به گزارش خبرنگار
آئین و اندیشه فارس، سلمان فارسی که نام اصلی او «روزبه» است، در حوالی
اصفهان در روستای جی زاده شد، عضو خاندان اشراف پارسی دهقانان و پدرش «فروخ
بن مهیار» یکی از روحانیون زرتشتی بود، او که پس از مرگ مادرش تحت سرپرستی
عمهاش قرار گرفت، هنگامی که قرار بود به جرم شک و تردید در حقانیت زرتشت
شش ماه زندانی شود و پس از آن اگر باز ایمان نیاورد، اعدام شود، با کمک
عمهاش از مهلکه گریخت.
مدتی به دین مسیحیت درآمد و با توجه به اینکه شنیده بود، ظهور پیامبری جدید
در مکه نزدیک است، راهی شد و در بیابان به کاروانی برخورد کرد که به شام
میرفتند، با آنها همسفر شد و مدتی در شام و موصل سکنی گزید تا اینکه در
سرزمینهای عربی به اسارت قبیله بنیکلب درآمد و مردی از بنیقریظه او را
به بردگی گرفت و به یثرب برد.
* سلمان آزاد شده پیامبر است
هنگامی که پیامبر اسلام به مدینه هجرت کرد، سلمان همچنان دربند اسارت بود و
با این حال به دین مبین اسلام تشرف یافت و پیامبر (ص) نیز با مولای او
قراردادی بست که سلمان کار کند و از درآمدهای خود، خود را آزاد کند و بهای
آزادی او 40 نهال خرما و 40 وقیه که هر وقیه معادل 40 درهم بسته شد.
ابوعمر بن عبدالبر در کتاب الاستیعاب مینویسد: «رسول خدا صلی الله علیه
وآله تمام آن نخلها را جز یکی کاشتند، یک نخل را عمر بن خطاب غرس کرد، همه
آن نخلها جز همان یک نخل میوه داد. پیامبر پرسید: «چه کسی آن را کاشته
است؟» گفته شد: «عمر!»، پیامبر آن را کند و به دست خودش کاشت و میوه داد،
به این ترتیب با قدرت الهی این نخلها زود میوه داد و سلمان آزاد شد و
پیامبر نام او را سلمان گذاشت، انتخاب این نام زیبا از سوی فرستاده خدا،
نشان از پاکی و سلامت روح سلمان است.
سلمان فارسی دارای ویژگیهایی که شاید کمتر کسی به آن دست یافته باشد،
مانند؛ از جمله افرادی بود که در گفتار و رفتار محمدی شد، شناخت سلمان
فارسی ، تلاش در راه شناخت پیشگامان تشیع در عصر رسالت است، اسلام سلمان
نمونهای از اسلام آگاهانه و داوطلبانه و آزادانه عموم مردم ایران است، او
پیشتاز پیوند تمدن ایرانی با اسلام است.
اسلام سلمان یادآور این حقیقت است که دین محدود به منطقه جغرافیایی مکه،
مدینه و سرزمین حجاز نیست و اختصاص به نژاد عرب ندارد، او دارای شخصیتی چند
بعدی اما یکپارچه است، نخستین ایرانی مسلمان که از همان ابتدا شیعه بود،
در گروه نجبا، وزرا، رفقا و خواص پیامبر (ص) قرار دارد، از همه مهمتر از
اهل بیت به شمار میرود و خشم سلمان همچون خشم خداوند دانسته شده است.
در سال اول هجری، زمانی که پیامبر اسلام میان هر دو نفر از مسلمانان مهاجر و
انصار پیمان برادری برقرار کرد، میان سلمان و ابوذر نیز عقد اخوت بست و در
این ماجرا به سلمان گفت: «یا سلمان! انت من اهل البیت و قد اتاک الله
العلم الاول و الاخر و الکتاب الاول و الکتاب الاخر»؛ «ای سلمان، تو از اهل
بیت ما هستی و خدای سبحان به تو دانش نخستین و واپسین را عنایت کرده است و
کتاب اول-نخستین کتابی که بر پیامبران الهی نازل شده بود- و کتاب آخر
-قرآن مجید- را به تو آموخته است».
