنگ نرم

جلیلی در ادامه گفت: هر چه مي‌شود مي‌گويند، نيروي قدس. همه مي‌گويند سپاه مشغول است. يعني الآن سپاه دارد جايگزين کل نظام مي‌شود و به عبارتی جور بقیه را می کشد، يعني همه‌ي دستگاه های نظام نشستند دست روي دست گذاشته ‌اند و دارند تماشا مي‌کنند!؟ می گویند در فضاي رسانه‌اي خبرگزاري فارس هست و سپاه چند خبرگزاري و روزنامه دارد. و آن دسته ای که اصالتاً مأموريت شان کار رسانه‌اي بوده، نشستند دارند تماشا مي‌کنند و بودجه‌ هاي مفت مي ‌گيرند و خرج مي‌ کنند و باز مي ‌گويند سپاه هست. در فضاي بين الملل هم باز مي‌ گوييم نيروي قدس هست، اين وضعيت نمي‌دانم تا کجا مي‌تواند ادامه پيدا کند...؟

مسئول دفتر مطالعات جبههٔ فرهنگی انقلاب اسلامی ضمن بیان عدم توانمندی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در استحصال کل اين ظرفيت ‌ها گفت: بالأخره سپاه سازماني است که جنبه‌ي نظامي آن پررنگ تر است و مأموريت‌هاي خاص خود را دارد و نگاه‌ها و رويکردهاي خاص خود را دارد و معلوم هم نيست این رويکرد در همه جا جواب بدهد و بتواند جور همه را به دوش بکشد.

مشکل عمده بیداری اسلامی، حضور سازمان تبلیغات اسلامی در چانه زنی های سیاسی

وی ضمن انقاد شدید از رسانه ها، رایزنان فرهنگی و همچنین حضور سیاسی مسئولین سازمان تبلیغات اسلامی در چانه زنی های سیاسی و جبهه گیری های در انتخابات مجلس، بیان داشت: اين بنظرم يک مشکل عمده‌اي است که وجود دارد و نبايد جريان مطالبه‌ي از اين دستگاه‌هايي که مأموريت اصلي آن‌ها اين مضوعات مغفول است را، ما رها کنیم، بايد تک تک اين سازمان‌ها را فهرست کرد و از آن‌ها کارنامه خواست تا آن‌ها را، تحت فشار افکار عمومي قرار داد که شما چه کار کرده اید و در کجای پازل بیداری اسلامی قرار دارید؟

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی کم کاری می کند

سردبیر ماهنامه فرهنگی تحلیلی راه افزود: مثل اين مي ‌ماند که سالها سرمایه گذاری بر ارتش داشته باشيد، ارتش براي چيست؟ ارتش براي اين است که روزي اگر جنگ اتفاق افتاد وارد جنگ شود و کشور را حفظ کند. اما روزي که جنگ شد بگوئید: ما از ارتش توقع جنگيدن نداريم يک عده‌ي ديگري بيايند بجنگند... الآن وضعیت در سازمان فرهنگ و ارتباطات هم يک چنين چيزي است يعني اصلاً براي اين تأسيس شده است که مسئله ای مثل بيداري اسلامي را به وجود بياورد. حالا که کم کاري کرديد و به وجود نياورديد، حالا که به وجود آمده است بيائید تقويت کنید. این درست نیست که این کار نشود، و ما هم سکوت کنيم و هيچ چيزي نگوييم !

ميلياردها تومان تا کنون هزینه این سازمان شده است، ده‌ها و صدها کارشناس دارد و صدها رایزن فرهنگی در کشورهای متعدد دنیا دارد، اما تا کنون يکي از اين‌ها را نديده ایم که يک بار در  یک سال گذشته رسانه ها را دعوت کنند و از فضاي تونس، مصر، يمن و ... بگویند! پس اين‌ها چه کاره هستند؟ چه کاري بايد بکنند؟

صداوسيما، سازمان‌فرهنگ‌وارتباطات، وزارت‌ارشاد، وزارت‌خارجه در اوج جنگ‌نرم خوابيده‌اند

