محمدرضا ساکت نامی آشنا در فوتبال کشور است. نامی که البته در راستای
دلالی ۹۰، چندی است از صحنه فوتبال کنار رفته است. او نخستین کسی بود که
به صراحت در مصاحبهای اعلام کرد: فردوسیپور دلال است. این موضعگیری
نخستینبار در فوتبال کشور اتفاق افتاد و فردوسیپور هم که از این صحبتها
آن هم از سوی یکی از موفقترین و محبوبترین مدیران فوتبالی دستپاچه شده
بود، در برنامه خود به تهدید مستقیم روی آورد و ساکت را به برخورد قضایی
تهدید کرد
روزنامه وطن امروز؛ علیرضا انتظامی- ۲ هفتهای است که
به علت تعطیلی مسابقات فوتبال و نداشتن سوژه، برنامه ۹۰ به موضوع دلالی در
فوتبال پرداخته و همزمان، باند رسانهای فردوسیپور با آب و تاب فراوان
این اقدام وی را بسیار شجاعانه و مهم ارزیابی کرده و آن را موجب نجات
فوتبال ایران میداند. مخاطبان و اهالی فوتبال هم با دیدن برخی تصاویر
تکاندهنده و اعترافات برخی بازیکنان و دلالها تحت تاثیر قرار میگیرند و
برنامه ۹۰ را تحسین میکنند.
در اینکه فوتبال
ایران همانند بسیاری از نقاط جهان با پدیده شوم دلالی و فساد مالی دست و
پنجه نرم میکند شکی وجود ندارد و قطعا مبارزه با این پدیده وظیفه همه
مسؤولان، رسانهها و خانواده فوتبال ایران است اما به نظر میرسد این
تلاشها بیشتر از آنکه برای ریشهکنی پدیده دلالی باشد، تلاشی است برای
پنهان ماندن چهره بزرگترین دلال فوتبال ایران یعنی برنامه ۹۰. بله! شاید
تعجب کنید اما به اعتقاد نگارنده اصلیترین نقش در دلالی فوتبال ایران را
برنامه ۹۰ بر عهده دارد. در این نوشتار کوتاه تلاش خواهیم کرد زوایای مختلف
این ادعا را بیش از پیش روشن کنیم.
۱-شاید زمانی که
صحبت از دلالی در فوتبال به میان میآید همه به فکر رد و بدل شدن پولی بین
افراد هستند. البته در آنچه به عنوان دلالی مشهور است همین اتفاق میافتد
و فردی که عنوان دلال را دارد با گرفتن پول، بازیکن یا مربی را در
تیمهای مختلف وارد میکند و البته بر اساس آنچه در برنامه ۹۰ نمایش داده
شد، برخی اوقات نیز این دلالی به کلاهبرداری تبدیل شده و افراد با وجود
پرداخت مبالغی، موفق به حضور در تیم مورد علاقه خود نمیشوند.
آنچه
به عنوان دلالی شهرت یافته امری مذموم و نیازمند برخورد قاطع است اما
دلالی بزرگ در جایی دیگر و البته بدون رد و بدل شدن مستقیم پول اتفاق
میافتد. تاثیر بر فضای فوتبال کشور با در دست داشتن قدرت بزرگ رسانه ملی
که عملا رقیبی هم در کنار خود ندارد، مهمترین هدف دلالی برنامه ۹۰ است.
این قدرت، متاسفانه رایگان و بدون توجه به صلاحیتهای اعتقادی و فردی، به
یک نفر سپرده شده و این فرد نیز بدون توجه به مصالح فوتبال کشور و بدون
نظارت از سوی مدیران بالادستی یکهتازی میکند و حالا بعد از گذشت بیش از
یک دهه و تسلط کامل بر همه زوایای فوتبال، به هر اقدامی که درست میپندارد
دست زده و برای به کرسی نشاندن حرف خود در فضای فوتبال از هیچ اقدامی
کوتاهی نمیکند. در این راه هر کس مخالف نظر برنامه ۹۰ باشد باید تخریب و
از سر راه برداشته شود.
