نخستین سفر یک مقام اروپایی در 10 جولای از سوی زیگمار گابریل وزیر اقتصاد آلمان به تهران صورت گرفت که هیاتی متشکل از شرکتهای آلمانی وی را همراهی می کردند و این سفر سه روز بر تقویت همکاریهای اقتصادی بین دو کشور متمرکز شده بود.
لورن فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه نیز به رغم انتقادات و اعتراضاتی که در داخل نسبت به مواضع تند فرانسه در طول مذاکرات هستهای و پرونده خونهای آلوده در قبال سفر وی وجود داشت، در 29 جولای به تهران سفر کرد که نخستین سفر یک وزیر امور خارجه فرانسه طی 12 سال گذشته است و طی آن بیش از آنکه مسائل اقتصادی مطرح شود مباحث سیاسی با طرف ایرانی به ویژه در قبال بحرانهای منطقه خاورمیانه و سوریه مطرح شد.
اشتیاق اروپا به احیای روابط خود با جمهوری اسلامی ایران امر تعجب برانگیزی به نظر نمی رسد به ویژه با توجه به اینکه از سال 2003 سیاستگذاران اروپایی با اتخاذ مواضع غیر منطقی، همکاریهای سیاسی و اقتصادی سودمند با تهران را قربانی همراهی کورکورانه از سیاستهای غیرمنطقی و غیر انسانی واشنگتن در اعمال تحریمها علیه ایران کرده و خود را از مزایای روابط مبتنی بر احترام متقابل با جمهوری اسلامی ایران به ویژه در حوزههای همکاریهای اقتصادی به ویژه در حوزه انرژی محروم کردند که بشدت به آن نیاز داشتند و این امر پس از بحران سال 2014 بین روسیه و اوکراین بر سر انرژی بیش از پیش مشهود شد که اروپا با تشدید و تداوم بحران اوکراین و قطع صادرات انرژی از سوی روسیه، خود را در وضعیتی دشوار می دید و این در حالی است که در صورت وجود روابط مناسب با تهران، قطعا رفع نیازهای ضروری اروپا در حوزه انرژی از طریق همکاری با جمهوری اسلامی ایران میسر می بود.
در واقع اروپا طی بیش از یک دههای که تنش در روابط با جمهوری اسلامی ایران را به دلیل همسویی با سیاستهای کاخ سفید را ترجیح داد، به این باور رسید که محروم کردن خود از همکاریهای تجاری و اقتصادی با تهران، آسیبی به مراتب جدیتر در مقایسه با آمریکا خواهد زد چرا که اساسا آمریکا از مناسبات اقتصادی و تجاری درخوری به نسبت اروپا با جمهوری اسلامی ایران برخوردار نبود که از قطع همکاریها با تهران نگرانیهای جدی داشته باشد.
با این حال سفر مقامات اروپایی به تهران باعث بروز تردیدهای در محافل سیاسی واشنگتن در قبال اهداف اروپا از نشان دادن اشتیاق و اشتهای بیش از حد خود در از سرگیری مناسبات سیاسی و اقتصادی با جمهوری اسلامی ایران شده است. منتقدین توافق با ایران با توجه به علایق کشورهای اروپایی در از سرگیری سرمایه گذاری در ایران، نسبت به ایران امر هراس دارند که در صورتی که به هر دلیلی توافق از سوی ایران نقض شود( که البته به نظر می رسد طرف آمریکایی به ویژه کنگره آمریکا، با مواضع و سیاستهای خود زمینه شکست توافق را فراهم می کنند)، اروپا دیگر در اعمال تحریمها بر جمهوری اسلامی ایران، واشنگتن را همراهی نکند یا نسبت به برنامههای تهران در منطقه از حساسیتهای گذشته خود دست برداشته باشند به نوعی که سرمقاله 27 جولای وال استریت به این پرسش می پردازد که "آیا کشوری به مانند فرانسه حاضر است در صورت لزوم از قراردادهای پر سود با ایران چشم بپوشد؟"
در عین حال شماری از نمایندگان در استماعهای خود در کنگره نسبت به این امر ابراز تردید کرده اند که در صورت بازگشت تحریمها(به هر دلیلی)، شرکای اروپایی با آمریکا همراهی و هماهنگی خواهند داشت یا خیر به نحوی که سناتور "مارکو روبیو" اخیر اعلام کرده که "اگر اروپا بر آن است که راهبردی را دنبال کند که باعث تقویت ایرانی شود که هنوز در سیاستهایش تجدید نظر نکرده، آنگاه آمریکا منافع امنیتی خود را در اولویت قرار خواهد داد."
