به گزارش پایگاه 598، روزنامه کیهان در ستون یادداشت روز خود در روز چهارشنبه هفتم مردادماه نوشت:
متن
«برجام» فراهم شده در مذاکرات وین، نه مقدس است، نه فتح خرمشهر است، نه
مصوب رهبر معظم انقلاب و در تراز همت عالی ایشان است و نه تحفهای که دل از
مردم ما ببرد. اگر رهبر حکیم انقلاب آن گونه که یک سیاستمدار ذوقزده از
اصل مذاکره با شیطان بزرگ گفت «توافق، بزرگتر از فتح خرمشهر است» چنین
تحلیلی از ماجرا داشت چند بار به تأکید نمیفرمود «متن فراهم آمده با دقت
در مسیر قانونی ملاحظه و بررسی شود و در صورت تصویب، راه نقض عهدهای برخی
طرفهای مقابل که به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند بسته شود» و «برای تصویب
این متن یک مسیر قانونی پیشبینی شدهای وجود دارد که باید این مسیر را طی
کند؛ انشاءالله. انتظار ما این است که دستاندرکاران، با دقت مصالح را در
نظر بگیرند. چه این متن تصویب بشود و چه نشود، به حول و قوه الهی اجازه هیچ
گونه سوء استفادهای از آن داده نخواهد شد و... در هر صورت، سیاست ما در
مقابل دولت مستکبر آمریکا هیچ تغییری نخواهد کرد.»
از نگاه مردم نیز
مذاکرات وین و جمعبندی آن، فتح خرمشهر نیست. تصاویر جشن خیابانی توده
مردم در فتح خرمشهر در آرشیوها موجود است. مردم ما با متانتتر از آن هستند
که برای یک توافق نیمبند- آن هم با هزار اما و اگر درباره دورنمای ماجرا و
نتایج آن - جشن بگیرند.
چند اظهار شادمانی چند صد نفری در چند نقطه
شمال شهر تهران 10 میلیونی را نمیتوان به اکثریت مردم یا حتی اقلیت آنها
نسبت داد هر چند که در صورت هرگونه پیروزی، جشن و شادی حق مردم است. کافی
است ماجرای اخیر را با واکنش به پیروزی تیم ملی فوتبال مقابل استرالیا یا
حتی باخت مقابل آرژانتین مقایسه کنیم پس از اعلام توافق، در تهران 10
میلیونی، 5 هزار نفر هم- یک نفر از 2 هزار نفر- پای کار جشن نیامدند. علت
روشن است. برخلاف برخی تدارکات دولتی و رسانهای نا به جا - که با مؤاخذه
یک مقام عالی مواجه شد- مردم فهیم و متین ما دلیلی برای هیجان زدگی
نمیدیدند همچنان که در اغلب شهرهای سراسر کشور هیچ تجمعی و هیجانی دیده
نشد. بازار و فعالان اقتصادی نیز واکنشی مشابه داشتند و واقعبینی را بر
آرزوپردازی و حرکت روی ابرها ترجیح دادند.
جریان سیاسی- رسانهای
خاصی همواره مایل بوده به شیوه دور باش و کور باش با این موضوع مهم امنیت و
منافع ملی برخورد کند، هالهای از تقدس به دور مذاکرات و جمعبندی آن
بکشد، رهبری و مردم و مجلس و سایر مجاری قانونی را دور بزند و کشور را در
مقابل عمل انجام شده و «متن مقدس» قرار دهد. رهبری به تصریح و اصرار
میفرمایند متن فراهم شده در مجاری قانونی- که مجلس در رأس آنهاست- با دقت
بررسی شود، در مقابل عدهای عامدانه و عدهای با بدفهمی میگویند متن به
تصویب و امضای رهبری رسیده و نباید آن را ارزیابی و بررسی کرد یا رنج و
ریاضت اندیشیدن و سنجیدن و سبک و سنگین کردن را به دوش عوام و خواص و
مسئولان گذاشت! «آقا» میگوید حتی جوان دانشجوی تازه کار باید تحلیل کند و
بصیرت داشته باشد اما عدهای نسخه ندیدن و نسنجیدن و وسط میدان مسئولیت
نبودن در برابر دشمن دندان تیز کرده و پای کار را میپیچند!
