کد خبر: ۳۲۸۹۱۲
زمان انتشار: ۱۶:۱۷     ۰۷ مرداد ۱۳۹۴
معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات به روزنامه آرمان گفت: زمان آن فرارسیده که اگر مسئولی از عهده وظایف خود و پاسخگویی به مطالبات مردم برنیاید استعفا بدهد.
به گزارش پایگاه 598، روزنامه آرمان امروز چهارشنبه ۹۴/۵/۷ گفت و گویی با مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزارت کشور در دولت اصلاحات انجام داده که در ادامه مشروح آن را از نظر می‌گذرانید:

با به نتیجه رسیدن توافق هسته‌ای، دکتر حسن روحانی در یکی از مهم‌ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران قرار گرفته است. به نظر شما توافق هسته‌ای چه تغییری در رویکردهای دولت آقای روحانی و آینده دولت به وجود می‌آورد؟دولت تدبیر و امید برای رسیدگی به مشکلات داخلی و به‌ویژه مسائل سیاسی و مدنی چه راهکارهایی را باید در دستور کار خود قرار بدهد؟

توافق هسته‌ای یک اتفاق مهم در تاریخ ملت ایران بوده و تنها مختص به دوران کنونی نخواهد بود. در طول مذاکرات هسته‌ای ایران توانست در مواجهه با قدرت‌های جهانی به دستاوردهای بزرگ و قابل قبولی دست پیدا کند که نظیر آن در تاریخ کمتر ملتی یافت می‌شود. متاسفانه سیاست‌های دولت گذشته در عرصه بین‌المللی با ناکامی برای ملت ایران همراه بود و سوءمدیریت کشور را به تنگناهایی کشاند و تحریم‌های گسترده‌ای علیه ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد. حتی کسانی که در گذشته قطعنامه‌های سازمان ملل را کاغذ پاره تلقی می‌کردند در نهایت به این نکته اذعان کردند که تمامی مشکلات کشور به دلیل وجود تحریم‌ها بوده است. در نتیجه برداشته شدن تحریم‌ها علیه ایران اتفاق بزرگی بوده که دوباره وضعیت کشور را به روال عادی و تقویت زیر ساخت‌ها رهنمون می‌کند. هنگامی که آقای روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری به پیروزی رسید بسیاری از کارشناسان براین باور بودند که آقای روحانی سه سیاست را باید به صورت هم‌زمان به پیش ببرند. نخست برداشتن تحریم‌ها و تغییر در رویکرد سیاست خارجی کشور، دوم رسیدگی به مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم و سوم اینکه باید تقویت نهادهای مدنی و سیاسی را در دستور کار خود قرار بدهد. با این حال آقای روحانی به جای اینکه این سیاست‌ها را به صورت هم‌زمان اجرایی کند تلاش کرد با اولویت‌بندی به هر کدام از این برنامه‌ها رسیدگی کند. آقای روحانی اولویت اول خود را حل پرونده هسته‌ای و در نهایت برداشتن تحریم‌ها قرار دادند. در نتیجه به‌طور طبیعی برخی از مسائل داخلی مورد اغفال دولت قرار گرفت. نتیجه این اولویت‌بندی نیز تا حدودی مشخص شد و ما مشاهده کردیم که رفتارهای‌های برخی از مدیران با سیاست‌های دولت متناقض است و برخی از مدیران آقای روحانی با وی همسو نیستند. با این وجود در شرایط کنونی که دولت آقای روحانی در زمینه پرونده هسته‌ای به نتیجه مطلوب رسیده است باید اولویت‌های خود را تغییر بدهد و مسائل داخلی و به‌ویژه تقویت نهادهای مدنی و احزاب را در دستور کار خود قرار بدهد.