جلیلی در تبیین چگونگی مطالبه عمومی گفت: بايد به طور جدی از صدا و سيما، سازمان فرهنگ و ارتباطات، وزارت ارشاد، وزارت خارجه مطالبه کرد. يعني در اوج جنگ نرم در عرصه بین الملل اين ‌ها خوابيده باشند و هيچ کسي هم سر اين‌ ها فريادي نکشد و نگويد که ما مي‌ دانيم که شما بي همتي مي‌ کنيد و کم کاري مي‌ کنيد؟

این فعال فرهنگی با اعتقاد به این موضوع که در کنار نقد و مطالبه‌ي از دستگاه‌ هاي فرهنگی، وظایف افراد را توصیف نمود و افزود: هر کسي هر چقدر که مي‌تواند تلاش کند و محصول توليد کند، فضا فراهم کند، ارتباط ايجاد کند و اطلاعات بگيرد و توزيع کند. الآن در فضاي اينترنت بالأخره فضاي نسبتاً خوبي وجود دارد امکان ارتباط وجود دارد، تشکل‌هاي مختلف دانشگاهي، حوزوی و رسانه‌اي وجود دارد. اين ‌ها بايد فعال شوند و تلاش کنند که اول از همه اطلاعات به دست بياورند واطلاعات کم مان راجع به  جهان اسلام را افزایش دهند.

مديريت فرهنگي کشور اقدامی براي اتصال ظرفيت‌هاي جهان اسلام به انقلاب نکرده است

وی ضمن انتقاد از صدا و سیما و نظام آموزشی کشور در عدم آگاهی عمومی جامعه نسبت به شناخت شخصيت های فرهنگي، رسانه ای و سیاسی جهان اسلام افزود: جوان ما روزنامه نگار نزديک به انقلاب اسلامي در لبنان و یا در مصر و .. را نمی شناسد ولي به ذخيره‌هاي رئال مادريد و بارسلونا و ... کاملاً شناخت دارد. در اين فضاي رسانه‌اي و رهاي مديريت فرهنگي هيچ اقدام نهادينه‌ي درستي براي اتصال ظرفيت‌هاي جهان اسلام به انقلاب اسلامي و بالعکس صورت نگرفته، هر چه شده کارهاي پراکنده‌ي موردي و اتفاقي بوده است. در حالي که اين يکي از اصول قانون اساسي ما است که طبق قانون اساسي دستگاه ها، موظف هستند که يک چنين کاري کنند، اصل يازده قانون اساسی است که مي‌گويد به حکم آيه‌ي کريمه‌ي «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاعْبُدُونِ‌» (انبياء، 92) همه‌ي مسلمانان يک امت هستند و دولت جمهوري اسلامي ايران موظف است سياست کلي خود بر پايه‌ي ائتلاف و اتحاد ملل اسلامي قرار دهند و کوشش به عمل بياورند تا وحدت سياسي، اقتصادي و فرهنگي جهان اسلامي را تحقق بخشند، چه تلاشي شده که ما به يک چنين سمتي برويم؟

دوجريان متحجر و متجدد اسلامي دو لبه‌ي قيچي غرب هستند

وحید جلیلی در تحلیل جريانات متحجر و متجدد در کشورهاي اسلامي گفت: این دو جریان دو لبه‌ي قيچي غرب هستند، مشکلي که ما در طول صد سال اخير در کشورهاي اسلامي داشتيم اين بوده، که فضاي نخبگاني اين کشورها، در سيطره‌ي جريانات متجدد و لائيک بوده است. وقتی در بسياري از کشورهاي اسلامي که مي‌رويد وضعيت اين گونه است که در بغداد مي‌بينيد. هشتاد درصد مردم باحجاب هستند ولي فقط بيست درصد روزنامه‌ نگارها با حجاب هستند يعني هشتاد درصد روزنامه‌ نگارها بي حجاب هستند، يعني فضاهاي آن‌ها فضاهاي لائيک و سکولار هستند، يک وضعيت غیر اسلامی رسانه‌اي و نخبگاني تقريباً در همه‌ي کشورهاي جهان وجود دارد يعني در حالي که توده‌هاي مردم، مسلمان هستند و مؤمن هستند و در ابعاد سياسي ضد آمريکايي و اسرائيلي هستند، به فضاي نخبگاني، دانشگاهی، رسانه‌اي و هنری اين‌ کشورها که مراجعه مي‌کنيد، می بینید که دقيقاً آمار بر عکس است.

