به گزارش
پايگاه 598، غلامعباس آرام (1363-1282ش/ 1984-1903م) سناتور، سفیر و یکی از وزیران
امور خارجه ایران در دوران حکومت محمدرضا پهلوی بود. وی در کابینههای دکتر
منوچهر اقبال، دکتر علی امینی، اسدالله علم، حسنعلی منصور و امیرعباس
هویدا سمت وزارت امور خارجه ایران را بر عهده داشت. آرام، یکی از رکورداران
مناصب وزارت و سفارت در دوران حکومت محمدرضاشاه به شمار میرود.
از
میان وزیران امور خارجهای که پس از کودتای 28 مرداد 1332ش، توسط
محمدرضاشاه، روی کار آمدند، میتوان به غلامعباس آرام، اشاره نمود. وی در
عرصه سیاست خارجی، چندان ابتکاری از خود نشان نداد. به نظر میرسد که اطاعت
محض و بی چون و چرای آرام از دستورات شاه، میتواند یکی از عوامل ماندگاری
وی، در منصب وزارت امور خارجه به مدت شش سال، که پنج سال آن را به طور
متوالی در این سِمت بود، برشمرد.
این
مقاله بر آن است که با روش توصیفی ـ تحلیلی و با تکیه بر منابع
کتابخانهای و آرشیوی به شرح زندگی و فعالیتهای سیاسی غلامعباس آرام
بپردازد.
***
با
وقوع کودتای 28 مرداد 1332 (19 اوت 1953م) و سرنگونی دولت دکتر محمد مصدق،
محمدرضاشاه که به رُم گریخته بود، به ایران بازگشت و سرلشکر فضلالله
زاهدی را با درجه سپهبدی به نخست وزیری برگزید. در این برهه زمانی که جنگ
جهانی دوم (1945-1939م/ 1324-1318ش) پایان یافته، دوران جنگ سرد آغاز و
نظام دو قطبی و بلوکبندی در عرصه بین المللی پدیدار شده بود؛ شاه برای حفظ
سلطنت و نیز برای تحکیم قدرت خویش و کسب حمایتهای مالی و نظامی گسترده تر
به سَمت بلوک غرب که در رأس آن، ایالات متحده آمریکا، قرار داشت گرایش پیدا
کرد که از جمله نتایج این چرخش سیاست چیزی جز وابستگی روزافزون ایران به
آمریکا و تبدیل آن به صورت کشوری دست نشانده نبود. شاه از «سیاست موازنه
منفی» که دکتر مصدق آن را دنبال میکرد، روی برتافت و در دهه 30ش «سیاست
موازنه مثبت» و در دهه 40ش «سیاست مستقل ملی» را جایگزین آن نمود و در این
راستا به تبع نوع نظریه ای که در عرصه سیاست خارجی مطرح کرده بود، دست به
اقداماتی زد. در کنار انجام اقداماتی برای تحکیم قدرت خویش، سِمت وزارت
امور خارجه و وزارت جنگ را هم شخصاً بر عهده گرفت.
در این مقطع
زمانی، وزیر امور خارجه بیشتر نقش منشی شاه را بازی میکرد و میبایستی
اوامر و دستورات شاه را به نحو أحسن انجام دهد و در صورت سرپیچی از آن
دستورات، کنار گذاشته میشد و فردی که بتواند به خوبی انجام وظیفه کند
جایگزین آن می گردید.
غلامعباس آرام، در کابینههای دکتر منوچهر
اقبال، دکتر علی امینی، امیر اسدالله علم، حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا
در سِمت وزیر امور خارجه مشغول به فعالیت بود. وی در دوران وزارت خویش، در
عرصه سیاست خارجی ابتکار چندانی از خود نشان نداد و مطیع دستورات
محمّدرضاشاه بود. آرام از نظر شاه، مُهره مطلوبی در راستای حفظ و تحکیم
سلطنت و رسیدن به خواسته هایش شمرده میشد. در حقیقت سِمت آرام اسمی بود و
وزیر امور خارجه واقعی خود شخص شاه بود.
