به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس،سیدجواد هاشمی پوراصل متولد 27 دی 1344 در تهران است. هم بازیگر، هم کارگردان، هم نویسنده، هم آهنگساز و هم مجری است. کار جدی در تئاتر را با نمایش «حج ابراهیم حج عاشورا» در سال 1358 به کارگردانی کمالالدین قراب در تئاتر شهر و تالار آزادی شروع کرد. در سال 1365 با بازی در فیلم سینمایی «پرواز در شب» ساخته رسول ملاقلی پور رسماً وارد عرصه سینما شد. اولین کار تلویزیونی او هم «سیمرغ» در سال 1370 بود. سیدجواد هاشمی 28 بار در فیلمهای سینمایی و تلویزیونی شهید شده و در این زمینه رکورددار است. او این روزها هم مجری برنامه سحرگاهی شبکه دو سیما است و هم مجری برنامه ضیافت آسمان فرهنگسرای بام تهران که شب ها از شبکه سه سیما پخش می شود. با سیدجواد هاشمی درباره ماه رمضان، تئاترش در برج میلاد و اجرا بر بام تهران گفتوگو کردیم.
*خیلی ها شما را به بازیگری می شناسند اما چند سالی هست که شما را بیشتر به عنوان مجری دیده میشوید تا بازیگر؛ از کی درگیر اجرا شده اید؟
راستش را بخواهید یادم نمی آید. من همیشه بازیگری، اجرا، کارگردانی، نویسندگی و کار موسیقی را دوست داشتم و همیشه درگیر کار بودم. به همین خاطر این که دقیقاً چه زمانی وارد اجرا شدم را به یاد نمی آورم. تقریباً می توانم بگویم مجموعه اجرا و بازیگری برای من تلفیق شده و همزمان به وجود آمده است.
*پس بگذارید سوالمان را عوض کنیم؛ اولین بار کی به عنوان مجری روی صحنه رفتید؟
اولین اجرای من در سن 15 سالگی بود. در مسجد نواب صفوی یک برنامه جشن بود که من مجری آن بودم و آیتم ها را اعلام می کردم. اما جدیترین اجرایی که فکر میکنم در آن سال های اول انجام دادم، یک برنامه ای در پارک لاله بود که کاملاً به عنوان یک مجری کامل یک برنامه مهم را اجرا کردم. سال 58 بود که روی صحنه رفتم. از همان ابتدا همیشه سعی کردم کمتر در تلویزیون حضور داشته باشم و بیشتر اجرای صحنه ای و یا استیج را تجربه کنم. شاید قبلاً به چشم نمی آمده و چند سالی می شود که بیشتر مورد توجه قرار گرفته. نمیدانم چقدر موفق بوده ام ولی هدفم این بوده که بیشتر اجرای صحنه کار کنم. برنامه های این گونه در فضای باز هم زیاد داشته ام و فقط مختص ماه مبارک رمضان نیست. برای اعیاد و مراسم مختلف برنامه اجرا کرده ام و بیشتر هم فعالیتم با شهرداری بوده است.
*خاطره ویژه ای از سال ها تجربه کار در سنها دارید؟
چشم تان روز بد نبیند. هیچوقت یادم نمیرود؛ در یکی از بوستانهای بزرگ شهر تهران روی استیج داشتم برنامه اجرا میکردم که یک دفعه استیج زیرش خالی شد و من افتادم پایین. جمعیت خیلی خندید و هیجان زده شد و من هم از همان خنده و هیجان استفاده کردم و اتفاقا آن روز به یکی از بهترین اجراهای من تبدیل شد. البته این را هم بگویم که در آن اجرا پاهایم زخم شد و خیلی اذیت شدم اما یک حس خوب و ویژهای بین ما و تماشاگران ایجاد شد. با این اتفاق، مردم دلشان برای من سوخت و بعد از آن اتفاق، بیشتر از قبل حرف من را گوش می کردند و نظم برنامه بیشتر شد.
* برخی از مجریان ما با اجرای روی صحنه و در بین جمعیت مشکل دارند. *برایتان سخت نیست اجرای استودیویی را رها کنید و در دل جمعیت و در هوای سرد و گرم، اجرا کنید؟
راستش را بخواهید نه؛ من کاملاً به این فضا عادت کرده ام. بعضی اوقات اتفاق افتاده که من ساعت ها بعد از مراسم ماندم تا با مخاطبان حرف بزنم و یا عکس بگیرم. نه تنها این اجرا برایم خستگی ندارد بلکه خیلی لذت میبرم و احساس میکنم خیلی برایم شیرین است که مردم تحویلم میگیرند و می توانم بی واسطه با آنها ارتباط برقرار کنم. این حضور چهره به چهره خیلی متفاوت تر از پیامک و زنگ و اینترنت است.
*این اجراها محدودیتی برای شما ایجاد نمی کند؟
من اجرای استیج را خیلی بیشتر دوست دارم اما گاهی صدایم می گیرد و اذیت میشوم. احساس میکنم این نوع اجرا همنفسی با تماشاگر دارد و مثل تفاوت تئاتر و فیلم می ماند. از هر بازیگری که بپرسید، تئاتر را به سینما ترجیح می دهد چون در تئاتر ارتباط بی واسطه با مخاطب وجود دارد.
