به گزارش خبرگزاری
فارس، هفته نامه پنجره در شماره اخیر خود، مصاحبهای را با حسین فدایی،
نماینده اصولگرای مردم تهران در مجلس شورای اسلامی انجام داده است که متن
مشروح آن را در ادامه میخوانید:
جناب آقای فدایی، جنابعالی یک ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری
دوره دهم، در نطق پش از دستور خود مسأله فتنه را مطرح کردید و از ضرورت
«ترسیم» ماجرای «قدرتطلبان فتنهگر» و «افشای کانون فتنه»، برای جلوگیری
از ثبت ناصحیح وقایع و تبیین» مسائل پشتپرده و عبرتآموز» سخن گفتید. چه
شد که قبل از علنی شدن جریان فتنه 88 به این تحلیل رسیدید؟
فکر میکنم این نطق به روزهای اول اردیبهشت سال 1388 یعنی ماه قبل از
انتخابات مربوط بود. در این نطق اشاره کردم که از گذشته، جریانی در کشور
وجود داشته که برای به قدرت رسیدن حاضر بوده است. بسیاری از مصالح عمومی
کشور را زیر پا بگذارد، برای تأمین منافع باندی و گروهی خود، در کشور
غائله به راه بیندازد و مستظهر به پشتیبانیهای خارجی هم بوده است. این
جریان حتما در انتخابات آینده (انتخابات دهم ریاستجمهوری) هم وارد خواهد
شد و فتنه بزرگتری را دامن خواهد زد.
بهزعم ما، «فتنه» حرکتی ایستا و نقطهای نیست، بلکه جریان مستمری است که
از ابتدای انقلاب، بر اساس فکر و خط خاصی مشغول فعالیت بوده است. البته در
این بستر، جریانهای قدرتطلب و دیگران هم آمدند و سوار بر این موج شدند و
حوادثی را برای کشور بهوجود آوردند و آسیبهایی زدند. به اعتقاد من هنوز
ابعاد، لایهها، کارگزاران، کارفرمایان و برنامهریزان و بازیگران فتنه
خوب تبیین نشدهاند. مسأله اصلی این است که عدهای سعی میکنند فتنه را در
سه چهار شخصیت سیاسی که در انتخابات آمدند و ناکام ماندند، منحصر کنند که
بهنظر من تحلیل درستی نیست. البته اینها نیز جزو جریان فتنه هستند، ولی
همه ماجرا این نیست. قطعا کارفرما، کارگردان، سناریونویس و برنامهریز اصلی
فتنه، نظام سلطه، سیستمهای امنیتی و اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا، انگلیس و
موساد هستند که با همه کسانیکه فکر و اندیشه امام را برنمیتابند، هماهنگ
شدند. همه اینها تلاش کردند نقاط ضعف درون جریانات سیاسی داخلی را
شناسایی و از آنها در مسیر تحقق اهدافشان استفاده کنند که البته بعضی از
عناصر داخلی را هم فریب دادند.
بهنظر شما چه عواملی باعث شد تا بخشی از نیروهای فعال در صحنه
سیاسی کشور، که خود نیز در همین نظام صاحب منصب بودند، با اسم رمز تقلب
رودرروی خواسته اکثریت قرار بگیرند و ماجراهای ناگوار فتنه 88 را رقم
بزنند؟ اگر بخواهیم مواجهه و عملکرد نخبگان را در قبال فتنه 88 تقسیمبندی
کنیم، نخبگان را باید به چند دسته تقسیم کرد؟ شاخصههای هر دسته را چه
میدانید؟
در کشور، سیاسیون شاخصی وجود داشتند که این سناریوی دشمنساخته را
میفهمیدند؛ ولی قدرتطلبی باعث شد اینطور تحلیل کنند که ما میتوانیم در
صحنه، نظام سلطه را مدیریت کنیم، غافل از اینکه خودشان مدیریت شدند. لذا
فکر میکنم اول باید ابعاد، لایهها و اهداف فتنه را تحلیل کنیم؛ زیرا با
وجود اینکه بیش از دو سال از فتنه گذشته است، نیروهای سیاسی، تحلیل واحدی
از فتنه بهدست ندادند. اگر دقت کنیم، شاهدیم که رهبر انقلاب، هر بار که
فرصت مناسبی پیش میآید، چقدر زیبا به این مسأله میپردازند تا به تحلیل و
برداشت واحدی برسیم. فکر میکنم این نکته خیلی اهمیت دارد.