توافق هسته‌ای برای جریان اصلاح‌طلبی کشور که حامی اصلی آقای روحانی در انتخابات و همچنین در دو سال گذشته بوده‌اند چه دستاوردهایی خواهد داشت؟ این در حالی است که کشور در آستانه انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی قرار دارد. آیا توافق هسته‌ای می‌تواند کلید ورود اصلاح‌طلبان به مجلس آینده باشد؟

دغدغه اصلی اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال۹۲ منافع ملی بود و به همین دلیل بدون هیچگونه سهم‌خواهی و طلب قدرت از آقای روحانی حمایت کردند که توانایی این را داشت که وضعیت نامناسب کشور که در هشت سال گذشته به وجود آمده بود را مدیریت و کنترل کند. در دو سال گذشته نیز اصلاح‌طلبان به شکل‌های مختلف از آقای روحانی حمایت کردند و اجازه ندادند وی در مسیر دشوار و سختی که پیش رو داشت احساس تنهایی کند. با این وجود اصلاح‌طلبان از مدت‌ها قبل از توافق هسته‌ای به دنبال تغییر رویکرد در مجلس شورای اسلامی به عنوان یکی از بازوهای اصلی جمهوریت در ایران بودند و برای انتخابات مجلس آینده برنامه‌ریزی کرده بودند. به‌طور طبیعی توافق هسته‌ای به عنوان یک اتفاق بزرگ و تاریخی آثار مثبت و عمیقی در عرصه سیاسی در آینده از خود بر جای خواهد گذاشت. به همین دلیل این اتفاق و پیامدهای آن می‌تواند نقش مهمی در انتخابات آینده مجلس ایفا کند. یکی از پیامدهای مهم این توافق بالارفتن انگیزه مردم برای مشارکت در عرصه انتخابات آینده است. معمولا هنگامی که گشایش‌های بزرگ در کشور رخ می‌دهد تا مدت‌ها تاثیر خود را به صورت شادی و رضایت در رفتار مردم نشان می‌دهد. تجربه تاریخی نیز نشان داده که هر زمان مردم از وضعیت موجود رضایت دارند مشارکت بیشتری در عرصه اجتماعی انجام می‌دهند و بیشتر این مشارکت‌ها نیز به سود جریان تحول‌خواه ایران رقم می‌خورد. همچنین تجربه تاریخی نشان داده که هر زمان مردم از وضعیت موجود رضایت ندارند و مشارکت کمی در عرصه اجتماعی انجام می‌دهند نتیجه انتخابات به سود جریان محافظه‌کار و راست سنتی رقم خورده است. در نتیجه شرایط کنونی نویدبخش انتخابات پرشور و با مشارکت بالا به سود جریان تحول‌خواه ایران است. نکته قابل تامل در این زمینه این است که دلواپسان به خوبی از این مساله آگاه هستند که مشارکت بالای مردم در نهایت به ضرر آنها تمام خواهد شد. در نتیجه تلاش می‌کنند پیامدهای این اتفاق بزرگ را در افکار عمومی تحریف کنند و اجازه ندهند احساس رضایت و شادی مردم به صورت درازمدت ادامه پیدا کند.

در دو سال گذشته اصلاح‌طلبان در سایه از آقای روحانی حمایت می‌کردند و بدون سهم‌خواهی از دولت تلاش می‌کردند فضا را برای برنامه‌های آقای روحانی مهیا کنند. آیا در شرایط کنونی که نزدیک به دوسال از دولت آقای روحانی گذشته و مساله هسته‌ای نیز به نتیجه مطلوب رسیده است، اصلاح‌طلبان نیز در رفتار خود تجدیدنظر می‌کنند و حضور پررنگ‌تری در صحنه سیاسی خواهند داشت؟