 وی در ادامه افزود: طوري برنامه ريزي شده است که در فضاي سينمايی، روزنامه ای و  دانشگاهی این کشورها اکثريت ملت حضور ندارند يعني يک اقليت روشنفکر، لائيک و سکولار اين گونه فضاها را در دست دارند. حالا اتفاقي که افتاده است اين است که يک وقت اصل اسلام را قبول ندارند يک وقت اسلام فردي، مثلاً حداکثر در حد خانواده‌ي افراد اعتقاد و التزام دارند. ولي در حوزه‌ي اجتماعي و در حوزه‌ي سياسي، اسلام را انکار مي‌کنند.

جلیلی در بیان مواجه غرب با این موضوع گفت: الآن غرب به اين نتيجه رسيده که با توجه به اين که ظرفيت توده‌ اي که در طول صد سال تهاجم فرهنگي غرب به کشورهاي اسلامي به انواع و اقسام مفاسدي که اين‌ها تلاش کرده‌اند در جامعه‌ي اسلامي به وجود بياورند و ريشه‌ي اسلام را از بین ببرند، ديدند اين اتفاق نيافتاده و بعد از صد سال که شما هنوز وارد کشورهاي اسلامي مي‌شويد مي‌بينيد که ايمان و اعتقاد در اين کشورها بسيار ريشه دار است و نتوانسته اند این باور ها را ريشه کن کنند، از آن طرف هم الگويي مثل جمهوري اسلامي وجود دارد.

الگوی سلفی و سکولاریستی، تدبیر غرب برای مهار الگوی انقلاب اسلامی

سردبی سابق ماهنامه سوره در مورد تدابیر غرب برای مهار الگوی انقلاب اسلامی گفت: تدبير اولشان اين بود که يک الگوي سلفي ارائه کنند مثل القاعده و بن لادن و ... که تا حدي هم در فضاي جهاني تأثيرگذار بود و بالأخره توانست چهره‌ي اسلام را مشوش کند و با آن غوغای عظيمي که امپرياليزم رسانه‌اي انجام داد، يعني کاريکاتوري بود از اسلام انقلابي.

وی در تبیین فاز دوم غرب برای مهار الگوی انقلاب اسلامی افزود: در فاز بعدي، مدل تفريطي که در ترکيه نمود پیدا می کند. در جامعه ای که هم به حضور اسلام در جامعه اعتقاد دارد ولي در کمترین حد. مسلمان نماز و قرآن مي‌خواند ولي با اسرائيل هم ارتباط دارند. بعضي اوقات هم يک بازی و نقش آفرینی ضد اسرائيلي هم از خودشان ممکن است در بياورند تا دیگر ملتها را به همين راضي نمایند. اين هم البته به نتيجه‌اي نخواهد رسيد.

وحید جلیلی در پایان این گفتگو در مورد پیچیدگی فتنه سکولاریسم در جهان اسلام افزود: اين فتنه هم از فتنه‌ي القاعده، فتنه‌ي عميق تري و زيرکانه تري است. يعني ممکن است که توده‌هاي منطقه را لااقل براي يک مدتي، از رسيدن به آن الگوي اسلام ناب دور کند، ولي در نهايت اين هم محکوم به شکست است و نخواهد توانست چندان ميدان دار شود. اما مشروط به اينکه اين طرف، الگوي اسلام ناب، که امام راحل پرچمدار آن و احياگر آن بوده،‌ درست ارائه شود و تعديل شود. اتفاقاً وقتي که غرب و ایادی آن يک مدل اسلام گرايي قلابي را به ميدان مي‌آورند، در مواجه با اسلام گرایي واقعي، ضعف ‌ها و آسيب‌ ها در مقايسه‌ي با الگوي اسلام انقلابی و ناب، خيلي زود آشکار مي‌شود و در چشم توده‌هاي منطقه فرو مي‌ريزد.

ادامه دارد ...