و در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: «سلمان از من است، کسی که به او
ستم کند به من ستم کرده است و کسی که او را بیازارد مرا آزرده است».
* پیغمبر (ص) و امام علی(ع)، سلمان را لایق نگهداری علم میدانستند
روزی سلمان فارسی وارد مسجد نبوی شد و صحابه پیامبر(ص) به احترام او از جای
خود برخاستند و در صدر مجلس به او جای دادند. لحظهای نگذشته بود که یکی
از صحابه معروف نیز وارد مسجد شد و چون سلمان را در صدر مجلس مشاهده کرد؛
لب به اعتراض گشود و گفت: «من هذا العجمی المتصدر فیمابین العرب»؛ «این مرد
ایرانی و عجمی که در صدر مجلس نشسته در میان عربها چه میکند؟»
رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم با شنیدن این سخن غیر اسلامی به خشم آمد و
بر بالای منبر قرار گرفت و فرمود: «ای مردم! آگاه باشید که تمام انسانها
از زمان حضرت آدم تا زمان ما مثل دندانهای ما یکسانند، عرب بر عجم،
گندمگون بر سیاه پوست امتیازی ندارد، مگر به تقوا».
امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودند: «رسول خدا و حضرت علی(ع) اسراری را که
دیگران قدرت تحمل آن را نداشتند به سلمان میگفتند و او را لایق نگهداری
علم و مخزن اسرار میدانستند؛ از این رو یکی از القاب سلمان، «مُحَدث»
است».
*حاکمی که تنها داراییاش عبا بود
ابونعیم و ذهبی نوشتهاند که سلمان در حالی که بر حدود سی هزار نفر حکومت
میکرد، تنها با یک عبا که فرش و لباس او نیز بود، برای مردم خطبه
میخواند، به همین جهت مورد سرزنش خلیفه وقت، عمر بن خطاب قرارگرفت، او در
پاسخ خلیفه چنین نوشت: «گفته بودى که من حکومت خدا را ضعیف و سست کرده و
خود را خوار گردانیده و خدمتکار مردم کردهام به حدى که اهالى مدائن
نمىدانند که من امیر آنهایم ! پس مرا به منزله پلى گردانیدهاند که بر من
مىگذرند و بارهاى خود را بر دوش من مىگذارند! و نوشته بودى که اینها
باعث سستى سلطنت خدا مىشود! پس بدان که ذلت در اطاعت الهى، دوست داشتنىتر
است در نزد من از عزت در معصیت و نافرمانى خدا و تو خود مىدانى که رسول
خدا(ص) تألیف دلهاى مردم مىکرد و به ایشان نزدیکى مىجست و مردم هم به
سوى او تقرب مىجستند...»، به این ترتیب وى، خلیفه وقت را به سنتهاى
فراموش شده رسول خدا (ص) تذکر داد که مردمى بودن و با آنان و همچون آنان
زندگى کردن، نه تنها مغایر با زمامدارى نیست، بلکه لازمه حکومت الهى و
مردمى است و از سنت هاى رسول خدا (ص) است.
* نقش بصیرتی سلمان در فتنه سقیفه
بعد از رحلت جانسوز رسول خدا (ص) غصب خلافت و مظلومیت حضرت علی علیهالسلام
سلمان در خطبهای بسیار فصیح، که میتوان آن را کوبنده و افشاگرانه خواند،
چنین گفت: «ای مردم! هر گاه فتنهها و آشوبها را همچون پاره ظلمانی شب
دیدید که برجستگان در آن به هلاکت میرسند، بر شما باد به آل محمد (ص) چرا
که آنها راهنمایان به سوی بهشتند، و بر شما باد علی علیه السلام، ای مردم!
ولایت را در میان خود همانند سر قرار دهید»، این جملات روشنگرانه و آگاهانه
سلمان در صورتی بیان شد که غبار فتنه سراسر مدینه را فرا گرفته بود.
هر چند که سلمان فارسی حکومت علی علیه السلام را درک نکرد و در اواخر حکومت
عثمان از دنیا رفت، ولی با این حال عارف به مقام اهل بیت علیهمالسلام و
معتقد به امامت امامان معصوم علیهمالسلام از ذریه پیامبر(ص) و از نسل
امیرمؤمنان (ع) بود.