من معتقدم ما نباید درباره رویکرد اصلاح‌طلبان نسبت به دولت در این دو دوره تفکیک قائل شویم. اصلاح‌طلبان بعد از پیروزی آقای روحانی یک سیاست روشن و شفاف را در برابر دولت در پیش گرفتند. اصلاح‌طلبان بدون سهم‌خواهی از دولت آقای روحانی تلاش کردند فضای حرکت دولت را مهیا کنند. در این زمینه اصلاح‌طلبان مطالبات خود را مدیریت کردند و همواره آقای روحانی را به پایبندی و التزام به شعارها و وعده‌های خود هدایت کردند. یکی از سیاست‌های مهم اصلاح‌طلبان عدم دامن زدن به مطالبات گسترده برای دولت آقای روحانی بود. این در حالی است که دولت آقای روحانی میراث‌دار وضعیت نامطلوبی از سوی دولت گذشته بوده و بسیاری از مردم توقع داشتند آقای روحانی این وضعیت را ساماندهی کند. همه این برنامه‌ها با استفاده از تجربیات گذشته به وجود آمده است. یکی از مشکلاتی که دولت اصلاحات با آن مواجه بود مساله انفجار مطالبات مردم بود. به همین دلیل دولت اصلاحات انرژی و هزینه زیادی برای مدیریت مطالبات جامعه به کار برد. البته در آن دوران برخی از گروه‌های منتقد به صورت تعمدی به بالا رفتن مطالبات از دولت دامن می‌زدند. این خطری است که در شرایط کنونی دولت آقای روحانی را نیز تهدید می‌کند. برخی گمان می‌کنند در شرایطی که دولت آقای روحانی به موفقیت هسته‌ای دست یافته است شرایط برای بالا رفتن مطالبات از دولت فراهم شده است و باید مطالبات بیشتری از دولت تقاضا کنند. این عده این نکته را فراموش کرده‌اند که دوران پساتحریم و پساتوافق نیازمند سپری شدن یک روند تدریجی و ملایم است تا وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشور دوباره به شکل طبیعی خود بازگردد. در نتیجه در این مقطع زمانی نباید مطالبات خود را از دولت زیاد کرد و باید متناسب با ظرفیت دولت و کشور مطالبات خود را از دولت مطرح کرد.

شما انفجار مطالبات را برای دولت آقای روحانی خطرناک می‌دانید. آیا این احتمال وجود دارد که عده‌ای به صورت آگاهانه به بالارفتن مطالبات دامن بزنند و دولت دچار افسارگسیختگی در پاسخ به مطالبات شود؟

در این زمینه سه اتفاق مهم باید رخ بدهد: اول اینکه دولت به خوبی به وظایف خود عمل کند. اگر دولت توانایی پاسخگویی منطقی به مطالبات مردم را نداشته باشد با چالش مطالبات در آینده مواجه خواهد شد. این در حالی است که برخی به دنبال روزنه‌هایی برای کارشکنی در برنامه‌های دولت هستند و عدم پاسخگویی به مطالبات مردم می‌تواند بهانه مناسبی برای هجمه علیه دولت باشد. مساله دوم این است که دولت باید برنامه‌های خود را برای مردم تبیین کند. دولت باید بتواند با مردم دیالوگ دو طرفه برقرار کند. متاسفانه دولت آقای روحانی یا تیم رسانه‌ای ندارد یا اینکه این تیم بسیار ضعیف عمل می‌کند. این مساله از سوی شخصیت‌های مختلف نیز به دولت گوشزد شده است. متاسفانه بسیاری از دولت‌ها از اینکه واقعیت‌ها را به مردم بگویند هراس داشته و در این زمینه کوتاهی کرده‌اند. به نظر من دولت آقای روحانی هم با همین مساله مواجه شده است. برخی از دولت‌ها گمان می‌کنند اگر مشکلات، موانع و ناتوانی خود را در حل برخی از مسائل به مردم بازگو کنند سبب ناامیدی در جامعه می‌شوند. این در حالی است که این وضعیت حالت عکس دارد و هنگامی که مردم از واقعیت‌ها و موانع پیش روی دولت آگاهی پیدا کنند در بیان مطالبات خود منطقی‌تر و منصفانه‌تر عمل می‌کنند و به دولت بیش از اندازه فشار وارد نمی‌کنند. ضمن اینکه زمان آن فرارسیده که اگر مسئولی از عهده وظایف خود و پاسخگویی به مطالبات مردم برنیاید استعفا بدهد و جای خود را به شخص توانمند‌تری بدهد. نباید در این زمینه با مدیری مماشات کرد. مساله سوم نیز این است که دولت باید با نوعی اقتدار هوشمند مانع از کارشکنی‌ها و سنگ‌اندازی عده‌ای مغرض شود. نکته مهم دراین زمینه این است که دولت نباید به مقابله به مثل با تندروها بپردازد و در عین حال نباید رفتاری منفعلانه نیز در پیش بگیرد. برای مثال پس از توافق هسته‌ای برخی رسانه‌های تندرو به جای اینکه به اشتباهات گذشته خود اعتراف کنند که سبب گرفتن تصمیمات سخت برای مسئولان شده است روی نکات بحث‌برانگیز توافق انگشت گذاشته‌اند و مدام آن را در افکار عمومی بزرگ و خطرناک جلوه می‌دهند.
این عده هرگز به نیمه پر لیوان توجه نکردند و تمام انرژی خود را روی نیمه خالی لیوان که به مراتب کم اهمیت‌تر بود گذاشته‌اند.