*فعالیتهای سیاسی غلامعباس آرامغلامعباس
آرام، فرزند علیرضا در سال 1282ش، در محلّه «فهادان» یزد، متولد شد. 1 پدر
وی، از مبلغان فعال فرقه بهائیت در یزد و از جمله بازرگانان و تاجران چای
به شمار میرفت که سرانجام در جریان درگیری میان بهائیان و مسلمانان در نی
ریز در سال 1297ش/ 1336ق کشته شد. 2
غلامعباس، تحصیلات ابتدایی و
مقدماتی خویش را در همان شهر یزد به پایان رسانید. مدتی هم در آباده در
مدرسه «صحت» به تحصیلات خود ادامه داد و از آنجا به مدرسه «گلبهار» اصفهان و
سپس عازم هندوستان شد. 3 تهمورث آدمیت بیان میکند که آرام مدتی شاگرد
کلنل سرپرسی سایکس بوده و سال 1302ش، به پلیس جنوب پیوست. 4 آرام به صورت
انفیرمیه (بهیار) در پلیس جنوب استخدام شد و در آنجا اصول مربوط به درمان
اولیه مجروحان را فرا گرفت. 5
آرام، مدتی به اروپا رفت، اما پس از
زمانی کوتاه به هند بازگشت. علت اینکه آرام به هند بازگشت بر طبق نظر
خودش، به این خاطر بود که هزینه سفر و ادامه تحصیل در اروپا بسیار زیاد بود
و چون از عهده این کار بر نمیآمد راهی بمبئی شد و در آنجا در تجارتخانه
یک تاجر اصفهانی به نام ابوالحسن اصفهانی به سِمت منشیگری پرداخت. 6
آرام
در کالج لامارتی که وابسته به دانشگاه کمبریج بود، مشغول به تحصیل شد و
همزمان با آن، به سِمت منشیگری در سر کنسولگری ایران در کلکته منصوب گردید
که در آن زمان سرکنسول ایران در کلکته، میرزاتقی خان معززالدوله نبوی بود. 7
آرام پس از به پایان بردن تحصیلات خود در کالج لامارتی، به دانشگاه
کلکته راه یافت و زمانی که کنسولگری ایران به دهلی نو منتقل شد، او هم
رهسپار دهلی نو گردید. این بار سرکنسول جدید ایران میرزا تقی خان عظیمی بود
که آرام در زمان وی به سِمت مترجمی سرکنسولگری دست یافت. 8
غلامعباس
آرام سرانجام در 1314ش، پس از 12 سال به تهران بازگشت و در همان سال از
طرف باقر کاظمی وزیر امور خارجه دولت محمدعلی فروغی به سِمت مترجمی زبان
انگلیسی با حقوق ماهیانه پانصد و پنجاه ریال به استخدام قراردادی وزارت
امور خارجه در آمد. سرانجام در آبان ماه همان سال با احتساب دوره خدمت آرام
از سال 1302ش در کنسولگری هند و نیز سابقه خدمت وی در بیمارستان ژاندارمری
در 1294ش، به استخدام رسمی در وزارت امور خارجه، درآمد. 9
در دی
ماه 1315ش، با عنوان وابسته سفارت ایران عازم لندن شد و در آن زمان علی
سهیلی سفیر ایران در لندن بود که از آرام دعوت به همکای کرد. در سال 1317ش،
دبیر سوم سفارت ایران در لندن شد، سرانجام آرام در سال 1321ش، به تهران
بازگشت و در اداره اطلاعات و مطبوعات وزارت امور خارجه مشغول به کار شد. یک
سال بعد (1322ش) در اداره سوم سیاسی وزارت امور خارجه ــ اداره مربوط به
انگلیس ــ فعالیت کرد. از دیگر سِمتهایی که وی بر عهده داشت: دبیر اول
سفارت ایران در سوئیس در سال 1323، دبیر اول سفارت ایران در واشنگتن در سال
1324به مدت چهار سال (1328-1324ش)، رایزن سفارت ایران در آمریکا در
1328، کاردار موقت ایران در واشنگتن در 1330ش. 10 دوران کارداری وی در
واشنگتن به مدت یک ماه به طول انجامید.
