این روزنامه در ادامه عده ای از نمایندگان مجلس نهم را حزب باد خوانده و رای خود را در مجلس به فروش می رسانند.
در ادامه متن کامل این مقاله تویهن آمیز از نشر گذرانده می شود.
«
دم دمای دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی است و کاملا طبیعی است که
تمام کسانی که خود را شایسته وکلالت مردم در بهارستان و واجد شرایط
میدانند، برای ورود به کارزار رقابتهای انتخابات مجلس آماده شوند و به
فعالیتهای انتخاباتی بپردازند. از آن طبیعی تر هم، به تکاپو افتادن احزاب
اصلاح طلب، اعتدالگرا، اصولگرا و حزب بادی ها! در این رقابت است.
بی
شک مجلس نهمیها هم از این امر مستثنی نیستند و هریک به دنبال آنند تا
بتوانند بار دیگر طعم شیرین جلوس بر صندلیهای زمرد رنگ و نرم بهارستان را
دیگر بار تجربه کنند. اما آنچه این روزها در مورد آنها به شدت رخ
مینماید و حتی بیشتر در ذوق آدمی میزند، سیاستهای یک بام و دوهوای برخی
وکلای ملت در مجلس نهم است.
مهر سکوت یا؟!
داستان
از این قرار است که روزی روزگاری محمود احمدی نژاد رئیس دولت دهم شد. در
دولتی ناکارآمد که وی متصدی آن بود انواع و اقسام فسادهای اقتصادی در آن
دوره صورت گرفت و مجرمان اقتصادی چون محمود رضا خاوری در بانک ملی، بابک
زنجانی در وزارت نفت، محمد رضا رحیمی به عنوان معاون اول و... زاییده شدند.
درست در همین زمان مجلس نهمی به وجود آمد که این نواقص و ضعف مدیریتی را
دید اما در برابر آنها سکوت کرد. حال همین بهارستانیهایی که به مدت دو
سال شاهد این وقایع بودند و در آن زمان یا مهر سکوت بر لبانشان زده بودند و
یا لب باز نمیکردند، خواهان شرکت در رقابتهای انتخابات مجلس دهم هستند.
همین خاموشی و سر در گریبانی آن زمان آنها است که در ذوقها میزند.
دلتنگی برای صندلیهای سبز
برخی
از نهمین اجاره نشینان بهارستان این روزها خوب میدانند که باید برای خود
به دنبال مکان جدیدی برای سکنی گزینی باشند چراکه نتوانستند از آراء مردم
به عنوان ودیعه هایی که در نزد شان بود به خوبی که هیچ تا اندازه ای،
مواظبت کنند و از همین روی اعتماد مردم را از خود سلب کرده اند. حال به هر دستاویزی روی میآورند تا شاید بتوانند یک بار دیگر بر صندلیهای گرم و نرم خانه ملت بنشینند.
اکثر
قریب به اتفاق ساکنین شماره نه بهارستان، جملگی نیک میدانند که در بلک
لیستهای انتخاباتی احزاب قرار دارند و مهر عدم کارآیی، خواهی نخواهی بر
پیشانی شان خورده شده و در کارنامه فعالیت سیاسی شان به ثبت رسیده است
اما اکنون برخی از آنها به حالت بیدار باش درآمده اند و بوی خداحافظی به
مشامشان رسیده است حالا سعی دارند راه گریزی بیابند و بتوانند در این
واپسین لحظات حضورشان در خانه ملت برای نخستین بار هم که شده، صدای مردم
باشند و در راستای احقاق حقوق آنها قدمی بر دارند تا شاید بتوانند جایی
برای خودشان در لیستهای انتخاباتی احزاب باز کنند و در غیر این صورت ، به
صورت کاندیدای مستقل در برگههای رای مردم ظاهر شوند. اما در هر صورت باید
پاسخگوی آن سکوت و سردرگریبانی دو ساله خود در محضر مردم باشند چون نام
آنها از خودکار هیچ کس جز مردمِ رای دهنده، بر روی ورقه آراء تراوش نمی
گردد.
پارلمانیهای خاموش اما متفاوت
خاموشی،
ویژگی بارز و مشترک مجلس نهمیها نسبت به کارشکنیهای دولت محمود احمدی
نژاد است. اما دولت تدبیر و امید موجب شد تا این سکوت بهارستانیها شکسته
شود و سرهایشان از گریبان بیرون آید. وکلای مردم را در خانه ملت باید به چند مجموعه تقسیم نمود و هر مجموعه را شامل چند زیر مجموعه دانست:
۱.جبهه پایداریها ۲. اصلاح طلبان ۳. اصولگرایان ۴. حزب بادیها ۵. علی مطهری
جبهه
پایداریها شاید تنها گروهی در مجلس باشند که تکلیفشان با خود و مواضع شان
روشن است. از آغاز، خط و مشی شان را بر دلواپسی نمودند همانها که در
اقلیت هستند اما صدایشان به قدری بلند است که به جای صدای کل ۲۹۰ نماینده
شنیده میشود. باید درباره آنها گفت که نسبت به تمامی گروهها و احزاب و
چهرههای سیاسی، سازشان ناکوک، کامشان تلخ و دلواپس، هستند جز رئیس دولت
قبل!
اصلاح طلبان را باید جزء نمایندگان سکنا گزیده به قوه مقننه به
شمار آورد که در دولت دهم، به انزوا کشانده شدند و صدایشان را ناخواسته
خاموش شد.