دولت در این زمینه باید چه اقدامی صورت دهد؟

دولت باید سعی کند این‌گونه اقدامات را خنثی‌ کند و نباید برخورد منفعلانه داشته باشد. عده‌ای تحت عنوان انتقاد در حال مساله‌سازی برای افکار عمومی و دولت هستند و تلاش می‌کنند توافق هسته‌ای را برخلاف منافع ملی به مردم معرفی کنند.
همه طیف‌های سیاسی موضع خود را نسبت به توافق هسته‌ای اعلام کرده‌اند به جز محمود احمدی‌نژاد و حامیان وی که تاکنون نسبت به این اتفاق بسیار مهم و ملی سکوت اختیار کرده‌اند. به نظر شما چرا محمود احمدی‌نژاد نسبت به توافق هسته‌ای سکوت کرده است؟
سکوت احمدی‌نژاد کاملا طبیعی است و دلیل روشنی دارد. کسانی که در هشت سال گذشته باعث شدند شش قطعنامه سازمان ملل علیه ایران تصویب شود نمی‌توانند در مقابل لغو این قطعنامه‌ها واکنش منطقی نشان بدهند. «سکوت»حداقل کاری است که احمدی‌نژاد در مقابل این توافق بزرگ می‌تواند انجام دهد. احمدی‌نژاد حتی باید از مردم به خاطر سیاست‌های اشتباه گذشته خود عذرخواهی کند. احمدی‌نژاد زمانی که این قطعنامه‌ها از سوی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران تصویب شد باید از ملت ایران عذرخواهی می‌کرد. اما وی این قطعنامه‌ها را کاغذپاره خواند و خطاب به سازمان ملل گفت: «آن‌قدر قطعنامه صادر کنید تا قطعنامه‌دانتان پاره شود». با این وجود بنده معتقدم سکوت احمدی‌نژاد در مقابل توافق هسته‌ای موقتی است و در درازمدت احمدی‌نژاد و یارانش به دنبال انتقاد نسبت به این توافق خواهند بود.

نقطه کانونی جریان دلواپسی مذاکرات هسته‌ای بود که با به نتیجه رسیدن آن دلواپسان از حالت تمرکز خارج شده‌اند. به نظر شما آیا دلواپسان برای همیشه از صحنه سیاسی کشور حذف شدند یا اینکه به شکل‌ها و با عناوین دیگر دوباره به صحنه بازمی‌گردند و حول موضوعات جدید سازماندهی می‌شوند؟