نکته دوم این است که عدهای در ماجرای فتنه و برخورد با آن کم آوردند.
اینها هم یک طیف هستند. بعضی از آنها نوع موضعگیریشان به تقویت فتنه
منجر شد؛ بعضیها عدم موضعگیری یعنی سکوتشان منجر به تقویت فتنه شد و
برخی نیز با تحلیلهای غلط خود، علیه فتنه موضع گرفتند؛ اما به فتنه کمک
کردند. این نکته بسیار مهمی است. مثلا جریان فتنه، قطعا، بهدنبال دوقطبی
کردن جامعه بود. حالا اگر کسی در درون ما بیاید و همان رفتار را دنبال کند
که منجر به دوقطبی وفاداران نظام شود، آیا نتیجهاش بهنفع فتنه میشود یا
نه؟ نظام سلطه بهدنبال این بود که 13 میلیون رأی را در برابر 24 میلیون
رأی قرار بدهد. مگر اینطور نبود؟ میخواست جامعه را دوقطبی کند. فتنه هم
میخواست همین کار را بکند. متأسفانه عدهای هم که در داخل، اسمشان
اصولگرا بود، همین تحلیل را داشتند و میخواستند همین کار را بکنند.
اینکه ما بیاییم و مسأله فتنه را در خیابانها حل کنیم و مردم را مقابل
هم قرار بدهیم، تحلیل بسیار انحرافی و غلطی بود که رهبری، حکیمانه، متوجه
مطلب شدند و اعلام کردند که لشکرکشی خیابانی یعنی چه؟
بعضیها با سکوتشان به فتنه کمک کردند؛ بعضیها با نوع همراهی با فتنه
آن را تقویت کردند؛ بعضیها هم به ظاهر مقابل فتنه ایستادند، اما عملا به
آن کمک کردند. ما این موارد را روشن نکرده و تبیین نکردیم، ولی عدهای با
تحلیلهای غلط و خطکشیهای نادرست، جبهه نیروهای انقلاب را محدود
میکنند و باعث ریزش نیروها میشوند و افرادی را از انقلاب خارج میکنند.
نقش مردم در نظام جمهوری اسلامی، بهعنوان نمونه موفقی از
مردمسالاری دینی، به وضوح در برهههای مختلف تاریخی و گردنههای سختی که
با آن مواجه بودهایم، نمایان است. چه شد که در ماجرای فتنه 88، همچون
همیشه، مردم به صحنه آمدند و در دفاع از حریم ولایت، حماسه بزرگ 9 دی 88 را
رقم زدند؟
نظام سلطه در سالهای اخیر، برای برخورد با جمهوری اسلامی با الگوی کودتای
نرم، سرمایهگذاری عظیمی انجام داده بود. غیر از نظام سلطه، دشمنان داخلی
نظام نیز که شامل گروههای متخاصم و معاند مثل منافقین، چریکهای فدایی
خلق، حزب توده، جریان وهابیت، جریان سلطنتطلب، جریان بهائیت، گروههای
شیطانپرست، فاسد و منحرف میشوند، مجموعا در صدد انتقام از جمهوری اسلامی
بوده و هستند؛ اما در کنار این دو جریان، جریان سومی هم وارد این عرصه شد:
گروههای انحرافی و افراطیای که به نام دوم خرداد فعالیت میکردند.
