* خرید ۱۰ جفت کفش در ایتالیا
وقتی
که برای بازی در لیگ ایتالیا به این کشور رفتم، مسئولان باشگاه یک روز مرا
به فروشگاهی بردند تا سایز کفش و لباسم را مشخص کنم. بعد از آن برایم ۱۰
جفت کفش آوردند. به مسئولان باشگاه گفتم که برای من دو جفت کفش برای بازی و
یک جفت کفش برای تمرین کافی است ولی آنها گفتند اگر این کفشها را بگیری
هیچکس نمیگوید بد هستی و اگر نگیری نمیگویند خوبی. شما باید تلاش کنید و
سختی بکشید. باور کنید ساعت ۹ صبح دنبالم میآمدند تا بعد از صبحانه به
تمرین برویم. بعد هم ناهار بود و باز هم تمرین. ما آنجا کاملا درگیر باشگاه
بودیم.
* پدرم استقلالی بود مادرم پرسپولیسی
خانواده
ما کاملا ورزشی و فوتبالی بود. پدرم استقلالی بود و مادرم پرسپولیسی.
داییهایم هم بازی میکردند. اینکه من هم فوتسالی شدم یک مقدارش ارثی است.
ضمن اینکه رویا پرداز هم بودم. وقتی مادرم به من میگفت برو نان بگیر،
بچههای محله مرا تشویق میکردند و من هم مثل این آدمهای معروف دستم را
بالا میآوردم! در مدرسه هم که خیلی زود در تیم منتخب قرار گرفتم و ذاتا
گلزنی را دوست داشتم.
* پیوس تشویق میشد انگار من تشویق میشدم!
آن
زمان به فرشاد پیوس نگاه میکردم. میرفتم و بازیهای پیوس را میدیدم.
وقتی او را تشویق میکردند احساسم این بود که مرا تشویق میکردند! در نهایت
خودم شدم گلزن. در ایتالیا و کنفدراسیون فوتبال آسیا به من میگویند آقای
گل. من با گل زدن زندگی میکنم. همین است که در ۴۰ سالگی بهترین بازیکن جام
باشگاهها و آقای گل آن میشوم.
* به برنج و نوشابه لب نزدهام!
از
سال ۱۳۷۸ به بعد به برنج، نوشابه و شیرینی لب نزدهام! خیلی در خوراکم دقت
میکنم. سختی زیاد کشیدم و زیر برف و باران تمرین میکردم.
* بدقولی حالم را بد میکند
خودم
خوش قول هستم و بدقولی حالم را بد میکنند. الان میتوانید به هر کسی که
دوست دارید زنگ بزنید. بازیکنانم هم میگویند که خوش قولم. این هم یکی از
رازهای موفقیت من است.
* وقتی حالم بد است دوست دارم تنها باشم
وقتی
حالم بد میشود دوست دارم تنها باشم. البته یک رفیق هم دارم که نمیخواهم
اسمش را بگویم ولی خیلی به من نزدیک است و وقتی حالم بد میشود با او
ارتباط میگیرم.
* قول برای جشن نیکوکاری
میخواهم
از همینجا برای روز جشن نیکوکاری قول بدهم و تهیه وسایل مورد نیاز مثل
دفتر، مداد، خودکار و غیره برای پنج نفر به نیت پنج تن که توانایی مالی
ندارند، تقبل کنم.
* قرار بود شمسایی خطاط شود!
در
بخشی از برنامه خندوانه با یکی از آشنایان وحید شمسایی درباره او صحبت شد.
وی گفت: خط وحید خیلی خوب بود و دوست داشت خطاط شود و از این طریق امرار
معاش کند.