به گزارش پایگاه 598 به نقل از الف، احمد توکلی، نماینده مردم
تهران در مجلس شورای اسلامی صبح امروز در نطق میان دستور خود در مجلس شورای
اسلامی با تبیین خواسته های دو طرف مذاکرات هسته ای و اینکه کدام یک از
خواسته ها تاکنون محقق شده، هشدار داد که پذیرش هرگونه محدودیت در حوزه
دفاعی کشور، فرو ریختن سد استوار در برابر تحمیل جنگی دیگر بر ملت ایران
است.
با سلام به مردم نجیب ایران، شهدای گرانقدر و همکاران محترم
وظیفه میدانم پیرامون توافق وین و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل
نکاتی را با ملت شریف ایران و نمایندگان محترمشان درمیان بگذارم. این ها
حاصل دقت میسور در این مدت کوتاه در متون اصلی است. برای درک دستاوردهای
مذاکرات هسته ای و ارزیابی اهمیت آنها، باید اهداف دو طرف و نتایجی را که
هر یک از آن ها به دست آورده اند با هم سنجید.
۱. غرب چه میخواست؟
• غرب به رهبری آمریکا میخواست با اعمال تحریم های شورای امنیت و تحریم
های اولیه و ثانویه دولت و کنگره آمریکا و تحریم های اتحادیه اروپا که در
تاریخ بین المللی بی سابقه بود به گفته خودشان ایران را فلج کنند تا از غنی
سازی اورانیوم به طور کامل دست بکشد و حتی پیچ و مهره های سانتریفیوژها را
هم به آمریکا بفرستد. پرواضح است که این توقع برخلاف معاهدات ذیربط بود. و
آشکار است، چنان که میدانیم و خواهد آمد به این زیاده خواهی دست نیافت.
• غرب مدعی بود که ما میخواهیم بمب اتمی بسازیم و باید اجازه دهیم آژانس
برای راستی آزمایی ما که میگفتیم ساخت سلاح هسته ای را حرام میدانیم، همه
تأسیسات مظنون را بازرسی کند. البته به این بهانه مدعی ضرورت بازرسی از
اماکن نظامی هم شده بود. ما که به خودمان مطمئن بودیم، بازرسی از پایگاه
های هسته ای را به طور کامل پذیرفتیم و غرب به این خواسته اش رسید و ما هم
چیزی از دست نداده ایم. درباره پایگاه های نظامی، تیم مذاکره کننده ما
پذیرفت با سازوکاری محدودکننده بازرسی انجام شود. بخشی از این سازوکار
محرمانه بین ایران و آژانس بسته شده است. لذا چون اطلاعات ما کافی نیست،
ارزیابی این که ما در امر بازرسی چقدر امتیاز داده ایم فعلا مقدور نیست.
• غرب از ما خواست که بر اساس ادعایمان که سلاح هسته ای را ممنوع شرعی
میدانیم، مواد، تجهیزات و اقداماتی را که متناسب با هسته ای صلح آمیز است،
نگهداریم و بقیه را متوقف، تعطیل، جابجا و یا صادر کنیم یا فرایند ها را
تغییر دهیم. قبول دسته ای از این درخواست ها با مصالح ما سازگار است و در
واقع پذیرش تیم ما روغن ریخته را نذر امامزاده کردن، بود. ولی برخی دیگر،
به ویژه موارد بازگشت ناپذیر به ترتیب زمانی قبول شده، چنان که خواهیم دید
خطرات جدی را متوجه منافع و امنیت ملی میکند. به طوری که معلوم نیست تحریم
های ستمگرانه لغو و گشایشی در زندگی مردم زمینه سازی شود.
۲. ما چه میخواستیم؟
• مهمترین خواست ملت و دولت ایران تمکین غرب به حق غنی سازی بود. در برجام
و قطعنامه ۲۲۳۱ به صراحت این حق به رسمیت شناخته شده است. این پیروزی چنان
که دکتر ظریف به درستی گفت ثمره کار همه دولت ها و ایستادگی ملت ایران به
برکت خون شهداء و هدایت و پشتبانی رهبری به دست آمده است. روشن است که
زحمات طاقت فرسا و قابل تقدیر تیم مذاکره کننده نیز در این پیروزی نقش مهمی
داشت.