فتنهگران در ابتدا فکر میکردند با برنامهریزیهای گسترده، میتوانند
نظام را به کوتاه آمدن از مواضع اصولی خود وادار کنند و حداکثر ظرف یکی دو
ماه، این موضوع، عملی خواهد شد؛ لیکن بعد از شکستهای پیدرپی، ریزش بدنه
اجتماعی و عدم اقبال عمومی، عملا جریان فتنه به عصبانیتی پرخاشگرایانه و
لجاجت دچار شد که در مواضع سران استکبار و بیانیههای سران داخلی فتنه به
روشنی این موضوع هویدا بود. در نهایت، این عصبانیت و لجاجت و رگهای
برآمده از گردن، در روز عاشورا با اهانت به مقدسترین ارزش این ملت جلوه
کرد.
این موضوع دردناک، واکنش جدی مردم را موجب شد. مردم سراسر کشور در حماسه
بزرگ نهم دی، زیباترین جلوه «تولا» به خط اباعبدا... و ولایت و رهبری را
ابراز کردند و با شعارهای خود نشان دادند که آدرسهای دقیقی از یزید و
یزیدیان و نظام استکبار و عاملان داخلی آن دارند. آنان هشدار دادند که
فتنهگران و هتاکان و سرکوبکنندگان در این میان، سرنوشتی چون
هدایتکنندگان، مقابلهکنندگان و سکوتکنندگان در واقعه عاشورا در
انتظارشان خواهد بود و بایستی پیام حماسه تاریخی 9 دیماه 88 را درک کرده،
توبه کنند و به آغوش ملت، رهبری و قانون برگردند؛ چراکه لجاجت و فتنهگری
جز خسران دنیا و آخرت دستآوردی بههمراه ندارد.
خروش دینی، انقلابی و عاشورایی امت حزبالله در 9 دی 88، این مهم را تذکر
میدهد که دین، ولایت و امامت، بسیار عمیقتر و ریشهدارتر از آنی است که
معدودی بخواهند در آن تردید و ابهام ایجاد کنند. مردم هشدار دادند که
فتنهگران و هتاکان، سرکوبکنندگان در این میان، سرنوشتی چون
هدایتکنندگان، مقابلهکنندگان و سکوتکنندگان در واقعه عاشورا در
انتظارشان خواهد بود که بایستی پیام حماسه تاریخی نهم دی ماه 88 را درک
کرده، توبه کنید و به آغوش ملت، رهبری و قانون برگردند. لجاجت و فتنهگری
جز خسران دنیا و آخرت دستآوردی بههمراه ندارد. در 9 دیماه 1388، ملت
بزرگ و عاشورایی ایران اسلامی حماسه پرشکوهی را رقم زدند که خواب را از
چشم گستاخان فتنهگر گرفت و سد بزرگی در مقابل ادامه مسیر فتنهانگیزان و
بحرانآفرینان بود. پس از حدود 200 روز از قانونشکنی، فتنهانگیزی،
آتشافروزی و هتکحرمت جماعتی بیهویت، ملت رشید، برای آخرین بار اتمام حجت
کرد. مردم شیطان بزرگ، صهیونیستها و دستگاههای اطلاعاتی آنان را با
پاسخ دندانشکن خود مواجه ساختند.
در روند فتنه 88 شاهد بودیم که اهانت به شعارهایی هچون استقلال، آزادی،
جمهوری اسلامی، مردمسالاری، قانونگرایی و... در نهایت منتهی به اهانت به
حضرت اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) و عاشورا و کربلا شد که همه هستی
مردم است و دیگر جای کوتاه آمدن نبود. اوج بصیرت ملت نیز در 9 دیماه، در
این است که همه شعارها دینی است و هیچ عکسی جز عکس رهبری، در دست کسی نیست و
این یعنی همه بهانهها را از بین بردن.
البته در این بصیرتافزایی برای شکلگیری حماسه 9 دی، نقش صداوسیما چشمگیر
است. اقدامات و روشنگری صداوسیما در قبال هتکحرمت عاشورای 88، موجب خشم
دشمنان خارجی و داخلی کشورمان شد.