*کار در ماه رمضان چه تفاوتی با دیگر روزهای سال دارد؟
اجرا در ماه مبارک رمضان به واسطه فضای معنوی حاکم بر کار و به خاطر سنخیت بیشتر این فضا با روحیات شخصی من، بیشتر از ایام دیگر برای من دلچسب و دوستداشتنی است. من تقریبا در تمام طول سال کار میکنم اما دو برهه ماه رمضان و هفته دفاع مقدس، فضای متفاوتی دارم و این دو مناسبت، برای من جایگاه ویژهای دارد. البته این را هم اضافه کنم که من از اجراهایی که مخصوص جشنها و اعیاد تدارک دیده میشود بیشتر استقبال میکنم و به خاطر انرژی مراسم، روی صحنه مثل اسپند بالا و پایین میپرم و حالم بهتر میشود و ارتباط بهتری با مردم برقرار میکنم.
* آقای هاشمی؛ مثل اینکه در ماه رمضان خیلی سرتان شلوغ است. چطور فرصت می کنید به همه کارها برسید؟
من تقریباً از ظهر هر روز در ماه مبارک رمضان تمرین های تئاتری که در برج میلاد داریم را شروع میکنم. بعد از اجرای تئاتر مستقیم به فرهنگسرای بام تهران میآیم و از بام هم مستقیم به شبکه دو می روم. تازه بعد از اذان صبح چند ساعت میخوابم و استراحت می کنم. بعد دوباره به همان ترتیب تئاتر، بام، شبکه دو! خیلی سخت است اما راستش را بخواهید من اصلاً زمان را متوجه نمیشوم و مثل برق و باد روزها داریم برایم می گذرد.
*گفتید در برج میلاد یک تئاتر مذهبی هم دارید. داستان آن نمایش چیست؟
نام این نمایش «توبه نمیکنم» بوده و از هفته گذشته اجرای این تئاتر شروع شده است. سال های پیش در تالار وحدت اجرا می کردیم اما با کمک شهرداری، امسال نمایش را در برج میلاد برگزار میکنیم. در مناسبت های مختلف بسیاری از مردم نذرهای مختلف می کنند. ما هم با این کار نذری را ادا می کنیم. از قدیم گفته اند آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند و از آنجایی که هر نذری به صورت دلی ادا می شود امیدواریم بتوانیم بیشترین تاثیر را بر روی مخاطبان خود داشته باشیم. این نمایش یک کار دلی و عشقی است. خوشبختانه تا به حال کارهایی که برای امیرالمومنین(ع) اجرا کردیم با همراهی خوب تماشاگران روبرو بوده است. البته امسال این کار را با بضاعتی کمتر و در سالنی بزرگتر اجرا می کنیم. «توبه نمی کنم» را دوست دارم و به نوعی برکت زندگی من شده؛ چون همه کسانی که درگیر این کار هستند، بی دستمزد روی صحنه می آیند از همه جان مایه میگذارند. کسی برای اجرا، حقوقی دریافت نمیکند و از طرف دیگر تمام بلیط ها هم رایگان است.
*آخرین بار کی همراه خانواده در منزل روزهتان را باز کردید و افطاری خوردید؟
واقعاً یادم نمی آید. (با خنده) فکر نمیکنم اصلا این اتفاق افتاده باشد!
*اجرای این برنامهها را چقدر بر روحیه و فرهنگ مردم تاثیرگذار می دانید؟ فکر می کنید این برنامه ها به همدلی مردم کمک می کند؟
انصافاً در حوزه فرهنگ، شهرداری فراتر از وظایفش فعالیت میکند. این خوشایند است. کما اینکه ذاتاً فرهنگسازی وظیفه شهرداری نیست اما من احساس میکنم مسئولین شهرداری تهران به این موضوع آنقدر واقف هستند و عمل میکنند که باید به طور ویژه از آنها تشکر کرد. من فکر میکنم بد نیست که به فکر شیوه های تازه و نو برای نسل جوان و بچه های دهه 80 که الان 14 و 15 سال دارند باشیم. احساس میکنم این بچه ها دچار بی مهری شدهاند و باید به شدت به این موضوع توجه کرد که اگر دیر بشود، دیگر نمیشود آن را جمع کرد. شرایط خیلی شرایط حساسی است. احساس میکنم دهه هفتادیها رها شده اند و روی آنها توجهی نشده و ما داریم ضرر می کنیم.
*تجربه اجرا در بام تهران و شرایط ویژهاش چطور است؟
احساس میکنم هدف و نیت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران و بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی از اجرای برنامه بر بام تهران، هدف درستی است اما اینکه چقدر نتیجه به همراه داشته باشد، بعد از برنامه مشخص می شود. نباید فراموش کنیم که این برنامه در محل گذر مردم نیست و در انتهای بخش پیاده روی بام تهران قرار گرفته است. در این موقعیت بعضی از مردم برای هواخوری و تفریح و قدم زدن به بام می آیند و بعضی ها هم برای دیدن استیج.
*سوال آخر اینکه در حوزه سینما کار جدیدی را شروع نکردهاید؟
الان یک کار سینمایی دارم که بعضی وقتها میروم سر صحنه و سر میزنم و فعالیتم برای بعد از ماه رمضان بیشتر خواهد شد. در کنارش برای چند قسمت به گروه عمو پورنگ و برنامه «محله گل و بلبل» کمک کردم و بعد از ماه مبارک هم یک فیلم سینمایی جدید را کلید خواهم زد که اخبار و اطلاعاتش به زودی اعلام میشود.