سازماندهی دلواپسان از دو سال آخر دولت احمدی‌نژاد به صورت عملی متلاشی شده بود. افکار عمومی در اواخر دولت احمدی‌نژاد به این نکته آگاهی پیدا کرده بودند که انتخاب احمدی‌نژاد اشتباه بزرگی بوده و وی برخلاف شعارها و وعده‌هایی که به مردم داده بود عمل کرده است. احمدی‌نژاد کاری کرد که خسارت‌های زیادی به کشور وارد آمد. یکی از سیاست‌های احمدی‌نژاد اجرای هدفمندی یارانه‌ها در کشور بود. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان خیلی زود به این نتیجه رسیدند که ضرر و زیان یارانه‌ها از فوایدش بسیار بیشتر است. با این وجود دلواپسان پس از دولت به شکل‌های مختلف و از جمله دلواپسی نسبت به مذاکرات هسته‌ای بروز پیدا کردند. نمی‌توان مدعی شد که توافق هسته‌ای پایان عمر جریان دلواپسی در کشور است، چرا که این جریان ممکن است در آینده به شکل‌های مختلف دوباره ظهور کند. در عین حال هرچه زمان بیشتر می‌گذرد ماهیت این جریان برای افکار عمومی روشن‌تر می‌شود و هواداران خود را بیشتر از گذشته از دست می‌دهند. البته این نکته را نیز باید متذکر شد که این جریان دوباره بازتولید نخواهد شد و بلکه در ادامه جریان گذشته حرکت خواهد کرد. جریان دلواپسی امکان تولید گفتمان جدیدی را ندارد، همچنین ابزار لازم را نیز در این زمینه در اختیار ندارد. جریان‌های مهم سیاسی کشور اعم از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان به دلیل زیرساخت‌های قوی در پوسته‌های پنهان جامعه در هر شرایطی توان بازتولید دارند، اما جریان دلواپسی به دلیل ناکارآمدی زیادی که در گذشته از خود نشان داده است فاقد توانایی برای بازتولید خود است. دلواپسان تنها در شرایطی امکان بازتولید خود را خواهند داشت که رانت‌های قدرتمندی به صورت تحمیلی آنها را به صحنه بازگرداند.

با توجه به اینکه مذاکرات فشرده هسته‌ای بین ایران و قدرت‌های جهانی سرانجام به نتیجه رسید، آیا می‌توان از این الگو برای نزدیک شدن جریان‌های سیاسی کشور نیز استفاده کرد و برای گفت‌وگوی دو جریان اصلی کشور یعنی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان نیز زمینه‌سازی کرد؟

مساله نزدیک شدن جریان‌های سیاسی و تعامل جریان اصولگرایی و اصلاح‌طلبی از دوران اصلاحات به شکل جدی مطرح بوده است. امکان گفت‌وگو بین شهروندان و جریان‌های سیاسی مقوله بسیار مهمی است و باید بدان توجه کرد. بنابراین یکی از مهم‌ترین نیازهای جریان‌های سیاسی ما برقراری دیالوگ بین یکدیگر است. البته نباید اجازه بدهیم این دیالوگ به مانند گذشته در نهایت به مونولوگ تبدیل شود. در شرایط کنونی که آقای روحانی نسبت به هر دو جریان اصلی کشور قرابت فکری و معنوی دارد، شرایط نسبت به گذشته مهیاتر شده و به همین دلیل باید از این شرایط در جهت نزدیکی مواضع دو جریان اصلی کشور استفاده کرد. تا زمانی که جریان‌های سیاسی کشور سر یک میز ننشیند و حاضر نباشند دیدگاه‌های یکدیگر را بشنوند نمی‌توان به تعامل بین دو جریان خوشبین بود. جریان‌های سیاسی باید در عین رقابتی که با یکدیگر دارند منافع ملی را نیز در مواضع خود لحاظ کنند. این در حالی است که برخی اوقات دو جریان سیاسی بر سر منافع ملی با هم رقابت می‌کنند که رویکرد صحیحی نیست. اگر جریان‌های مهم سیاسی کشور نتوانند مشکلات خود را با یکدیگر حل و فصل کنند فضایی ایجاد می‌شود که تندروها میدان‌دار عرصه سیاسی می‌شوند و دست به کارهایی می‌زنند که خوشایند هیچ کس نیست.