و اصولگرایان. این جناح سیاسی واقعا سردر گم و بلاتکلیف
است و دچار انشعابات متعدد. به همین دلیل هم است که مصرانه به دنبال رسیدن
به یک انسجام و وحدت است و به هر طریقی میخواهد به یکدستی و صدای واحد
برسد. اصولگرایان درون مجلس هم از این موضوع مستثنی نیستند حتی اگر از
پایداریها هم فاکتور بگیریم باز هم چند صدایی شان، مبین و مبرهن است. این
جناح سیاسی درون مجلس نیز به چندین گروه تقسیم میشوند که مشخصترین آنها
عبارتند از:
الف) اصولگرایانی که در دوسال دولت احمدی نژاد سکوت
پیشه کرده بودند و اکنون جامه طرفداری و حمایت از دولت روحانی را بر تن
کرده اند و داعیه اعتدالگرایی دارند و به شدت به عملکرد محمود احمدی نژاد
نقد میکنند. آنها از جمله افرادی هستند که در مظان سوال قرار میگیرند و
باید جوابگوی سکوت خود نسبت به اقدامات رئیس دولت دهم در زمان تصدی گری وی،
در یک مجلس تمام اصولگرا باشند و نمی توانند از زیر بار این مسئولیت شانه
خالی کنند.
ب) اصولگرایان سر در گریبان در زمان ریاست محمود احمدی
نژاد و اصولگرایان منتقد در زمان صدارت حسن روحانی. کسانی که زمانی در
برابر اقدامات رئیس دولت نهم و دهم سکوت اختیار میکردند و این روزها وی را
حتی اصولگرا هم نمی دانند و از وی تبری میجویند، از طرفی شدید ترین
نقدها را بر عملکرد دولت حسن روحانی که درست در نقطه مقابل دولت محمود
احمدی نژاد نیز قرار دارد، وارد میسازند. واقعا مشخص نیست چه میخواهند و
به کدام سازشان باید رقصید.
حزب
بادیهای مجلس شورای اسلامی همان هایی هستند که درزمان اخذ رای اعتماد
آراء شان ممتنع است یا همان هایی است که با سفارش، لابی و یا گرو گذاردن
ریش میتوان رای و نظر شان را جلب کرد و به نفع خود تمام کرد. حزب بادی ها،
گمنامهای مجلس نهم هستند!
خودش میگوید « در
مسائل سیاسی، اصلاح طلب است و در مسائل فرهنگی اصولگرا» این سخنانش تا حد
زیادی شبهاتی را که نسبت به او وارد میشد، برطرف ساخت چرا که افکار عمومی
نمی توانست تحلیل کند او چگونه نمایندهای است که گاه به شدت مواضع تندرو
مآبانه اتخاذ میکند و گاه صدای یک ملت میشود. یک تنه در برابر اقدامات
دولت دهم ایستاد و بارها ثابت کرد که بیدی نیست که به باد تهدید و درشت
گویی بلرزد و محمود احمدی نژاد را به صحن علنی مجلس کشاند تا در محضر
نمایندگان مردم پاسخگوی ناکارآمدیهای مدیریتیاش باشد. اگر بگوییم علی
مطهری تنها نماینده ای در مجلس شورای اسلامی است که به هیچ گروه و جناحی
متصل نیست، پر بیراه نگفته ایم و او را باید در گروه تک نفره نمایندگان
مستقل مجلس دهم قرار دهیم. شاید تنها فردی در مجلس نهم باشد که احتمال رای
آوردنش در انتخابات مجلس آینده را بتوان صد در صد دانست. چراکه توانست به
درستی از رایی که مردم به او دادند امانتداری کند و در مقابل یک مجلس تمام
اصولگرا بایستد و دادخواهی کسانی را کند که صدایشان به گوش کسی نمی رسد و
از مسائلی سخن بگوید که هر کس جرات صحبت درباره آنها را ندارد.
این
بار نیز مطهری از مسئلهای سخن میگوید و سوالی را مطرح میکند که پرسش
اکثر قریب به اتفاق مردم ایران است: چرا نمایندگان دربرابر اقدامات احمدی
نژاد سکوت کردند ؟ روز گذشته علی مطهری در مقابل خبرنگاران اعلام نمود:« در
زمان دولت احمدینژاد، رویه را قبول نداشتیم؛ چون رئیس دولت میگفت که
فلان مصوبه را قانون نمیدانم. یکبار هم به صراحت اعلام کرد که هر قانونی
را که خودم تشخیص بدهم منطبق بر قانون اساسی است، اجرا میکنم. به نظر من
چنین فردی یک ساعت هم نباید رئیسجمهور میبود و نمایندگان مجلس وظیفه
داشتند که او را برکنار کنند. رئیسجمهوری که میگوید قانون را اجرا
نمیکنم، باید استیضاح شود. اما ما زورمان تنها به سوال از رئیسجمهور
رسید.»
برهمگان آشکار است که علی مطهری وابسته به هیچ حزب و گروهی
نیست و از انتقاد به هیچ شخص ونهادی هم ابایی ندارد. در مصاحبه روز گذشته
خود به حسن روحانی هم اشاره کرد و گفت:«چند بار گفتم که دولت و شخص
رئیسجمهوری کمتحمل است و ضرورت ندارد که خود رئیسجمهوری به هر مسئلهای
پاسخ بدهد. حتی یکی از نمایندگان میگفت چون ما میدانیم که روحانی کمتحمل
است، یک چیزی میگوییم که او عصبانی شود. من به آقای رئیسجمهوری پیغام
دادم که هر کسی چیزی گفت یا تمسخر کرد شما لازم نیست جواب بدهید».
آن
طور که مشخص است علی مطهری تمام و کمال توانسته است حضور خود را در مجلس
آینده تضمین کند اما سایر نمایندگان اگر برآنند تا نامشان را در برگههای
رای مردم مشاهده کنند پیش از هر فعالیتی باید در برابر خاموشی شان توضیح
دهند و از مردم عذرخواهی نمایند.