«ماه عسل»؛ سال حاشیهها و جنجال
یکی از جنجالیترین دورههای تلویزیون ایران، امسال با پخش برنامه زندهای به نام «ماه عسل» رقم خورد. برنامه به شدت پربیننده و محبوبی، که بر خلاف تصورات اولیه و پیشبینیهای قبلی، در پخش امسال خود با انتقاداتی مواجه شد که بغض احسان علیخانی، مرد شماره اول برنامه را رو به روی آنتن زنده شبکه 3 شکست.
«ماه عسل» با اتکا به برگ برنده این سالهای تلویزیون ایران یعنی تمرکز بر «مردم عادی و معمولی» به عنوان قهرمانان عصر جدید، خیلی زود به یکی از محبوبترین برنامههای تلویزیون ایران تبدیل شد. اما قسمت اول امسال «ماه عسل»، با انتخاب یک جوانک عاشقپیشه که خودکشی کرده بود، نشان داد که «ماه عسل» امسال سر جنجال بزرگی دارد. چند قسمت بعد «ماه عسل» یک مدل عروس را به برنامه آورد و عکسهای او در فضای مجازی به فاصله یک ساعت بعد از پخش برنامه دست به دست میگشت. عکسهایی که با عرف تلویزیون و با تصویری که از او در «ماه عسل» پخش شده بود فاصله زیادی داشت و به این ترتیب بود که «ماه عسل» وارد ماجرای پرحاشیهای شد. ماجرایی که انتهای آن نامه تند و تیز پورمحمدی، معاون سیما به مدیر شبکه سوم و دستور توبیخ عوامل برنامه بود. نامهای که در یکی از معدود دفعات تجربههای مدیریتی در تلویزیون، علنی و رسانهای شده بود.
این البته تمام ماجرای «ماه عسل» امسال تلویزیون نبود. انتقاداتی که درفضای مجازی از فضای تلخ سریال و فضای غمبار آن و همچنین میزان دستمزد احسان علیخانی به وجود آمده بود خیلی زود آنقدر بالا گرفت که احسان علیخانی مجبور شد در آنتن زنده تلویزیون به آنها پاسخ بگوید.
جدا از جنجالها و حاشیههایی که بعضا مشخص نبود با کدام منطق، سالهای پیش غایب بودند و امسال سربرآورده بودند، «ماه عسل» همان مسیر معرفی قهرمانان جدید عصر ما را میپیمود و به همین ترتیب، مشتریان و مخاطبان انبوه خود را هم حفظ کرده بود. علیخانی امسال توانست از زیر بار فشار روانی رسانهها و شبکههای اجتماعی سربلند کند و بیرون بیاید، اما مسیری که این برنامه در ماه رمضان امسال پیمود، نمودار خوبی برای خروج تلویزیون از فضای درونیاش است. دوران قبلی به سر آمده است و حالا تلویزیون در یک مجموعه از رسانههای همشکل و ناهمشکل قرار میگیرد. رسانههایی که فعلا سر ناسازگاری با آن را دارند.
«پایتخت 4»؛ همچنان بیرقیب با یک نیمه ضعیف
پرامیدترین برنامه ماه رمضان تلویزیون ایران، اگر چه انتظارها را به صورت کامل برآورده نکرد، اما همچنان پربینندهترین و جذابترین برنامه رمضانی تلویزیون باقی ماند تا ثابت شود که کماکان الگوی ثابت نمایش آدمهای معمولی با اتفاقات معمولی در رسانههای ایرانی منجر به پاسخ میشود.
سیروس مقدم و محسن تنابنده که این روزها فیلم ناامیدکننده «گینس» را روی پرده سینماها دارد، دوباره طرحی واقعی از زندگی معاصر مردمان ایرانی را روی تلویزیون به رخمان کشیدند. «پایتخت» یک نیمه درخشان داشت، تکرار موفقیتهای قسمتهای پیش و یک نیمه تقریبا ناامیدکننده که به ورطه تمرکز بیش از حد بر یک ایده مرکزی کممایه افتاد و نهایتا هم ماجرا را با یک پایان به شدت کلیشهای و نچسب پایان داد.
با وجود همه این حرفها، فقط موجهای اجتماعی و رسانهای که حتی بخشهای جزئی سریال در جامعه ایران به راه انداختند، چیزی مثل ماجرای گرفتن شیرینی ناپلئونی، نشان میدهد که «پایتخت 4» همچنان سریال اول ایرانیهاست.
«دردسرهای عظیم 2»، موفقیت قسمت اول تکرار نشد
موفقیتی که در فصل اول سریال بروز نیکتژاد اتفاق افتاده بود، اینجا رخ نداد تا بار دیگر ثابت شود که دنبالهسازی واقعا کار سختی است. شاید آن چیزی که فصل دوم «دردسرهای عظیم» از آن ناحیه بیشتر ضربه خورد؛ همان چیزی باشد که نیمه دوم «پایتخت» را تبدیل به یک اتفاق پیشپاافتاده کرد. کاهش تعدد ایدههای مرکزی، کاهش توجه به جزئیات فرعی و کاهش ایجاد رابطههای جدید در یک سریال شبانه تلویزیونی، خیلی زود منجر به افتادن سریال از رمق و بیانگیزگی مخاطبان میشود. همان اتفاقی که البته با دوزی کمتر در «دردسرهای عظیم 2 » اتفاق افتاد.