• خواسته بسیار مهم دیگر ما لغو همه تحریم ها، معتقدم یا
همزمان با آغاز انجام تعهدات ما بود. چرا ما اصرار داشتیم و داریم که تحریم
ها باید به سرعت برداشته شود؟ نخست ظالمانه بودن این تحریم هاست که به قصد
فلج کردن اقتصاد ایران بر ما تحمیل شده است. گرچه با ایستادگی ما آنان به
مقصود شوم خود نرسیدند، ولی از چند جهت به اقتصاد ملی و معیشت مردم آسیب
رسید. اول تحریم بانکی و تجاری که فشار تورمی و تشدید رکود را از طریق سخت و
گران تمام شدن واردات در پی داشت. دوم، تحریم نفتی که درآمد دولت و صندوق
توسعه ملی و منابع ارزی دردسترس را کاهش داد در نتیجه قدرت خدمت رسانی دولت
و منابع سرمایه گذاری بخش غیردولتی و منابع ارزی برای پشتیبانی از تولید
داخلی کاهش یافت. سوم، افزایش ریسک و نااطمینانی نسبت به آینده و در نتیجه
کاهش سرمایه گذاری و فرار سرمایه بود. به برآورد غیرمحاسباتی من جمع این ها
حدود یک سوم مشکلات ما را سبب شده اند و وزن اصلی معضلات فقر و بیکاری علل
داخلی دارد. ولی مگر اثر یک سومی کم است؟
• آیا برجام و قطعنامه
خواسته برحق لغو تحریم ها را تأمین میکنند؟ ایران باید تمامی ۳۹ تعهد خویش،
مذکور در بند ۱۵ ضمیمه ۵ برجام را ابتدائا ظرف شش ماه آینده اجراء کند و
آژانس راستی آزمایی کند و درستی اقدامات ایران را گزارش دهد و تازه پس از
آن غرب تعلیق تحریم ها و نه لغو آنها را آغاز کند. با توجه به سابقه
ناجوانمردی های آژانس، چه تضمینی وجود دارد بهانه جویی نشود و لغو که هیچ،
لااقل تعلیق انجام گیرد؟
• شورای امنیت با قطعنامه ۲۲۳۱، شش
قطعنامه تحریمی پیشین خویش را به ظاهر لغو کرده ولی در بند ۱۱ و ۱۲ قطعنامه
به صراحت برگشتپذیری خودکار آنها، تنها با دادن یک یادداشت آمریکا و
ادعای نقض یکی از تعهدات به دست ایران، بدون آنکه از او دلیل و مدرکی
خواسته شود، آمده است. امری که مورد تایید مذاکره کنندگان ما نیز هست، با
توجه به کینه توزی ها و سوابق پیمان شکنیهای طرف غربی، واقعا چقدر احتمال
میدهید که تحریم های ظالمانه منتفی گردند و گشایشی در وضع مردم ما حاصل
شود؟ متاسفانه از این دست احکام در این دو سند بسیار است. آیا در این وضعیت
میتوان ادعا کرد یک رکن مهم که دولت و ملت به حق در پی تأمین آن بودند،
یعنی رفع تحریم ها با اطمینانی معقول حاصل شدنی است؟
گفته شده حق
برگشتپذیری برای ایران هم وجود دارد. در آن صورت چه خواهد شد؟ تمام
تحریمها دو باره برمیگردد. و مذاکرات به اول بازمیگردد. ولی با یک فرق
بسیار بزرگ و تعیین کننده: آنها به جای اول بازمیگردند ولی ما چطور؟ ما که
بسیاری از مولفههای قدرت خود را مانند ذخایر مواد غنی شده، خارجسازی قلب
راکتور اراک و غیره برای چانه زنی از دست داده ایم دیگر در موقعیت قابل
مذاکره ای قرار نداریم.
۳. چه باید بکنیم؟
• باید پیش از آن که قدرت چانه زنی را از دست بدهیم با هر تدبیری هست غرب
بدعهد پیمان شکن را به لغو، نه تعلیق تحریم های ظالمانه وادار کنیم تا فشار
بر مردم خوبمان کاهش یابد. در این راه باید به این دستور حکیمانه رهبری
عمل کنیم که طی این دو هفته چند بار به الفاظ مختلف تکرار شده است. دستور
این است:
" لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر
قانونی پیشبینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض
عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود."
دولت و
مجلس که بر اساس اصول ۷۷ و ۱۲۵ مسیر قانونی تعیین تکلیف برجام و قطعنامه
اند باید تمامی جهد و جهد خویش را برای تضمین بقای حق به چنگ آمده غنی سازی
و تأمین خواست ملت در لغو تحریم ها بکار گیرند. اجرای برجام خواست دولت
است. این امر به نص قانون اساسی جز تصویب لایحه مربوط در هیأت وزیران،
تقدیم لایحه به مجلس و تصویب آن در مجلس و تأیید شورای نگهبان راه دیگری
ندارد. شورای عالی امنیت ملی بنا بر نص اصل ۱۷۶ تنها حق سیاست گذاری دارد
که آن هم باید به تأیید رهبری برسد. و حق تصویب تعهدات اجرایی را ندارد.
مگر آن که رهبری به اقتضای اختیارات مبتنی بر شرع مقدس و اصول ۵۷ و۱۱۰ حکم
حکومتی بفرماید. دیدیم که ایشان کار را به مجاری قانونی ارجاع دادند و از
حکم حکومتی استفاده نکردند.
• در طول مذاکرات ۲۳ ماه گذشته طرف
آمریکایی مدام تکرار کرده است گزینه نظامی روی میز است پرسش اساسی اینست که
چرا این تهدید عملی نشده است؟ اگر توان دفاعی ایران مانعی مهم در این خصوص
بوده، که قطعا چنین بوده است، آیا پذیرش محدودیتهایی، مانند آنچه در
قطعنامه ۲۲۳۱ آمده، صلح و امنیت را برای کشور به ارمغان میآورد یا جنگ و
ناامنی را؟ اینجانب هشدار می دهم پذیرش هرگونه محدودیت در حوزه دفاعی کشور،
فرو ریختن سد استوار در برابر تحمیل جنگی دیگر بر ملت ایران است.