اصولا هدف برنامه ۹۰،
اجرای هر آنچه مجری آن درست میداند در فضای فوتبالی کشور است. حال اگر در
این مسیر بازیکن، مربی، مدیر باشگاه، مسؤولان فوتبال و ورزش،
نمایندگان مجلس و حتی مسؤولان صداوسیما با این اقدام مخالف باشند توسط
این برنامه و باند رسانهای مجری ۹۰ در یک پروژه طراحی شده و در زمانی مشخص
آنچنان مورد هجمه قرار میگیرند که یا نظر خود را تغییر دهند یا از صحنه
فوتبال کشور حذف شوند (در ادامه به نمونههایی اشاره خواهد شد). تلاش برای
تغییر سرمربی در تیمهای مختلف، تغییر مدیریت در باشگاهها، بحث انتخاب
سرمربی تیمملی، برخورد با برخی اهالی فوتبال که با نظرات مجری ۹۰ مخالفت
علنی کردهاند، هجمه رسانهای برای تغییر برخی تصمیمات فدراسیون فوتبال،
نظرسازی برای تحت فشار قرار دادن باشگاهها و فدراسیون فوتبال و حتی مجلس
شورای اسلامی برای تغییر تصمیمات و.. . از جمله اقدامات بزرگترین دلال
فوتبال کشور است.
۲-مجری برنامه ۹۰ توسط فردی به
جامعه فوتبال وارد شده است که او را با عنوان پدرخوانده میشناسند و همیشه
(درست یا غلط) زمانی که صحبت از دلالی در فوتبال میشود ناخودآگاه این نام
در ذهن اهالی فوتبال تداعی میشود. به نظر میرسد مجری ۹۰ که به شاگردی این
فرد افتخار میکند، دلالی فوتبال به شکل رایج را قطعا قبول نداشته و هرگز
به آن اقدام نمیکند اما فرصت استثنایی و رایگانی که به ناحق توسط رسانه
ملی در اختیار وی قرار گرفته و انتقادات بیپروا و پرداختن به مسائل
حاشیهای و محبوبیتی که از این راه و نیز تبلیغ باند رسانهای خود در میان
نوجوانان و جوانان فوتبالدوست کسب کرده است، وی را بر آن داشته ۹۰ را به
گونهای پیش ببرد که حرف اول و آخر را در فوتبال بزند و کسی جرات مخالفت با
این برنامه را نداشته باشد.
سوال اینجاست که
آیا تلاش برای تاثیرگذاری بر همه تصمیمات فوتبالی و حتی دخالت در انتصابات
فوتبال و تعیین افراد برای جایگاههای مختلف و رایزنی بیرون از برنامه برای
حضور افراد مورد نظر در پستهای مختلف فوتبال با استفاده از قدرت برنامه
۹۰، نامی جز دلالی پیشرفته دارد؟
۳-در اینجا تلاش
میکنیم با بیان چند نمونه از اتفاقات سالهای گذشته نشان دهیم دلالی
برنامه ۹۰ بسیار خطرناکتر از آن چیزی است که ۹۰ در ۲ هفته گذشته به عنوان
دلالی نمایش داده است.
الف -محمدرضا ساکت نامی
آشنا در فوتبال کشور است. نامی که البته در راستای دلالی ۹۰، چندی است از
صحنه فوتبال کنار رفته است. او نخستین کسی بود که به صراحت در مصاحبهای
اعلام کرد: فردوسیپور دلال است. این موضعگیری نخستینبار در فوتبال کشور
اتفاق افتاد و فردوسیپور هم که از این صحبتها آن هم از سوی یکی از
موفقترین و محبوبترین مدیران فوتبالی دستپاچه شده بود، در برنامه خود به
تهدید مستقیم روی آورد و ساکت را به برخورد قضایی تهدید کرد اما ماجرا به
گاف بزرگ فردوسیپور در برنامهای که شریفی، رئیس وقت کمیته انضباطی (که وی
را هم میتوان یکی از قربانیان دلالی ۹۰ دانست) حضور داشت، بازمیگشت.
جایی که شریفی در میانه بحث، ناگهان به تماس فردوسیپور با وی و فشار به
کمیته انضباطی برای بخشیدن محرومیت علی کریمی و حضور وی در برابر سپاهان
اشاره کرد.
دستپاچگی فردوسیپور و تلاش برای
توجیه این تماس و فشار به کمیته انضباطی ثمری نداشت و از فردا باشگاه
سپاهان و هوادارانش و البته همه کسانی که پیش از این درباره فشار
فردوسیپور برای تغییر تصمیمات مقامات فدراسیون چیزهایی شنیده بودند، شروع
به انتقاد از این رویه مجری برنامه ۹۰ کردند. البته باند رسانهای
فردوسیپور تلاش زیادی کرد این موضوع را منحرف کرده و شریفی را متهم به کار
غیراخلاقی و انتشار گفتوگوی محرمانه کند اما گاف مجری ۹۰ آنقدر بزرگ بود
که ماجرا ابعاد بزرگتری یافت که شدیدترین آن صحبتهای ساکت و دلال خطاب
کردن فردوسیپور بود. در واقع ساکت هم اعتقادی به اینکه فردوسیپور پولی
برای این اقدام دریافت کرده نداشت بلکه بیشتر به همین نوع دلالی که مورد
اشاره نوشتار حاضر است تاکید میکرد.