نظام سلطه را با امپراطوری رسانهای-خبریاش، صهیونیستها اداره میکنند.
آنان پس از انتخابات ریاستجمهوری دهم، عملیات روانی گستردهای را برای
ایجاد سؤال، ابهام، ترویج شبهات و انتقال اخبار ناصحیح و کذب، علیه جمهوری
اسلامی ایران تدارک دیدند. در این میان، یگانه ظرفیت مقابله با عملیات
روانی دشمنان علیه کشورمان، ظرفیت گسترده رسانه ملی بود و هست. بر این
باورم که رسانه ملی با همه ظرفیتهای خود به میدان نیامده بود؛ لیکن با
روشنگری صداوسیما در حوادث روز عاشورا، گوشه کوچکی از خباثت جریان فتنه،
ضددین و ضدانقلاب را نشان داد و به تبع آن، دشمنان داخلی، خارجی و نظام
سلطه از این اقدام، خشمگین شدند. ابراز ناراحتی و نارضایتی دشمنان ملت از
اقدامات صداوسیما نیز نشانگر عملکرد خوب رسانه ملی بود که امیدواریم
صداوسیما روشنگری خود را در این مسیر ادامه دهد. قطعا، روشنگری رسانه ملی
برای مردم و بهویژه خواص مؤثر بود و موجب شد تا مردم و خواص، هرچه بیشتر
از واقعیت و ماهیت جریان فتنهانگیز آگاه شوند.
چندی پیش، رهبر انقلاب ضمن اینکه انتخابات را مظهر مردمسالاری و
پشتوانهای برای امنیت ملی و ذخیرهای امنیتی دانستند، درباره اینکه
انتخابات آینده به چالش برای امنیت تبدیل شود، هشدار دادند. اصولگرایان،
بهعنوان نیروهای دلسوز انقلاب، برای آنکه انتخابات مجلس بدون هیچ
حاشیهای برگزار شود چه رسالتی دارند؟
اکنون بیش از همه باید بهدنبال وحدت در میان نیروهای انقلاب بود. این
موضوع در جبهه متحد اصولگرایان متبلور است. بنیان سازوکار جبهه متحد
اصولگرایان بر این گذاشته شده که بتواند پرچمدار انقلاب اسلامی باشد و
امیدواریم در این مسیر بتوانیم موفق باشیم. در این میان، الگویی مدنظر است
که رهبری طراحی کردهاند؛ یعنی در میان معتقدان و باورمندان به انقلاب و
ارزشها، به «وحدت با اغماض» باور داریم. در اینباره هم اصولگرایی
شاخصهای متفاوتی دارد و در ارائه فهرست واحد اصولگرایان، باید همه
آنها را در کنار هم دید. از موارد ایجابی این شاخصهها میتوان
عدالتخواهی، شایستهگزینی، عقلانیت، خدمت صادقانه، سادهزیستی، کار و تلاش
و مجاهدت را برشمرد و از مصادیق سلبی آن نیز میتوان به ظلمستیزی،
استکبارستیزی، فسادستیزی، انحرافستیزی و فتنهستیزی اشاره کرد. البته،
چه در حوزه سلبی و چه در حوزه ایجابی، هر شاخص مراتبی دارد. شاخص اصلی در
این میان، التزام عملی به ولایتمداری است و این مهمترین مشخصه در همه
شاخصهای اصولگرایی است. در همه موارد، فرآیند و عملیات انتخابات مجلس
نهم از ابتدا تاکنون و در ادامه، جریان فتنه، انحراف و فساد، خط قرمز جدی
جبهه متحد اصولگرایان محسوب میشود.
برای روشنتر شدن موضوع، بهتر است چند انتخابات گذشته را مرور کنم. تا این
ضرورت را بیشتر متوجه شویم. به انتخابات شورای شهر دوم نگاه کنید. در این
انتخابات، بهدلیل اینکه خطر دوم خرداد برای تمامی لایههای اصولگرایی
احساس میشد، فرد یا گروهی بهدنبال سهمخواهی و ارائه لیست جداگانه نبود.