پس از مدتی گزارشی از سوابق
کار عباس آرام به نخست وزیر وقت ــ دکتر محمد مصدق ــ داده شد. در این
گزارش آمده بود که آرام در جوانی عضو پلیس جنوب بوده و فردی غیرمطمئن به
نظر می رسد و حتی علیه دولت است و با مخالفان نهضت ملی ارتباط دارد و در
شرایطی که ایران درگیر مبارزه با دولت بریتانیا می باشد، صلاح و جایز نیست
که آرام به کار و فعالیت در وزارت امور خارجه ادامه دهد. دکتر مصدق بعد از
خواندن این گزارش از وزیر امور خارجه خویش ــ حسین نواب ــ ، درخواست نمود
عباس آرام را به وزارتخانه دیگری بفرستد اما، حسین نواب مخالف این کار بود
و در برابر مصدق ایستادگی کرد و حتی روز 17 مهر 1331ش، از سِمت خود استعفا
داد؛ چراکه نواب این گزارش را برای برکناری آرام کافی نمی دانست. 11
به
هر حال، پس از مدت کوتاهی که آرام از کار برکنار شده بود با صدور حکم
بازگشت مجدداً به خدمت فراخوانده شد و در وزارت امور خارجه سِمت بازرسی و
حتی ریاست اداره چهارم سیاسی ــ اداره مربوط به ایالات متحده آمریکا ــ را
برعهده گرفت. در بهمن همان سال 1331ش، به رایزنی سفارت ایران در بغداد
مأمور شد و در 8 مرداد 1332ش، به سِمت رایزنی سفارت ایران در واشنگتن منصوب
شد. 12
پس از کودتای 28 مرداد 1332، آرام، به جای الهیار صالح، به
مدت سه سال (1335- 1332ش) وزیر مختار ایران در واشنگتن و بعد از بازگشت
به تهران سِمت مدیریت کل سیاسی وزارت امور خارجه در انتظار وی بود. 13
با
سقوط کابینه علاء در 12 فروردین 1336ش، سخن از نخست وزیری چند نفر، از
جمله آرام در محافل سیاسی در میان بود. اما سرانجام دکتر منوچهر اقبال
مأمور به تشیکل کابینه و آرام از بهمن 1336 تا مرداد 1338ش، به سِمت
سفیرکبیر ایران در توکیو منصوب گردید. 14
در 11 مرداد ماه سال
1338ش، به جای دکتر جلال عبده، به سِمت وزیر امور خارجه منصوب گردید. و به
مدت یکسال در این سِمت بود. با روی کار آمدن دولت شریف امامی از این سِمت
برکنار و 30 مهر 1339ش، با سِمت سفیرکبیر ایران در بغداد راهی عراق شد. اما
در 11 فروردین 1341 در کابینه دکتر امینی دوباره به سِمت وزیر امور خارجه
معرفی شد؛ و در سفر محمّدرضاشاه به آمریکا، وی را همراهی کرد و با «دین
راسک» وزیر امور خارجه جان اف. کندی ــ رئیس جمهور امریکا ــ در رابطه با
مسائل خاورمیانه گفت وگو و مذاکره کرد و 4 اردیبهشت 1341ش، برای شرکت در
شورای پیمان مرکزی (سِنتو) رهسپار لندن گردید. 15
با برکناری
کابینه دکتر امینی و تشکیل کابینه علم، منصب وزارت امور خارجه به آرام
داده شد و تا اسفند 1342 در این منصب مشغول به کار بود. از اقدامات آرام در
کابینه مزبور، برقراری مناسبات دوستانه با دولت شوروی بود. در کابینه
حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا همچنان وزیر امور خارجه بود.
عباس
آرام همچنین طی سالهایی که وزیر امور خارجه بود، ریاست هیئت نمایندگی ایران
در اجلاسیههای مجمع عمومی سازمان ملل متحد از اجلاسیه 17 تا 21 طی سالهای
1345-1341ش/ 1966- 1962م، را بر عهده داشت. 16
مدتی بعد در کابینه
امیرعباس هویدا از سِمت وزارت امور خارجه، برکنار شد و به جای وی، اردشیر
زاهدی را روی کار آوردند. تصمیم و نظر محمّدرضاشاه این بود که به جای آرام،
باید از مهرههای آمریکایی استفاده شود به همین جهت آرام که مشهور بود از
حمایتهای سیاست انگلیس برخوردار است، کنار گذاشته شد. عملکرد و فعالیت
سیاسی عباس آرام، در طول دوران کار در وزارت امور خارجه سبب شد برخی از
نویسندگان، آرام را از وابستگان سیاسی دولت انگلیس معرفی کنند. 17
آخرین
مأموریت سیاسی آرام، سِمت سفیرکبیری در چین به مدت سه سال بود. پس از
بازگشت به تهران در دوره هفتم مجلس سنا در 1355 نماینده انتصابی از تهران و
نایب رئیس شعبه چهارم مجلس سنا شد و از سال 1355 تا 1357 سناتور بود و در
23 بهمن 1357ش، استعفای خود را به دکتر محمد سجادی ــ رئیس مجلس سنا ــ
اعلام نمود.
