به گزارش پایگاه 598، داریوش سجادی همکار سابق نشریات اصلاحطلب در تحلیلی نوشت: آقای روحانی
هفته گذشته در نشست مشترک دولت و استانداران اظهار داشتند «نباید فکر کنیم
پس از حصول توافق میتوانیم هر طور که بخواهیم حرف بزنیم و عمل کنیم و
دیگران در برابر این تغییر رفتار ما واکنشی نخواهند داشت». هر چند چنین
اظهاراتی خالی از مناقشه نبود و به موقع نیز از جانب برخی از مسئولین واکنش
مناسب داده شد اما علیرغم این آقای روحانی در حالی که هنوز دو هفته از
این مواضع شاذ و ناسنجیدهشان نگذشته، شنبه گذشته و برخلاف توصیه نامتعارف
خود این بار اما به درستی در خصوص تحریم تسلیحاتی ایران فرمودند «ما از هر
کجا و هر زمان که لازم بدانیم، بدون هیچ ملاحظهای سلاح خواهیم خرید و سلاح
خواهیم فروخت و منتظر تأیید هیچ کس و هیچ قطعنامهای نخواهیم بود». که با
واکنش وزارت خارجه آمریکا مواجه شد.
مشاور سابق کروبی میافزاید:
چنین بلبشو و تناقضاتی در سخنان آقای روحانی میتواند یا حاکی از فقد «ثبات
و همگونی آرا» و ضعف هویت سیاسی و یا مؤید «رقص بالماسکه» به اقتضا و
مناسبتهای مختلف باشد!
سجادی مینویسد: نمونه دیگر از اظهارات شاذ و
ناوارد ایشان آن بخش از سخنرانی وی در خلال سفر به همدان بود که فرمودند؛
«بعد از ۲۳ ماه تلاش و مذاکره توسط دیپلماتهای ملت به نقطهای رسیدهایم
که توانستهایم سایه شوم جنگ را از سر مردم برداریم و امنیت واقعی را به
کشور باز گردانیم».
وی تصریح کرد: اصرار بلاوجه روحانی بر وجود سایه
شوم جنگ بر سر مردم ایران در حالی است که چنین ادعائی از اساس عاری از
واقعیت است و جمیع متخصصین و زبدگان سیاسی مسلط بر فرآیندها و تحولات
سیاسی- نظامی منطقه و آشنایان با موتور محرکه سیاسی- اقتصادی و نظامی
آمریکا بوضوح بر این واقعیت اشتراک نظر دارند که بعد از دو جنگ آمریکا در
عراق و افغانستان و بعد از بروز و تحمیل واقعیتهای میدانی به واشنگتن از
خلال دو جنگ مزبور و بعد از افول جهانی اقتصاد، اساساً و منطبق بر دادههای
نظامی و اقتصادی، آمریکا تا اطلاع ثانوی به هیچ وجه برخوردار از آمادگی و
استعداد لازم برای ورود به جنگی دیگر در هیچ کجای جهان نیست. لذا این گونه
دل مردم را از خطر جنگ «ناموجود و تخیلی» خالی کردن قبل از واقعیت نشان از
نیاز بمنظور پرکردن ناکامیها و «باگ»های غیرقابل دفاع در «برجام بد فرجام»
است!
سجادی همچنین با اشاره به نقش «هـ» در ادامه نوشت: در آستانه
انتخابات اسفند ماه بوضوح علائمی از فتنهای نوین تحت مدیریت «امالفتنه»
در حال بازتولید است. امالفتنه این بار و مانند دور قبل (۸۸) با بسیج
گسترده عقبه رسانه ای و سیاسی خود و با استظهار به شرایط مساعد حمایت خارجی
«بازی» نوینی را کلید زده. هرچند قبلاً هم گفتهام واقعیتهای میدانی
اجازه کامیابی ایشان را (مانند تجربه ۸۸) نمیدهد اما قطعاً مانند ۸۸ این
فرصت را دارد تا بار دیگر هزینههای سنگینی را از جوار این فتنه نوین به
حساب نظام واریز کند!