در روز
مسابقه سپاهان و نفت تهران کلیپ مناظره شریفی و عادل فردوسیپور با بلوتوث
میان هواداران رد و بدل میشد؛ در جایگاه تماشاگران سپاهان، عکس عادل
فردوسیپور به شکل کاریکاتور با علامت ورود ممنوع روی ۹۰ و متن «من کی
گفتم؟» نمایش داده شد. در قسمتی دیگر از خشم هواداران سپاهان، کانون
هواداران این باشگاه با نصب پلاکارد چند متری بیانیهای خطاب به رئیس رسانه
ملی منتشر کرد. در این بیانیه آمده بود: «ریاست محترم سازمان صدا و سیما
جناب آقای ضرغامی! با سلام و احترام، بدینوسیله به استحضار میرساند کانون
هواداران باشگاه سپاهان فولاد مبارکه به نمایندگی از خیل عظیم هواداران،
ضمن اعتراض به عملکرد برنامه ۹۰، با توجه به پخش اخیر برنامه در روز
دوشنبه مورخه ۱۶/۱۲/۱۳۸۹ که گونههایی از جانبداری خاص و محوری این برنامه و
شخص عادل فردوسیپور علیه برخی از تیمها افشا گردید، ما این اقدام را
نشانه رفتار جانبدارانه و دخالتهای بیجای مجری رسانه ملی میدانیم و با
اینگونه رفتارها، ایشان را فاقد صلاحیت در برنامههای صدا وسیما دانسته و
از حضرتعالی رسیدگی به عملکرد این برنامه و پیگیری این مساله تا حصول نتیجه
جدی را حق خود میدانیم».
باشگاه سپاهان هم در
درگیریهای طولانی با برنامه ۹۰ در یکی از بیانیههای خود تاکید کرد: «آقای
فردوسیپور! شما و برنامه ۹۰ قرار بود یار و پشتیبان فوتبال ایران باشید
اما با تکیه یکسویه بر تخریب شخصیت افراد، فقط و فقط عینکی را بر چشم
نهادهاید که زشتیها را میبیند و بر آن مینشیند، چرا برخی اوقات سعی
نمیکنید همانند زنبور عسل روی شیرینیها، پاکیها و خوبیها مستقر شوید.
اگر نگران آمار بینندههای خود هستید به این نکته توجه کنید که این خاصیت
عبور از خط قرمزها و توجه به زشتیهاست که مخاطبان برای دیدن و مشاهده
اینگونه برنامهها تحریک میشوند و متاسفانه باید اعلام کنیم بینندههای
شبکههای (...) و (...) هم کم نیستند. افتخار و تکیه به داشتن مخاطب با
پردازشهای صرفا منفی هنر جذب مخاطب نیست. ایکاش میتوانستید با ایجاد
تعادل و منطق به دور از پردهدریها، در نهی از بدیها و ترویج زیباییها
همچنان مخاطبان میلیونی و زیادی داشته باشید».
این
اقدام فردوسیپور یعنی فشار به فدراسیون برای کاهش محرومیت علی کریمی در
حالی بود که وی در برنامههای مختلف و اتفاقا در همان برنامه به فدراسیون
و کمیته انضباطی انتقاد میکرد که چرا در قبال رفتار علی کریمی مماشات
میکنند؟ نهایتا محمدرضا ساکت از مدیران موفق فوتبال با فشار برنامه ۹۰ از
صحنه فوتبال کنار رفت. وی در یکی از اظهارنظرهای جالب خود گفته بود:
«برنامه ۹۰ اگر خودش بداخلاقی و ناپاکی را به جامعه تزریق نکند، وجودش برای
فوتبال مفید است. آقای فردوسیپور بین ۲ قاب عکس هم دعوا میاندازد. به
نظر من فردوسیپور زیرکانه در حق یک عده کملطفی میکند و این کار را
بارها در حق سپاهان انجام داده است».