رهبر
معظم انقلاب به عنوان استراتژی، امسال را سال همدلی در برابر طراحیهای
دشمن نامیدند و ضمناً فرمودند همدلی چیز زورکی نیست، باید مسئولان با
صاحبنظران و منتقدان تعامل فکری داشته باشند و از این طریق به همدلی
برسند. اما درست خلاف این طرح حکیمانه- که یک کلّ به هم پیوسته است- برخی
مسئولان امر در دولت و وزارت خارجه، روش حرکت «چراغ خاموش» و «به کلی
محرمانه» را مصرّانه پیش میبرند که آخرین آن انتشار ترجمه فارسی متن برجام
پس از 14 روز توافق است. متنی که ظرف 18 ماه فراهم آمده آیا هیچ پیشنویس و
نسخه فارسی از آن در دسترس نبوده که منتشر شود؟ اگر این متن فتح خرمشهر
است، پس چرا برادران خوب دولت و وزارت خارجه رویشان نشده ترجمه فارسی آن را
بلافاصله منتشر کنند؟ اصرار بر ایجاد خلأ اطلاعاتی و انفعال و تحیر و
گرفتن زمان از صاحبنظران و افکار عمومی کدام هدف را دنبال میکند؟
صورت
مسئله مهم همچنان، «توافق خوب و بد» و اصالت دستاورد و نتیجه است و نه،
اصالت توافق و وعده. این نشانه اقتدار فزاینده جمهوری اسلامی است که به
تعبیر رهبر معظم انقلاب غربیها روزی میگفتند باید پیچ و مهرههای صنعت
هستهای باز شود وحتی 5 سانتریفیوژ هم نداشته باشید و امروز گردش چند هزار
سانتریفیوژ را تحمل میکنند و ادامه تحقیقات و توسعه و گردش صنعت هستهای
را روی کاغذ میآورند و امضا میکنند. این اقتدار اولاً با همت و مجاهدت
متخصصانی که قائل نبودند باید رو به قبله غرب شد و انتظار نابودی کشید بلکه
باید اراده کرد و توانست، به دست آمده و نه مذاکره. ثانیاً توافقی که
جامعیت و مانعیت نداشته باشد و راه در رو را برای حریف بد عهد باز بگذارد و
همزمانی و توازن تعهدات را رعایت نکرده باشد و امتیازات داده شده ما را
برگشتناپذیر کند یا تعهدات آنها در مقابل امتیازات نقد واگذار شده از سوی
ما را در حد وعده نسیه برای آینده- آن هم بدون ضمانت- فهرست کند، توافق
پایا و مانا و قابل اتکایی نیست. به همین دلیل نیز رهبر انقلاب چندین بار
به بررسی دقیق و بستن راههای نقض عهد از سوی طرف بدعهد تأکید کردهاند.
آیا از دل این واقعیتها، اعتماد و حسن ظن به دولتهای مستکبر عالم و ادعای
تغییر سیاست خارجی برمیآید و اصلاً چنین رؤیاپردازانی صلاحیت چنین
اظهارنظرهایی را دارند؟ نمیشود برای کتمان منافذ و نقاط ضعف متعدد متن
برجام، از رهبری هزینه کرد اما رهنمود راهبردی معظمله را مبنی بر اینکه
آماده مبارزه با استکبار باشید، دور زد و جشن سازش با شیطان بزرگ و برخی
شیطانکهای اروپایی گرفت، چنان که برخی محافل با دعوت و استقبال از وزیر
خارجه خبیث و دونپایه فرانسه (پیشنهاددهنده بازگشت سریع تحریمها و آلت
دست صهیونیستها) مرتکب شدند.