به نظر می رسد که این نگرانیها بیش از آنکه درباره رفتار آتی ایران در قبال عمل به مفاد باشد ناشی از محروم بودن جامعه تجاری آمریکا از بازارهای پرسود ایران است در حالی که شرکتهای اروپایی به طور سنتی طی بیش از سه دههای که از پیروزی انقلاب می گذرد، همواره از فرصتهای به وجود آمده برای سرمایهگذاری در ایران بهره گرفته و گهگاه در تضاد با سیاست اتخاذ شده از سوی دولتها مبنی بر عدم همکاریهای تجاری و اقتصادی با طرفهای ایرانی، به همکاریهای خود هر چند در ابعاد محدودتر و بستهتر ادامه داده اند.
شرکتهای آمریکایی به نسبت همتاهای اروپایی خود دسترسی محدودی به بازارهای ایران دارند و به رغم مفاد مطروحه در توافق اخیر با ایرات به منظور تسهیل زمینه تعاملات اقتصادی خاص بین آمریکا و ایران نظیر فروش هواپیماهای مسافری یا چشم انداز تعاملات با شرکتهای غیرآمریکایی زیرمجموعه شرکتهای آمریکایی، اروپا(دستکم در آینده نزدیک) در جایگاه بسیار بهتری برای تجارت با ایران در مقایسه با آمریکا قرار دارد.
با این حال نمی توان از این واقعیات گذشت که اروپا هیچگاه شریک قابل اعتمادی برای جمهوری اسلامی ایران نبوده است و به زبانی دیگر اروپا در قبال اتخاذ سیاستها در قبال ایران هیچگاه به طور قطعی به آمریکا پشت نکرده و در همین مذاکرات هستهای شاهد بودیم که مواضع سرسختانه و گهگاه خارج از عرف فرانسه در قبال روند مذاکرات به حدی بود که گهگاه باعث شکایت طرف آمریکایی شده بود و به نوعی این اروپا بود که پس از سال 2010 تحریمهای شدید و پر هزینهای را بر جمهوری اسلامی ایران اعمال کرد و در سال 2012 اعلام تحریم نفتی علیه جمهوری اسلامی ایران در زمانی کرد که واشنگتن صرفأ امیدوار بود که شرکتهای اروپایی در نخستین گام واردات از ایران را کاهش دهند اما کشورهای اروپایی بیش از انتظار آمریکا رفتار کردند.
اروپا در عین حال تعدادی از بانکهای ایرانی را در پی فشارهای پاریس، از شبکه مالی سوئیفت خارج کرد و روابط اقتصادی بین ایران و اروپا به پایینترین سطح خود رسید به نحوی که بر اساس آمار "یورو استات"، تجارت بین اتحادیه اروپا و ایران بین سالهای 2011 تا 2014 ، 76 درصد کاهش داشته و از 27.8 میلیون یورو در سال 2011 به 6.6 میلیون یورو در سال 2014 رسیده است.
بنابراین این ایده که اروپا از جهاتی بین گزینه همراهی با آمریکا در قبال اعمال فشار بر جمهوری اسلامی ایران و تجارت با ایران، گرفتار است، نادرست به نظر می رسد و اروپا نشان داده که به هیج وجه شریک قابل اعتمادی برای جمهوری اسلامی ایران نبوده و به رغم آنکه کشورهای اروپایی می دانند با همراهی با واشنگتن خود را از همکاریهای گسترده با تهران محروم می کنند، همکاری و همراهی با سیاستهای غیرمنطقی و نابخردانه واشنگتن در قبال جمهوری اسلامی ایران را ترجیح می دهند.
جمهوری اسلامی ایران نشان داده که طی یک دهه اخیر بدون حضور اروپا در بازارهای خود از قدرت و قابلیت لازم برای اداره امور خود برخوردار است و گرچه اشتیاق و علاقه کشورهای اروپایی برای از سرگیری روابط سیاسی و اقتصادی را نمی توان نادیده گرفت اما سابقه رفتار و کردار اروپاییها نشان داده که شرکای قابل اتکا و اعتمادی نیستند و ایران با اتکای به قدرت درونی و سرمایهگذاری بر توان تولید داخلی خود می تواند ضمن غلبه بر مشکلات زمینه را برای رشد و شکوفایی هر چه بیشتر در تمامی حوزهها فراهم کند.