ب-در همین
راستا، فردوسیپور که به دنبال کاهش محرومیت علی کریمی بود، در اقدامی
کاملا متضاد، به کاهش محرومیت جاسم کرار، بازیکن وقت تیم تراکتورسازی
اعتراض کرد و البته این ماجرا در ادامه درگیریهای هواداران میلیونی
تراکتور با فردوسیپور بود. هواداران تراکتورسازی که معتقد بودند
فردوسیپور به آذریها توهین کرده تا مدتها با شعار، کاریکاتور و پارچه
نوشته به این اقدام برنامه ۹۰ اعتراض داشتند. فراز کمالوند، سرمربی وقت
تراکتورسازی هم از جمله اهالی فوتبال بود که با برنامه ۹۰ دچار مشکل شد و
پس از مدتی تحریم این برنامه، نهایتا به قربانی دلالی برنامه ۹۰ تبدیل و
از صحنه لیگ برتر فوتبال کنار رفت. برخی معتقدند اصولا اعتراض فردوسیپور
به کاهش محرومیت جاسم کرار بهانهای بود برای تخریب باشگاه تراکتورسازی و
فراز کمالوند. درگیریهای ۹۰ با تراکتورسازان و هواداران آنان همچنان
ادامه دارد و فردوسیپور در برنامه ۲ هفته پیش خود با تمسخر واژهای که
قبلا توسط یکی از هواداران تراکتور بیان شده بود بار دیگر به جنگ آذریهای
فوتبالدوست رفت.
ج- باشگاه پیروزی؛ جایی که شاید
طی ۳ سال گذشته میدان اصلی دلالی برنامه ۹۰ بوده است. میتوان به جرات
بیشتر مشکلات این تیم مردمی را به ۹۰ نسبت داد. جایی که فردوسیپور به علت
مشکلات شخصی با برخی مدیران سازمان تربیتبدنی و باشگاه پیروزی کمر به
تخریب این تیم بست و با لطایفالحیل تلاش کرد این تیم را به طور دائم در
حاشیه نگه دارد.
اقدامات فردوسیپور و برنامه ۹۰ در
قبال پیروزی خود نیازمند نوشتاری مستقل است اما نقش وی در برکناری داریوش
مصطفوی و عباس انصاریفرد با تخریب این افراد و اختصاص زمان زیادی از
برنامه خود به انتقاد از عملکرد آنها و پخش شعارهای تعداد اندکی از
هواداران ضدمصطفوی برای نخستینبار، پخش تصاویری از انصاریفرد مربوط به
سالهای گذشته، نظرسنجی هدفدار درباره عباس انصاریفرد و دخالت در تعیین
سرمربی پیروزی (در حالی که در این ایام هیچ موضوعی درباره رقیب دیرینه یعنی
استقلال در برنامه ۹۰ مطرح نمیشد) ، همه و همه از جمله اقدامات ۹۰ در
راستای حاشیهسازی برای باشگاه پیروزی و البته دلالی فوتبال بوده است.
این
روند اکنون نیز به علت تسلیم نشدن سردار رویانیان در برابر خواستههای
فردوسیپور ادامه دارد. اما فقط به یک نمونه در بحث انتخاب سرمربی پیروزی
اشاره میکنیم. یکی از اعضای هیاتمدیره پیروزی در آن زمان در جلسهای
خصوصی به این نکته اشاره کرد که زمانی که قصد داشتیم لوکا بوناچیچ را برای
سرمربیگری پیروزی انتخاب کنیم و تقریبا کار تمام شده بود، در تماسی که با
برنامه ۹۰ داشتم نظر آنها را پرسیدم (که البته این موضوع درباره بسیاری از
مدیران فوتبالی صدق میکند و متاسفانه آنان به علت ترس از انتقاد در
برنامه ۹۰، از فردوسیپور مشورت میگیرند تا بعدا دچار مشکل نشوند و این
دقیقا از مصداقهای دلالی برنامه ۹۰ است) آنها هم بشدت با لوکا مخالفت و
تهدید کردند اگر لوکا سرمربی پیروزی شود بشدت او را تخریب خواهند کرد. به
گفته این عضو بانفوذ هیاتمدیره پیروزی، نهایتا قرار شد وینگادا به عنوان
سرمربی پیروزی معرفی شود و وی نظر مسؤولان برنامه ۹۰ را جویا شد که به گفته
این فرد، با وینگادا موافق بودند و البته شرط گذاشتند این مربی در نخستین
برنامه ۹۰ حضور یابد. این عضو هیاتمدیره که البته ظاهرا این هماهنگی را
بدون اطلاع سایر اعضای هیاتمدیره پیروزی انجام داده بود در بدو ورود
وینگادا به تهران او را راهی برنامه ۹۰ کرد.
