به گزارش خبرنگار
خبرگزاری فارس در دمشق، مردم کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس هنوز خدمات به
یادماندنی دمشق را در آزادی کویت از اشغال صدام حسین فراموش نکرده و نقش
نخبگان علمی و آکادمی و کارگران فنی سوریه در توسعه و آبادانی کشورهای عربی
خلیج فارس قابل اغماض و چشم پوشی نیست.
دولت و ملت سوریه طی 9 ماه اخیر در انتظار پاسخ آن خدمات و آن زحمات بوده
که حافظ اسد در کویت و عربستان سعودی در دوران جنگ دوم خلیج فارس و آزادی
کویت کشیده بود. پاسخ از آن سوی شبه جزیره عرب آمد ولی در آن مزه و بوی بی
وفایی، نامردی و بی معرفتی بود.
تمام آگاهان به مسائل خاورمیانه به خوبی میدانند که نقش "سیاست و مواضع
سیاسی و دیپلماتیک"، "حواله های دلاری"، "اسلحه و تدارک و ارقام لجستیگی"،
"فتوا، بیانیههای روحانیون سلفی و سنی تندرو"، "تمام امکانات جنگ نرم ،
جنگ روانی و رسانهای"، "بقایای القاعده و افراد مسلح، گروه های سلفی،
جهادی و وهابی"، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس به ویژه قطر و عربستان
سعودی در روند و گسترش بحران سیاسی ـ امنیتی سوریه برجسته و مشهود بوده
است.
کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در موضعگیری منفی و خصمانه علیه دمشق پیشگام
بوده و پیام ملک عبدالله بن عبدالعزیز آل سعود در اوت 2011 سرآغاز حمله
علنی و تهاجمی شورای همکاری خلیج فارس علیه دولت بشار اسد بوده است.
پس از این، سیاست همگرایی و انطباقی شورای همکاری خلیج فارس با سیاستهای
ناتو و محور ائتلافی فرا آتلانتیکی ضد دمشق تشدید شد و با خروج سفیران قطر
،عربستان سعودی، بحرین و کویت از دمشق، روند مناسبات سوریه و شورای همکاری
خلیج فارس وارد مرحله خطرناکی شد.
انتقال مشکوک و توطئه آمیز ریاست دورهای شورای وزیران خارجه اتحادیه عرب
از نماینده دولت خودگردان فلسطین به نخست وزیر و وزیر خارجه قطر در ازای
حقوق سه ماهه عقب مانده کارکنان دولت خودگردان و کرانه باختری رود اردن،
سرآغاز تکوین و تشکیل بحران روابط میان دمشق و اتحادیه عرب بوده است.
در سایه ریاست قطر بر شورای وزیران خارجه اتحادیه عرب، شورای همکاری خلیج
فارس و باشگاه پادشاهان عرب(شورای همکاری خلیج فارس + مراکش و اردن) ابتکار
عملی برای فیصله دادن به بحران سوریه به نام اتحادیه عرب مهندسی و طراحی
کردند و این موضوع را پهنه بحران سوریه به سطوح دیگری ارتقا و توسعه داد.
تعلیق عضویت سوریه در اتحادیه عرب و تحمیل انواع مجازاتهای اقتصادی و
اعتباری علیه دمشق، مشکلات و معضلات متنوعی برای دولت سوریه به وجود آورد و
گستره انزوای منطقهای و تحمیلی علیه بشار اسد تشدید کرد.
موضوع امضای پروتکل اعزام هیات بازرسان اتحادیه عرب به سوریه در روابط میان
دمشق و اتحادیه گسل ژرفناکی ایجاد کرد. وساطت برخی کشورهای عربی و به بن
بست رسیدن اتحادیه عرب در تحمیل فشارهای پی درپی علیه سوریه، نبیل العربی و
آل ثانی را به پذیرش برخی از خواستهها و تعدیلات سوریه مجبور ساخت.
