به گزارش پایگاه 598، عبدالله ناصری، فعال سیاسی اصلاحطلب در بخشی از یک یادداشت در شماره شنبه گذشته روزنامه اعتماد نوشته است: خیلی تمایل ندارم که از این واژه استفاده کنم اما متاسفانه حسن روحانی، دچار اعتماد به نفسی شبیه اعتماد بنفس احمدینژاد شده است.
او افزوده است: ولی دولتمرد هرچه با هوش و مدبر باشد در گام اول باید بتواند ارتباط خود با پایگاه اجتماعی را حفظ کند. گذشت دو سال از عمر دولت یازدهم زمان قابل توجهی است برای اینکه بتواند تشکیلاتی را برای خود ایجاد کند، اما متاسفانه تاکنون در اطراف روحانی چنین تشکیلاتی را شاهد نبودهایم.
فرد یاد شده در بخش دیگری از صحبتهای خود با تصریح به اینکه «از گذشته دور هم حسن روحانی شخصا فردی نبوده که تشکیلات خاص و سازو کار تولیدکنندهای برای خود داشته باشد» میگوید: دولت در این مدت نشان داده که به جز شخص حسن روحانی به عنوان رییس جمهور سایر اجزای آن یا علاقهای ندارند یا توانایی مذاکره منطقی با افکار عمومی و به عبارتی افکارسازی عمومی را در راستای سیاست های خود ندارند.
*منظور واضح ناصری از این صحبتها که در ادامه افزایش عریانگوییهای چهرههای جریان خاص پیرامون دولت در روزهای اخیر صورت میگیرد، آن است که چرا دولت به اصلاحطلبان و مطالبات خاص آنها توجه نمیکند؟!
آنها مطالبات اعلام شده و صریحی از جمله فکّ حصر فتنهگران، لغو انزوای لیدر جریان اصلاحات، تغییر برخی از اعضای کابینه از جمله وزیر کشور و همزبانی دولت با اصلاحطلبان پیرامون تلاش برای نادیده گرفتن خط قرمزهای احراز صلاحیت دارند اما قطع به یقین میتوان گفت که دولت تاکنون در موضوع هیچیک از این مطالبات، نخواسته یا نتوانسته که همراهی لازم را با جریان سیاسی خاص بعمل بیاورد.
رئیسجمهور روحانی در یکی از این واضحترین این خواستهها یعنی بحث فک حصر فتنهگران تنها به گفتن چندباره این جمله در چند مقطع بسنده کرده است که «قولهایم را فراموش نکردهام»!
اما بدیهیست که صبر اصلاحطلبان حدی دارد و بویژه از آنرو که به زعم آنها موسم انتخابات مجلس دهم نیز فرا رسیده است دیگر نمیتوان به پای روحانی و اقدامات احتمالیاش صبر کرد.
در مسئله «پایگاه اجتماعی» که ناصری به آن اشاره میکند، نیز باید اشاره کرد که جریان سیاسی خاص همواره تلاش کرده است تا آرای حسن روحانی را منبعث از جامعه فرضی متبّع خود که آنرا «قشر متوسط» مینامد، قلمداد و معرفی کند و بر اساس همین فرض نیز گاهی با کنایه اشاره کرده است که رضایت این جامعه فرضی از روحانی و تمدید حمایت آنها از روحانی و گفتمان او در انتخابات مجلس دهم و دولت دوازدهم نیز بسته به رضایت اصلاحطلبان از عملکرد روحانی است!
این در حالی است که اصلاحطلبان در انتخابات سال 92 حتی حاضر به یک حمایت رسمی هم از روحانی نشدند.
البته دولتیها در این زمینه تاکنون نظر مشخصی را بیان نکردهاند و معلوم نیست اساساً تا چه اندازه به این ادعای اصلاحطلبان معتقد باشند!
اعتدالیون همچنین تجربه بیپاسخ ماندن مطالبه رئیس جمهور مبنی بر انصراف دادن پردرآمدها یا همان قشر متوسط از دریافت یارانه را هم در خاطر دارند و خوب به یاد میآورند که با وجود تبلیغات فراوان اصلاحطلبان در این زمینه، چگونه شد که خواسته روحانی با سردی متوسطین مورد ادعای اصلاحطلبان مواجه شد.
لذا اکنون که عبدالله ناصری به نوعی از روحانی قطع امید و او را صاحب اعتماد به نفسی احمدینژادی خطاب میکند؛ پیداست که جریان سیاسی خاص فرکانسهایی را دریافت کرده است مبنی بر اینکه روحانی و اطرافیانش رخدادهای سال 92 و بیپایگی فروض این جریان درباره پایگاه اجتماعی اعتدالیون را باور نداشته و در مسیری دیگر در حال طی طریقاند.
خصوصاً اینکه انتقادات و عصبانیتهای اصلاحطلبان در روزهای اخیر، از یکدیگر و از دولت وارد شیب تندتری شده است.
عبدالله ناصری قبل از این نیز گفته بود: تنها پس از تحقق شعارها و وعدههای انتخاباتی آقای روحانی میتوان امکان برگزاری مذاکرات ملی را متصور شد.