سریال البته بینندگان خود را داشت و به عنوان یک سریال متوسط مناسبتی قابلتوجه بود، به خصوص اینکه باید سپاسگذار سازندگان آن بود که سریال مناسبتی ساخته بودند و خبری از جن و پریها و شیطان و فرشتهها نبود، اما سریال اجتماعی «دردسرهای عظیم2 » کمی بیش از حد بی زمان و بی مکان شده بود و زیاد ربطی به دنیای امروز ما نداشت.
«جشن رمضان»؛ احمدزاده همچنان پیوسته و آهسته
کاظم احمدزاده، مجری مشهور و پرسابقه تلویزیون، همچنان مسیر آهسته و پیوسته خود را در برنامه ای به نام «جشن رمضان» ادامه میدهد. برنامهای که هر سال با تغییراتی جزئی، همان مسیر همیشگی دعوت به نیکوکاری و توجه به اقشار ضعیف را جلو میبرد. برنامهای که امسال سروشکل تازهتر و شیکتری پیدا کرده بود و به همین تریب، علاوه بر اینکه مورد توجه مخاطبان ثابت خود قرار گرفت، مشتریان تازهتری هم پیدا کرد.
احمدزاده البته از جنجال فراری است و علاقهای هم به زرق و برقهای ژونالیستی ندارد و برنامهاش هم معمولا همزمان با سریالهای پربیینده تلویزیون پخش میشود و به این ترتیب طبیعتا بخشی از بینندگانش را از دست میدهد، اما مسیر ثابت احمدزاده،در تمام این سالها، به تدریج جمع بزرگی از ببینندگان را پای برنامهاش کشانده است.
البته که احمدزاده هم امسال از دست منتقدینی که معتقد بودند برنامه او چیزی جز سیاهنمایی و یا نمایشی فریبکارانه از نیکوکاری سلبریتیها نیست، قرار گرفت، اما مشی او تغییر نکرد و حرکت آهسته و پیوستهاش ادامه دارد.
«خندوانه»؛ همهی حرفهایها
ساخت یک دوگانه از خندوانه/ ماه عسل، طبیعتا برای سازندگان خندوانه اتفاق بدی نبود. برنامه ای با دو سال سابقه با پخش از یک شبکه فرعی در کنار یکی از پربییندهترین برنامههای ده ساله تلویزیون قرار گرفته بود و این یعنی اینکه «خندوانه»ایها کار خودشان را اثرگذار انجام داده بودند. رامبد جوان یک تیم حرفهای کنار خودش جمع کرده است و حرفهای بودن از تکتک جزئیات گرافیکی برنامه، مستندها و پلیبکها تا انتخاب میهمانان و سوالها مشخص است و این اتفاق جالبی در تلویزیون است. اینکه برای یک برنامه یک ساعته در تکتک جزئیات و قسمتها، فکر، کار و سرمایهگذاری شود، اتفاق بدیعی است.
«خندوانه», به زودی تبدیل به یکی از مهمترین اتفاقات تلویزیون میشود. برنامهای که همین حالا هم رقابت سلبریتیها،برای حضور در آن آغاز شده است. یک برنامه سبک و تفریحی که حرفهای بزرگ بزرگ نمیزند.
«گاهی به پشت سر نگاه کن»، دیده نشد
اما ماه رمضان امسال، در شبکه 2 سیما سریالی به نام «گاهی به پشت سر نگاه کن» پخش شد. سریالی که در بدترین زمان پخش، به نمایش درآمد و با وجود رقبای قدرتمندی مثل «پایتخت» و «دردسرهای عظیم» و «خندوانه» اساسا دیده نشد. اما جدای از میزان بینندگان این سریال، مازیار میری که برای دومین بار به تلویزیون آمده بود، سریالی قابلقبول روانه آنتن کرده بود.
سریالی که کاملا با قواعد کلاسیک داستانگویی، روایت میشود و نتوانست خیلی از بینندگان کمحوصله این روزهای تلویزیون را به پای خود بنشاند، اما کسانی که طاقت آوردند و سریال را تا پایان دنبال کردند از مشاهده سریالی خوشساخت و مرتبط به اوضاع و احوال اجتماعی این روزهای ایران، با چاشنی انگیزشهای معمول داستانگویی مثل عشق و خیانت و کلاهبرداری، راضی بودند.
سریال میری البته میتواند با یک بازپخش مناسب در یک موقعیت دیگر، بینندگان بیشتری هم پیدا کند.
اتفاقات دیگر
در ماه رمضان امسال اتفاقات دیگری هم رخ داد. « شبکه مستند» سرانجام تکانی خورد، پخش مستندهای جالبی مثل «یک لقمه نان»,«پایینتر از ابرها»، «هلال» و تکمستندهای اجتماعی جالب به تدریج مشتریان ثابتی هم پیدا کرد و فضای شبکه مستند را از رخوت معمول خارج کرد. در عین حال پخش و گزینش مستندهای خارجی در شبکه مستند هم از حالت روتین همیشگی خارج شده است و تحولات جالبی در شبکه مستند را نوید میدهد. در عین حال در ایام ماه رمضان، اوج مذاکرات هستهای هم در جریان بود. ماجرایی که نشان میدهد مطابق پیشبینیها، مهمترین تحول صداوسیما در دوران مدیریت محمد سرافراز در بخش خبر و سیاسی رخ داده بود. پخش متنوع مستندهای سیاسی جالبتوجه و مخاطبپسند و همین طور تحول در «شبکه خبر» در انعکاس اخبار به روز مذاکرات هستهای هم یکی از اتفاقات جالب ماه رمضان تلویزیون بود.