بنابراین، اصولگرایان با یک لیست واحد در تهران وارد صحنه رقابت شدند و
گروههای دوم خردادی با چند لیست؛ در نتیجه اصولگرایان پیروز میدان شدند.
در انتخابات مجلس هفتم، با پیروزی در انتخابات شوراها و فعالتر شدن شورای
هماهنگی، بهتدریج برخی از طیفهای اصولگرایان با این تصور که میتوانند
به تنهایی پیروز میدان شوند، ساز جدایی زدند. بهطوری که بعد از جلسات
متعدد و هماهنگیهای صورت گرفته، جدا از لیست واحد اصولگرایان، لیست 8 +
22 را طراحی کردند؛ اما با رایزنی گسترده با آیتالله مهدویکنی و هشدار به
موقع ایشان، در نهایت یک لیست از اصولگرایان منتشر شد که پیروزی در این
انتخابات را شاهد بودیم.
در انتخابات ریاستجمهوری نهم نیز که بهخاطر ضربه نخوردن به وحدت و پرهیز
از خردهگیری، نمیخواهم چندان به آن بپردازم، اتفاقات درسآموزی افتاد. در
این انتخابات تا 27 آذر 1383، طیفهای مختلف اصولگرایان با هم بودند. از
آن تاریخ به بعد برخی ساز جدایی زدند. آقای احمدینژاد هم حساب خود را جدا
کرد. اختلاف اصولگرایان موجب شد تا به قول معروف «لب به لب»، آقای
احمدینژاد به دور دوم برود و پس از احمدینژاد کروبی و قالیباف و معین با
اختلاف کمی قرار بگیرند. تفاوت رأی احمدینژاد با کروبی کمتر از 700 هزار
رأی بوده که در واقع خطر به لطف الهی از انقلاب و اصولگرایی رد شد. اگر
غیر از این بود، معلوم نبود اکنون در چه وضعیتی بودیم. در واقع، اختلاف
اصولگرایان رأی شکنندهای را موجب شد.
در انتخابات سوم شوراها، بزرگانی از اصولگرایان گرد هم آمدند تا لیستی
واحد ارایه کنند؛ اما جبهه پیروان خط امام و رهبری لیست موسوم به 5 + 5 + 5
را جدا از اصولگرایان ارایه کرد و دوستانی از حامیان دولت، رایحه خوش
خدمت را سامان دادند که در رأس آن خانم پروین احمدینژاد بود. شکاف در این
انتخابات در بین اصولگرایان موجب شد تا حداقل چهار نامزد لیست جبهه دوم
خرداد بتوانند به شورای شهر راه یابند.
در انتخابات مجلس هشتم اصولگرایان قدری ضربه انتخابات سوم شوراها را
متوجه شدند و جبهه متحد اصولگرایان (6 + 5) را سامان دادند؛ اما وسوسهها و
گروهگراییها لطمههای چشمگیری زد. گروههای مختلفی درون جبهه
اصولگرایان دیده شدند؛ اما، متأسفانه، در بیرون از 6 + 5، لیستهای
جداگانهای به مردم متدین و انقلابی عرضه شد. عدهای لیستی با عنوان
اصولگرایان فراگیر ارائه کردند و برخی حامیان آقای احمدینژاد نیز با
هماهنگی ایشان و با حذف هفت نفر از اصولگرایان، لیستهای موسوم به 7 + 23
را با عناوینی چون یاوران ولایت، محرومین جنوب شهر و... ارائه کردند. همین
دو لیست موازی با لیست واحد، موجب شد در این انتخابات، برخلاف چند
انتخابات گذشته، تعداد چشمگیری به دور دوم بروند. در چند انتخابات قبلی که
انتخابات مجلس به دور دوم کشیده میشد، حداکثر دو تا چهار نفر از لیست
اصولگرایان به دور دوم میرفتند؛ ولی در این انتخابات، 11 نفر از لیست
اصولگرایان به دور دوم رفتند -