به راستی آیا رفتار برخی سیاسیون و
رسانهها مصداق آیات 117 تا 119 سوره آل عمران نیست که میفرماید «ای کسانی
که ایمان آوردهاید از غیر خود، محرم و همراز نگیرید. آنها از هیچ دشمنی و
کوتاهی در حق شما کوتاهی نمیکنند و دوست دارند هر آنچه شما را رنج دهد.
دشمنی در کام آنان آشکار است و البته آنچه از دشمنی در سینه خود پنهان
میکنند، بزرگتر است... شما آنها را به دوستی میگیرید و آنها شما را دوست
نمیگیرند». به تعبیر آیه 120 سوریه بقره «یهود و نصاری هرگز از تو راضی
نمیشوند مگر اینکه آیین آنها را پیروی کنی» و به تعبیر حضرت امام در پیام
29 تیر 67 «نکته مهمی که باید آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار
دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل
میکنند.
به یقین آنها مرزی جز عدول از همه هویتها و ارزشهای معنوی
و الهیمان نمیشناسند. به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با
شما بر نمیدارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و
چه نخواهیم صهیونیستها و آمریکا و شوروی در تصمیمشان خواهند بود تا هویت و
شرافت مکتبیمان را لکهدار نمایند... چه خوب است به این سؤال ]از سوی
مغرضین[ پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمان و خصوصاً ملت ایران در
چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشتهاند که امروز
بیاعتبار شدهاند؟»
پذیرش تصویب قطعنامه در برجام و تدوین ساز و
کار اجرایی آن، دور زدن صریح «قانون اساسی» و «رهبری» است؛ همچنان که پذیرش
محدودیتهای بالای 10 سال (15 سال در زمینه کاهش ذخایر 10 هزار کیلویی به
300 کیلو - 15 سال توقف غنیسازی در فردو و...) و بعضاً تا 25 سال، موکول
کردن رفع تحریمها به پس از اجرای تعهدات ایران (از جمله شامل خروج 98 درصد
ذخایر اورانیوم غنیشده از کشور، برچیدن 14 هزار سانتریفیوژ، تغییر کاربری
رآکتور آب سنگین اراک، عدم استفاده از سانتریفیوژهای پیشرفته)، ممنوعیت
ساخت و سازهای جدید، ورود به حریم امنیت ملی در حوزه تصمیماتی و موشکی،
موکول کردن اقدامات توافق و لغو تحریمها به راستیآزمایی پیچیده و
بیسروته آژانس از جمله در زمینه مصاحبه دانشمندان و بازرسی مراکز نظامی و
قس علی هذا. این خطوط قرمز تضمین توازن و تعادل توافق است.ساز و کار این
روند طبق برجام، به واسطه قطعنامه 2231 و توافق با آژانس کاملاً ریلگذاری
شده است.
تأمین رضایت آژانس و رضایت کمیسیون مشترک که 6 عضو از 8
عضو آن طرف دعوای ما هستند، نقطه ثقل این پکیج است. رکن دوم توافق، تقدم
تعهدات واقعی و روشن ما در مقابل تعهدات نسیه غرب است. واقعیت سوم،
برگشتناپذیری واگذاریهای ما در مقابل برگشتپذیری خودکار وعده آنها برای
تعلیق 13 درصدی تحریمهاست.