د-
افراد و شخصیتهای فوتبالی فراوانی بودهاند که به علت مخالفت با رویه
برنامه ۹۰ همواره مورد انتقاد و تخریب قرار گرفتهاند و برخی از آنان تا
مرحله حذف از فوتبال هم رفتهاند. محمدرضا ساکت یکی از این افراد است.
امیر قلعهنویی یکی دیگر از فوتبالیهایی است که هرگز نخواسته تحت تاثیر
دلالی برنامه ۹۰ باشد و به همین علت در زمان حذف تیمملی در جام ملتها
آماج تخریبهای فردوسیپور قرار گرفت و حتی زمانی که سپاهان را قهرمان لیگ
کرد در برنامه ۹۰ به جای اینکه از او درباره سپاهان پرسیده شود باز هم هدف
تخریب به علت حذف تیمملی قرار گرفت.
چندینبار
تحریم برنامه ۹۰ و ادامه مشکلات با این برنامه در باشگاه تراکتورسازی و
پخش فیلمهایی از قلعهنویی در حاشیه مسابقات فوتبال برای تخریب وی (فقط به
علت انتقاد از برخی رویههای ۹۰) از دیگر اقدامات تیم دلالی ۹۰ است. شاید
بتوان به سعید آذری مدیر موفق ذوبآهن، واعظی آشتیانی که در دوره کوتاه
مدیریت خود سابقه قهرمانی با استقلال را دارد، مجتبی شریفی رئیس وقت کمیته
انضباطی، فراز کمالوند، علی دایی و مایلیکهن هم به عنوان کسانی که حاضر
به تسلیم شدن در برابر نظرات برنامه ۹۰ نشدند و مورد تخریب قرار گرفتند
اشاره کرد. البته در این میان بودند افرادی که ابتدا با فردوسیپور درگیر
شده و در ادامه برای فرار از تخریب با وی طرح دوستی ریختند که میتوان به
محمدی، رئیس سازمان لیگ فوتبال اشاره کرد.
۴- و اما
موثرترین ابزار دلالی برنامه ۹۰ یعنی پیامکهای این برنامه. برنامه ۹۰
علاوهبر داشتن امتیازاتی چون انحصاری بودن، داشتن باند رسانهای در
رسانههای ورزشی کشور، محبوبیت نسبی در میان هواداران عادی فوتبال و حمایت
غیرعادی برخی مسؤولان صدا و سیما، ابزار دیگری برای پیشبرد اهداف خود در
دلالی دارد و آن هم پیامکهای برنامه ۹۰ است. فردوسیپور هر زمان که
احتیاج به فشار بر فدراسیون فوتبال، یک باشگاه خاص، مربی یا بازیکنی دارد
یا اینکه قصد دارد فردی به سمتی منصوب نشود یا فرد خاصی را برای سمتی در
نظر دارد، اقدام به برگزاری مسابقه یا نظرسنجی پیامکی میکند و با بسیج
همه امکانات تلاش میکند نظر بینندگان را به سوی آنچه مدنظر خود است تغییر
دهد تا بتواند در بیرون از برنامه به اهداف خود برسد.
نظرسنجیهایی
با عنوان اینکه «مربی تیمملی داخلی باشد یا خارجی؟» یا «فلان شخص برای
مربیگری فلان باشگاه مناسب است؟» یا «آیا با حضور فلان مدیر مشکلات فلان
باشگاه حل میشود؟» و دهها مورد دیگر در راستای همین دلالیها صورت
میگیرد. در این بخش آنقدر عملکرد فردوسیپور شبههناک بوده که رئیس شبکه
سوم سیما هم هفته گذشته در یک برنامه زنده تلویزیونی به این پیامکها
انتقاد میکند.
۵- همانگونه که مبارزه با دلالی
متداول در فوتبال، وظیفه مسؤولان مربوط است، برخورد با دلالی برنامه ۹۰
نیز جزو وظایف مسؤولان صدا و سیما و چه بسا اهالی فوتبال است. افزایش
انتقادها به ۹۰ و ایستادگی اهالی فوتبال در زمان ارتباط زنده با این
برنامه و تسلیم نشدن برخی مدیران در برابر خواستههای برنامه ۹۰،
امیدوارکننده است اما رسانهها و مسؤولان صدا و سیما هم باید در این بین به
وظایف خود عمل کنند. البته ما منتظر تخریبهای باند رسانهای ۹۰ هستیم و
شاید یکی از محاسن آن، آشنایی مردم با اعضای این باند رسانهای باشد،
کسانی که از فردای انتشار این نوشتار، حملات خود را آغاز میکنند. برای
شناختن اعضای این باند رسانهای کمی صبر کنید.
روزنامه وطن امروز