علي دايي هم با سر شوت ميزد. همينها بهانه بود براي حضور در استاديوم.
اين روزها فوتبال مثل دهههاي گذشته ستاره ندارد. معدود ستارهها از نظر
فني قابل قياس نيستند اما همين فوتبال هم ميتواند تماشاگر داشته باشد؛
فوتبال تركيبي و گروهي، فوتبال سرعتي هم وجدآور خواهد بود؛ مثل بازي
استقلال در برابر سياهجامگان. همين ديدار بهانهاي شد تا ديدار استقلال
مقابل ملوان نزديك به 30 هزار تماشاگر داشته باشد. اگر استقلال برابر
سياهجامگان خوب بازي نميكرد، ديدار اين تيم برابر ملوان احتمالاً با كمتر
از 10هزار تماشاگر برگزار ميشد. فوتبال استقلال در برابر ملوان هم فوتبال
خوبي بود و تداوم اين روند ميتواند در آيندهاي نزديك تعداد تماشاگران
استقلال را به 50 هزار نفر و حتي بيشتر برساند.
تماشاگر پيش خود دو دو تا چهار تا ميكند. ميگويد تو آفتاب شديد برم
استاديوم براي چي؟ براي پارك كردن ماشين كه مشكل دارم، گرما و پول بليت
پيشكش. فوتبال كه بازي نميكنند، مدام ميزنند زير توپ يا تمارض ميكنند.
همين فكرهاست كه فوتبال ما را كمتماشاگر كرده است. اگر صبا به بازي تهاجمي
ادامه دهد و تراكتورسازي در بازي آتي مثل ديدار با گسترش فولاد عطش گلزني
داشته باشد، تماشاگر به استاديوم ميآيد. تماشاگر براي آمدن به استاديوم
دنبال بهانه است و چه بهانهاي بهتر از فوتبال زيبا؟ البته به موازات،
سازمان ليگ برتر بايد قيمت بليت را كاهش دهد. چه خوب است باشگاهها سالي
يكي، دو ميليارد براي تجهيز استاديوم و ايجاد امكانات رفاهي در استاديومها
هزينه كنند.