محمّدرضاشاه در اواخر حکومت خویش، آرام را به سِمت
مشاور اجتماعی یا فرهنگی آستان قدس رضوی گماشت. 18 و اواخر سال 1359 در
تهران بازداشت شد و چون دچار بیماری قلبی شد از زندان به منزل منتقل شد.
سرانجام در سال 1363ش، بدرود حیات گفت و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده
شد.
*آرام و فعالیتهای فراماسونریعباس
آرام از اعضای فراماسونری، وابسته به لژ «ستاره سحر» و عضو لژ فراماسونری
«کیوان» بود. 19 جواد صدر، از جمله دلایل ترقی آرام به وزارت امور خارجه
را، شایعه بهایی بودن وی و پشتیبانی و حمایت محافل و مراکز بهائی در مرکز
قدرت از وی میداند و بیان میکند این گفته با در نظر گرفتن فعالیتهای پدرش
هم بی اساس نمیباشد. 20 اما مجید مهران معتقد است که اگر عباس آرام به
علاء و فراماسونها وابستگی نداشت، شاید هیچگاه به سِمت وزارت امور خارجه
دست پیدا نمی کرد. به عبارت روشنتر وی، فراماسونر بودن عباس آرام را عامل
ارتقای وی به سِمت وزارت امور خارجه میداند. مهران معتقد است، آرام
اعتقادی به بهائیت نداشت و از اعضای وفادار به فرقه نبوده است و مادرش
مسلمان بود. حتی از زمانی که آرام، وزیر مختار ایران در آمریکا شد، نامه ها
را به جای غلامعباس، عباس امضا می کرد، زیرا غلامعباس اسم مشهوری نزد
بهائیان بود. 21
بیشترین معاشرت آرام با حسین علاء بود و به نظر می
رسد که علاء در رشد و پیشرفت اداری آرام، نقش مهمی داشته است. 22 عباس
آرام علاوه بر حسین علاء، با سید حسن تقی زاده هم روابط خوبی داشت.
آرام،
بدون پشتوانه خانوادگی از پایینترین شغل اداری تا بالاترین مقام دیپلماسی
و وزارت را طی کرد تا آنجا که حتی به مقام سناتوری هم رسید. 23 آرام از
عناصر مورد اعتماد و سرسپرده رژیم پهلوی و شخص شاه بود. به طوری که اکثر
احکام صادره به طور مستقیم از سوی شاه به او صادر میشد. آرام در خاطرات
خود بیان میکرد که، شاه در مسافرتهای رسمی به دیگر کشورها، هیچ گاه احترام
و شئون او را که وزیر امور خارجه بود رعایت نمیکرد و خود شاه شخصاً با
رؤسای کشورها وارد گفت وگو و مذاکره میشد و حتی به وزیر امور خارجه دستور
می داد که بیرون اتاق مذاکرات بماند. 24 از گفته عباس آرام که در سِمت وزیر
امور خارجه بود به خوبی بر می آید که در رأس دستگاه دیپلماسی شخص شاه قرار
داشته و وزیر واقعی خود وی بوده است.
*زندگی شخصی آرامدرباره
زندگی خصوصی آرام باید گفت، در زمانی که در سِمت نایب دومی سفارت ایران در
لندن بود (1322-1316ش) با یک خانم انگلیسی که او را سوئیسی الاصل معرفی می
کرد، ازدواج نمود و سپس در زمان نخست وزیری دکتر مصدق، که سِمت ریاست
اداره چهارم سیاسی را برعهده داشت، در 1330ش، به سبب ترس از خدشهدار شدن
سابقه خدماتی خویش، همسرش را طلاق داد. 25 طهمورث آدمیت هم علت جدایی آرام
از همسر خویش را در راستای رهایی از سوءظن به وی که انگلیسی است میداند.