این توافق برخلاف تصور ما تمهیدی برای
بستن دست طرف ایرانی درحوزههای اقتصاد خارجی و دیپلماسی و امنیت ملی و
قدرت نظامی و امنیت اطلاعاتی است و نه گشودن دست ایران. ما ذخایر سوخت 20
درصد و حدود 10 هزار کیلو اورانیوم 3/5 درصد و 19 هزار سانتریفیوژ فعال- از
جمله در تأسیسات فردو- و راکتور اراک را داشتیم که چانهزنی کنیم اما اگر
قرار باشد ظرف چند ماه همه این مهرههای بازی را بدهیم- که باید چنین کنیم
تا تازه در کنار راستیآزمایی آژانس درباره گذشته و حال برنامه هستهای
ایران، نوبت شروع تعهدات غرب برسد- 6 ماه بعد چه چیزی دست ما را میگیرد؟
آیا مثلاً ذخیره اورانیوم غنیشده ظرف 10 سال را میتوان در چند ماه احیا
کرد یا 14 هزار سانتریفیوژ را زودتر از 3-4 سال از نو چید و آبشار ساخت؟
شما جای فلان شرکت خارجی باشید که مشتاق معامله با ایران است اما میبیند
ماشهای کشیده شده که با کمترین اشارهای- مانند تله موش- عمل میکند
حاضرید ریسک بکنید و معامله پایدار حداقل یک ساله انجام دهید؟
سؤالات
مهمی در این میان وجود دارد. 1- آمریکا و متحدانش چرا باید تحریمهای اصلی
و مؤثر را متوقف کنند به خصوص در موقعیتی که دست ایران از برخی امتیازها
تهی میشود؟ 2- اعتماد محض به وعده آمریکا و انگلیس و فرانسه و آلمان، رکن
اصلی توافق است در حالی که آنها میگویند مبنای تعامل ما با ایران
راستیآزمایی است و نه توافق. در این شرایط که آنها به صراحت میگویند به
ایران اعتماد نخواهند کرد، ما چگونه و با چه تضمینی باید اعتماد کنیم؟ این
دو سؤال که اجرای توافق متوقف به یافتن پاسخ آنهاست، همچنان بیجواب مانده
است. رفتار غرب در تبدیل چند قطعنامه به یک قطعنامه سختگیرانهتر، رفتار
نزولخوار کلاهبرداری است که ممکن است چند چک 2-3 میلیون تومانی را بگیرد و
با منتگذاری بگوید 7-8 چک شما را تبدیل به یک چک کردم. اما وقتی به رقم
چک جدید نگاه میکنید، معلوم میشود رقم این بدهی چند صد میلیون تومان شده
است!
توافق عادلانه و پایدار با غرب، یک سوء تفاهم بزرگ است. غرب به
زعم خود دنبال اجرای یک نقشه کلی 10 ساله برای اثرگذاری در محیط داخلی و
خارجی ایران و تغییر رفتار جمهوری اسلامی به مثابه بدل تغییر ساختار (مسخ و
استحاله هویت) است و در این میان روی طیفهای «تجدیدنظرطلب»، «مرعوب» و
«اصالت پیروزی در انتخابات به هر قیمت» حساب کرده است.
سخنان جان
کری در شورای روابط خارجی آمریکا در این باره صریح است و عجیب اینکه عناصر
نام برده شده از سوی وی لااقل نمیگویند که تو غلط میکنی نگران ماندگاری
ما در سیاست ایران هستی. توافق تصویب شود یا نشود، فاز تازه و مهمی از چالش
میان ما و استکبار شروع شده و این مذاکرات، شروع یک چالش بزرگ است نه
پایان آن. چنین واقعیتی را باید فهمید و وسط میدان آمد که مقتدای انقلاب
فرمود تشخیص در وقت لازم و اقدام در وقت لازم است که فضیلتها و ارزشها را
حفظ میکند. مردم ما از شب قدر تا روز قدس و از حماسه 22 بهمن تا تشییع با
شکوه 270 غواص خط شکن نشان دادند که پای کارند. میمانند خواص که نباید از
ملت و مقتدای خود جا بمانند. به تعبیر امیر مؤمنان «فَقُمتُ بالامرحین
فشلوا.... در حالی که دیگران فشل بودند برای اقامه امر الهی به پا خاستم و
در حالی که دیگران پنهان میشدند خود را به رخ کشیدم و گفتم آنگاه که
دیگران از گفتار عاجز بودند». امروز روز خطشکنی است، برای همه آنها که
مصاف با استکبار را انتظار کشیدهاند