2 عملیات انفجاری و انتحاری روز جمعه دوم دیماه 1390 در دمشق، پیشواز ورود
هیات بازرسان اتحادیه عرب به سوریه بود و سکوت معنی دار کشورهای شورای خلیج
فارس در قبال انفجارها و کشته شدن مردم بیگناه دمشق، بخشی از منویات و
مواضع ذاتی شیوخ و امیران عرب شبه جزیره عرب در قبال سوریه فاش و آشکار
کرد.
رفتار سیاسی و مواضع خصمانه کشورهای همکاری خلیج فارس در ازای بحران سوریه تحت تاثیر عوامل و متغیرهای زیر است:
1ـ همگرایی و وابستگی این کشورها به سیاست منطقه ای آمریکا وناتو.
2ـ ضدیت با جبهه مقاومت.
3ـ پدیده ایران فوبیا و شیعه هراسی.
4 ـ مشکلات درونی و تهدیدات امنیتی و چالشهای ساختاری.
شورای همکاری خلیج فارس در تنظیم سیاست خصمانه خود علیه دمشق از متغییرهای ذیل متاثر است:
1 ـ متغییر ظرفیت و توانمندی:
کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با توجه به چالشهای ساختاری و
تهدیدات سیاسی و امنیتی متنوع و جدی روبرو است و جهت براندازی، مهار و
تعدیل سیاست بشار اسد از ظرفیت کافی برخوردار نیست.
2ـ متغییر اجماع و انسجام:
سیاست ضد بشار اسد در درون کشورهای همکاری خلیج فارس از انسجام و اجماع
برخوردار نیست. امارات متحده عربی و عمان مواضع منفی و حادی علیه سوریه
نداشتند.
3ـ متغییر رویکرد طایفه ای:
دوحه با داشتن روابط با اخوان المسلمین سوریه و ریاض با داشتن روابط
تاریخی و سنتی با جریان سلفی و وهابی سوریه تاثیر بسزایی در طایفه ای کردن
روند اعتراضات و معارضه سوریه داشتند. جریان اخوانی و طیف سلفی کشورهای
عربی خلیج فارس نقش بسزایی در توسعه گستره مادی و معنوی بحران سوریه داشت.
عمان، بحرین و امارات متحده عربی در طایفه ای کردن بحران سوریه نقش چندانی
نداشتند.
4 ـ متغییر سیاست خارجی:
سیاست خارجی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، رویکرد واحد و منطبقی
نداشته لذا در قبال نقش و سیاست دمشق، سیاست و مواضع یکسان و واحدی نداشته
است.
دوحه و ریاض در قبال دمشق در این برهه زمانی یک نوع همگرایی و اشتراک منافع
و مصالح داشته لذا ایندو در ظاهر و در کوتاه مدت یک سیاست واحد داشته ولی
در باطن و در دراز مدت هر کدام از قطر و عربستان سعودی اولویت های خاصی در
دامن زدن به بحران سوریه داشتند.
کویت و بحرین، ریاض را در سیاست متضاد و خصمانه علیه دمشق همراهی میکردند
ولی عمان و امارات متحده عربی به دلایل متعددی در این چرخه حرکت نمی کردند.
کلام آخر
رویکرد خصمانه کشورهای خلیج فارس در قبال سوریه ، خاستگاه ها و انگیزههای
گوناگونی داشته ولی به باور اغلب آگاهان به مسائل خلیج فارس، القاءات
استکبار جهانی و عامل مناسبات اعضای این شورا با آمریکا عامل مضاعفی در
تولید نفرت و خصومت میان کشورهای عربی خلیج فارس و سوریه داشته است.
سران عرب منطقه خلیج فارس به دلیل حضور نظامی گسترده آمریکا در منطقه، تحت
تاثیر سیاست خاورمیانه ای کاخ سفید و در معرض تهدید پنتاگون و سیا بوده لذا
خود را مجبور به تمکین و انطباق با سیاست خصمانه آمریکا علیه ملت و دولت
سوریه می بینند.