دکتر
باقر عاقلی در کتاب «شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران » و کتاب
«زندگی نامه و شرح حال وزرای امور خارجه» معتقد است که آرام در تمام عمر
خود همسر و اولادی نداشته است. 26
*نتیجهگیریغلامعباس
آرام، آرام ترین و مطیعترین وزیر امور خارجه ایران در دوران حکومت
محمّدرضاشاه و یکی از رکورداران مناصب وزارت و سفارت در این دوران به شمار
می رود.
در کابینه دکتر منوچهر اقبال، وزیران امور خارجه ای چون
دکتر علیقلی اردلان، علیاصغر حکمت و دکتر جلال عبده روی کار آمده بودند،
اما هیچ یک از آنها، رضایت محمّدرضاشاه را به دست نیاورده بودند. شاه به
دنبال فردی بود که بتواند بی هیچ چون و چرا دستورات وی را اجرا کند و
بالاخره فرد مورد نظر خود را یافت. آرام به خوبی در حکم منشی شاه در عرصه
سیاست خارجی، اقدام مینمود. آرام، وزیر خارجه مطیعی برای شاه بود و
دستورات شاه را عیناً اجرا میکرد و به نظر می رسد همین عامل باعث تثبیت در
سِمت وزارت امور خارجه وی به مدت شش سال بوده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. دانشنامه مشاهیر یزد، به اهتمام میرزا محمّد کاظمینی (یزد، بنیاد فرهنگی،1382)،ص12.
2.
فرهنگ ناموران معاصر ایران (تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی،1381، ج1)،
ص90./ باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (تهران، نشر
گفتار با همکاری نشر علم، 1380، ج1)، ص7.
3. فاطمه معزی، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران (تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران،1381سال6، شماره22، بخش رجال)، ص183.
4. طهمورث آدمیت، گشتی بر گذشته (تهران، کتابسرا، 1368)، صص 44-42).
5.
مجید مهران، «نقدی بر سازمان دیپلماسی ایران عصر پهلوی» فصلنامه تخصصی
تاریخ معاصر ایران، (تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، سال2،
شماره9، 1378)، ص329.
6. باقر عاقلی، «رجال دیروز و امروز از میرزا
ابوالحسن خان ایلچی تا عباس آرام» (مجله خواندنیها، تهران، شماره 75،
1345)، ص 13-12./ مهران، 1378،ص 326.
7. فاطمه معزی، 1381، ص 183.
8. مجید مهران، 1378، ص 326/ علی اصغر رحیمزاده صفوی، اسرار سقوط احمدشاه (تهران، فردوسی،1362)، ص260.
9. دانشنامه ایران، 1386، ج2،ص 122.
10.باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (تهران، نشر گفتار با همکاری نشر علم،1380،ج1)، ص6.
11. غلامحسین مصدق، در کنار پدرم، به کوشش غلامرضا نجاتی (تهران ، رسا، چ 3، 1369)، صص 112-111.
12. محمد ترکمان، نامههای دکتر مصدق، ج2، تهران، هزاران، 1377)، ص152.
13. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (تهران، اطلاعات، چ 2 ، 1370،ج2)، ص371.
14. اداره کارگزینی، تاریخچه وزارت امور خارجه (بی جا، بی نا،1350)، ص14. علی بهزادی، شبه خاطرات (تهران، زرین، 1377،ج2)، ص29.
15. باقر عاقلی، نخست وزیران ایران (تهران، جاویدان، 1370، ج2) صص 100،116،140.
16. سیاستگزاران و رجال سیاسی در روابط خارجی ایران (تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1369)، ص 120-119.
17. حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی (تهران، اطلاعات، 1371، ج1)، ص325/ آدمیت، 1368، ص 48.
18. مجید مهران، در کریدورهای وزارت خارجه چه خبر! (تهران، نشر تاریخ ایران، 1384)،ص 270.
19. حزب ایران نوین به روایت اسناد ساواک (تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1380، ج1)، ص117.
20. نگاهی از درون، 1381، ص 356.
21. همان: 327 (مجید مهران، 1384، ص 271).
22. حسین آبادیان، دو دهه واپسین حکومت پهلوی تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1383)، ص161.
23. مجید مهران، 1378، ص328.
24. مجید مهران، 1384، ص 270.
25. طهمورث آدمیت، 1368،ص 44.
26. باقر عاقلی، 1380، ج1،ص 7 / باقر عاقلی، 1379،ص 423.