وي ادامه داد: توليدكنندگان نيز تلاشي در تغيير اين فضا نميكنند؛ در واقع ميتوان مدعي بود كه جرياني ساكن در سريالها بوجود آمده كه فقط ساعات تلويزيون و ببينندگان پر ميشود.
اين منتقد با اشاره به برنامههاي هدف دار نيز گفت: از ميان برنامههاي هدف
دار مثلا ميتوان به «خندوانه» و «ماه عسل» اشاره كرد كه سعي دارند نسبت
به گذشته، قدمهاي بلندتري را بردارند. «خندوانه» در اين مدت در خنداندن و
شاد كردن مخاطبانش كوشا بوده و نيز رابطه موفقي با ايشان برقرار كرده است.
همين كه رامبد جوان با يك برنامه ساده و كم هزينه اين همه در ميان آحاد
جامعه مطرح شده، نشان ميدهد كه چقدر دست تلويزيون تاكنون خالي بوده و خالي
است.
اين منتقد در ادامه افزود: «ماه عسل» هم ميتوانست بهتر باشد، اما
انتخابهايش يكي در ميان، خوب از آب در ميآمد و قالبش، موجب شده كه در
اين سالها پيشرفت شاياني نكند. برنامه صرفا روي مهمانهايش متكي است و در
اين زمينه تا حدودي بايد گفت كه دستش بسته است. البته به نظرم نبايد به هر
قيمتي آنتن تلويزيون را پر كرد.
درستكار بيان كرد: ماه رمضان امسال بيش از هر مناسبت ديگري، دست تلويزيون
خالي بود؛ به نظرم «دردسرهاي عظيم2» تفاوت چنداني با سري قبلي خود نداشت و
«پايتخت4» هم با «پايتخت2» و 3 تفاوت ساختاري نداشتند! بدون كوچكترين
خلاقيتي در اجرا و يا محتوا همان روال، همان آدم ها و همان سير ادامه يافت.
سريالها و ساختارها در تلويزيون ما مدام در حال تكرار و در جا زدن هستند.
البته بخشي از اين موضوع، طبيعي است؛ دنباله سازيها بايد كه بر عناصري
واحد متكي باشند، اما فقدان داستان و كش دادن صحنهها و موارد ديگر در
سريالهاي ياد شده، بيش از حد بود.
وي درباره سريال «پايتخت 4» ادامه داد: «پايتخت 4» به لحاظ تصويري ساختاري
شلخته داشت و اگر بار طنز را از روي ديالوگهايش برداريد، سريال فرو
ميپاشد؛ چراكه كل متن مبتني بر ديالوگ و تكه كلامهاست و ضعف در ساختارهاي
نمايشي، موجب بوجود آمدن حركات عجيب و غريب دوربين شده است.
اين منتقد بيان كرد: تمامي سريالهاي ماه رمضان امسال از نظر بصري هيچ چيز
نويي نداشتند و كمتر ميتوانستيد نقطه قوتي در آنها پيدا كنيد.
درستكار با اشاره به كيفيت نازل سريال سازي در رسانه ملي گفت: به طور
كلي مدار سريال سازي در تلويزيون ايران، يك مدار بسته است و خيلي كم پيش
آمده كه تجربههاي نو و جديدي را شاهد باشيم. يكي از دلايلش اين است كه در
اين رسانه، چرخه و نظم مديريتي طوري است كه نيروهاي جديد در آن ورود پيدا
نميكنند؛ و به افراد اعتماد نميشود و يا اصلا مديران محترم، دلشان
نميخواهد به نيروهاي تازه نفس اعتماد كنند و البته اين شيوه موجب شده كه
ما حس كنيم كه ايشان، چندان اهل پيشرفت هم نيستند. با اين اوصاف و تا زماني
كه فقط به فكر پر كردن آنتن تلويزيون باشيم و جسارتي از خود براي توليد
آثار نو و كسب تجربه در فضاهاي تازه نشان ندهيم، طبعا هيچ اتفاق جديدي را
هم نميتوانيم رقم بزنيم.