این روزها برای اولین بار مطرح میشود که توافق هستهای وین باید به مجلس برود و در آنجا نمایندگان به آن نظر دهند. شاید اگر یک نفر با این مساله مواجه شود بپرسد مگر ایران تازه دست به فعالیت هستهای زده است. ایران حداقل 12 سال در خصوص برنامه هستهای خود با غرب مناقشه داشته است. چگونه است نمایندگان اکنون خواهان ورود به مساله هستهای هستند؟ چرا نمایندگان در 12سال گذشته هیچ ورودی به این مساله نداشتهاند؟ ایضا باید از نمایندگان مجلس پرسید وقتی وضع کشور چنان اداره میشد که امروز شاهد آثار و تبعات آن هستیم شما کجا بودید؟
*اظهارات زیباکلام صحیح نیست و پاسخ وی هم این است که در 12 سال گذشته اولاً در مقاطعی که در مسئله هستهای نیاز به حضور مجلس بوده است، نمایندگان اقدام به تصویب قوانینی (از جمله ممنوعیت پذیرش پروتکل الحاقی مگر با تصویب مجلس) کردهاند که گویا به سمع و نظر زیباکلام نرسیده و در سایر مقاطع نیز توافقی در کار نبوده که نمایندگان خواهان اعمال نظارت قانونی بوده باشند.
همزمان با انتشار این اظهارات زیباکلام در روزنامه آرمان امروز، سخنگوی دولت نیز درباره برجام و تصویب مجلس سخنانی را اظهار کرد و با بیان اینکه درخواست برخی نمایندگان برای ارائه برجام در قالب لایحه به مجلس بر خلاف قانون اساسی است، گفت: از آنجا که هیچ امضایی از سوی رئیسجمهور در توافق صورت نمیگیرد، طبق قانون نباید این توافق به مجلس ارسال شود.
در اینجا دلایلی بر ردّ صحبتهای سخنگوی دولت و زیباکلام و برای تأکید بر بررسی کلیت و مفادّ برجام در مجلس ارائه میشود:
یکم: در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران 2 اصل درباره معاهدات بینالمللی دولتهای ایران وجود دارد که طی آنها به صراحت بر ضرورت عملگری مجلس در این معاهدات اشاره شده است.
اصل 77 قانون اساسی در این باره میگوید: «عهدنامهها، مقاولهنامهها، قراردادها و مؤافقتنامههای بین المللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد.»
اصل 125 قانون اساسی نیز به این شرح است: «امضای عهدنامهها، مقاولهنامهها، موافقتنامهها و قراردادهای دولت ایران با سایر دولتها و همچنین امضای پیمانهای مربوط به اتحادیههای بینالمللی پس از تصویب مجلس شورای اسلامی با رئیسجمهور یا نماینده قانونی او است.»
صراحت تنزیلی و تأویلی این 2 بند تا آن اندازه مشخص هست که تکلیف قابل بررسی بودن متن پر تعهد برجام در مجلس را مشخص کند.
و لذا ممکن نیست که کسی با یک اظهار نظر سیاسی و یا با گره زدن تمام حیثیت این 2 بند مهم قانونی اساسی به یک امضای خودکاری! بتواند صراحت آنها را در ظاهر و باطن را منکر شود.
دوم: مخالفان تصویب برجام و مفادّ آن در مجلس اینطور میگویند که دولت پای چیزی را امضا نکرده و لذا قرار نیست متن توافق که نه عنوان توافق دارد، نه عهدنامه نه مقاولهنامه و نه غیره به مجلس برود!
این در حالی است که اولاً بر طبق گفته یکی از مقامات وزارت خارجه، این توافق امضا دارد و آن هم متن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در تأیید آن است.
همچنین است که متن برجام حاوی قولهایی است که دولت ایران و کشورهای 1+5 به یکدیگر دادهاند. بدیهیست که این قولهای شرف! امضای خودکاری را در پایین ورقه خود داشته یا نداشته باشند، اما حیثیتی بالاتر از یک معاهده معمولی بینالدوَلی را برای برجام رقم میزنند.
سوم: معنای اصل 77 قانون اساسی این است که دولت بصورت مطلقالعنان و سرخود تعهداتی را در مقابل دوَل خارجه نپذیرد که از چشم نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی دور باشد زیرا ساحت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران از رفتارهای دیکتاتورمآبانه در تمام زمینهها منزه است.
اصل 125 نیز بصورتی محرز بر نقش مجلس در تصویب معاهدات خارجی دولت اشاره میکند.
آیا بدیهی نیست که تعهدات فراوانی در متن برجام از سوی دولت رئیسجمهور روحانی پذیرفته شده و اکنون خواست چشمپوشی از مجلس در بررسی این تعهدات و قولهای شرف داد و ستد شده، فیالواقع یک بدعت بزرگ در تاریخ مجلس شورای اسلامی ایران تا همیشه خواهد بود؟!
و چهارم: ممکن است دولتیها و کسانی در حاشیه دولت که دائماً بر بینیازی برجام از تصویب مجلس سخن میگویند پس از خوانش اصول 77 و 125 قانون اساسی اینطور بیان کنند که منظور دیگری را از متن و روح این قوانین میفهمند.
در اینجا باید بیان کرد که اصالت این تفسیر محل سؤال و تردید جدی است و باید در این رابطه نظر شورای محترم نگهبان بعنوان مفسّر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران را جویا شد.
شورای محترم نگهبان نیز طی 36 سال گذشته تاکنون چندین مرتبه تفسیر معین خود را از دو اصل اشاره شده به مقامات مختلف کشور ارائه کرده است که چیزی غیر از تأیید ضرورت عملگری مجلس در تصویب توافقات خارجی دولتها در ایران نیست.
در خاتمه و در اشاره به صحبتهای زیباکلام مبنی بر اینکه تلویحاً گفته است نمایندگان اصولگرا در زمان دولت سابق کجا بودهاند؟! نیز باید بیان کرد که نمایندگان اصولگرای ملت در آن مقطع نیز مشغول مبارزه با اقدامات حلقه انحرافی، استیضاح وزیر کشور دولت نهم، استیضاح وزیر راه دولت دهم، مقابله با اقدامات غلط در سازمان تأمین اجتماعی، مبارزه با گزاره دوستی با مردم اسرائیل، فریاد غیرتمندی در مقابل خواست مذاکره دولت قبل با آمریکا و ... بودهاند.
کسی که باید پاسخ بدهد در آن مقطع کجا بوده «جریان سیاسی خاص» است که در مقابل گزارههای مذکور از جمله دوستی با مردم اسرائیل و انحراف سکوت اختیار کرده و حتی به اشخاصی همچون اسفندیار رحیممشایی نیز ارادت میورزید.
یقیناً افکار عمومی هنوز از خاطر نبرده است تشکرات زیباکلام از رحیممشایی بواسطه سکوت این فرد در قبال فتنه سال 88 و ایضاً پیشبینیهای زیباکلام که میگفت رحیممشایی احتمالاً در انتخابات سال 92 پیروز میشود!
البته به نظر میرسد «سکوت» بیتالغزل همیشگی جریان سیاسی خاص است که هم در قبال فتنهگری برخی چهرههای سیاسی در سال 88 همچنان ادامه دارد، هم در قبال ضعفهای محرز توافق هستهای و هم در قبال جنایات اسرائیل و عربستان و ... در سوریه و یمن و لبنان!