به نظر شما توافق وین چه تاثیری در رابطه ایران و آمریکا خواهد داشت؟ این در حالی است که باراک اوباما در مصاحبه‌های اخیر خود به برخی از اشتباهات تاریخی آمریکا در ایران اشاره کرده و موضع نرم‌تری نسبت به گذشته در رابطه با ایران اتخاذ کرده است. آیا می‌توان به متعادل‌تر شدن رابطه ایران و آمریکا پس از توافق هسته‌ای خوشبین بود؟

رابطه ایران و آمریکا در سال‌های اخیر وضعیت پیچیده‌ای به خود گرفته است. این پیچیدگی در حالی اتفاق افتاده که در برخی اوقات رفتارهایی از دو طرف سر زده که سبب بی‌اعتمادی طرف مقابل شده است. به نظر من اکسیر حل مشکل ایران و آمریکا برقراری دیالوگ دوطرفه و سازنده و«گفت‌وگو» است. به غیر از گفت‌وگو نمی‌توان راه‌حلی برای مشکلات ایران و آمریکا پیشنهاد کرد. البته این گفت‌وگو نیازمند مدیریت هوشمندانه و مدبرانه‌ای است و از عهده هر کسی برنمی‌آید. کسی که قصد دارد وارد چنین گفت‌وگویی شود باید با حفظ خطوط قرمز و منافع ملی وارد این گفت‌وگو شود و تنها درباره فواید تعامل سازنده گفت‌وگو کند. تاکید بر مشکلات تاریخی نه تنها به حل این مشکل کمک نمی‌کند بلکه سبب پیچیدگی بیش از اندازه این موضوع نیز می‌شود. اتفاقاتی که در طول مذاکرات رخ داد به شکل‌های مختلف سبب نزدیک شدن ایران و آمریکا به یکدیگر شد. اگر ما توافق هسته‌ای را مبنای کار خود قرار بدهیم و تلاش کنیم براساس این توافق درباره آینده رابطه ایران و آمریکا تصمیم‌گیری کنیم مشکلات کمتری پیش روی خود خواهیم داشت. اما مساله رابطه ایران و آمریکا به این سادگی نیست و ریشه در تاریخ و ایدئولوژی دو کشور دارد. به همین دلیل برخی موانع مانند گروه‌های محافظه‌کار داخلی و همچنین متحدان منطقه‌ای به شکل‌های مختلف تلاش می‌کنند رابطه ایران و آمریکا همچنان خصمانه باقی بماند. بنده معتقدم تا زمانی که ما و آمریکا مشکلات تاریخی خود را حل و فصل نکنیم نمی‌توانیم به یک جمع‌بندی منطقی و مطلوب در زمینه‌های مختلف دست پیدا کنیم. این مساله به‌ویژه درباره مشکلات منطقه‌ای و مواجهات ما با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس صادق است. در دهه‌های اخیر هرگاه که تخاصم بین ایران و آمریکا بیشتر شده کشورهای عربی هم گستاخ‌تر و جسورتر عمل می‌کنند و در مقابل در مقاطعی که مواضع ایران و آمریکا به هم نزدیک‌تر می‌شود کشورهای عربی نیز مواضع ملایم‌تری در مقابله با ایران اتخاذ می‌کنند. پس از توافق هسته‌ای ایران و غرب نیز کشورهای عربی و به‌ویژه عربستان احساس خطر می‌کنند و به همین دلیل تلاش می‌کنند به شکل‌های مختلف در روند آینده رابطه ایران و قدرت‌های جهانی کارشکنی کنند. بنده حتی تحولات منطقه خاورمیانه را نیز در نزدیکی ایران و آمریکا موثر می‌دانم. به هر حال در اغلب بحران‌های خاورمیانه ایران و آمریکا اگر نگوییم که اشتراک نظر دارند، حداقل مواضع نزدیکی به هم دارند و یک خواست مشترک را دنبال می‌کنند. ظهور داعش واتفاقاتی که در بحرین و افغانستان رخ داد مواضع ایران و آمریکا را به هم نزدیک‌تر کرده است.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
ارسال نظرات
علی
-
۱۲:۰۹ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۴
۰
۰
598هم رنگ عوض کرد بخوانید اخلاص مع الصلوات
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها