گاهی در مواجهه با فرمایشات رهبری معظم، شاهد واکنشهای شتابزدهای از سوی نخبگان کشور هستیم؛ به گونه ای که تفاسیری گاها متضاد از آن ارایه میگردد و متاسفانه برخی از این هم فراتر رفته، تلاش میکنند آن را در جهت اثبات ایده ی حزبی خود بکار گیرند؛ با وقوع این «تحمیل ژورنالیستی»، کلام رهبری که باید «محور وفاق و اتحاد ملی» قرار گیرد؛ نه تنها ابهامات مکلفین را رفع نمیکند بلکه از غرض اصلی خود «منحرف» میگردد. به عنوان نمونه میتوان به اوصافی نظیر؛ «تدین»، «شجاع» و... اشاره کرد که توسط رهبری معظم و ناظر به تیم مذاکره کننده بیان شد. (2/4/94)
قبل از اینکه تیم مذاکره کنندهی دولت آقای روحانی را «امیر کبیر»! یا «ابوموسی اشعری»! و یا گزینه سوم بنامیم؛ لازم است به درک صحیحی از «انسان شناسی» مدنظر رهبری دست یابیم تا از این رهگذر «همفکری اجتماعی» تضمین گردد. در بررسی «ابعاد وجودی» انسان با سه بُعد «نظام انگیزشی»، «نظام محاسباتی» و «نظام رفتاری» مواجه خواهیم بود که برگرفته از کلام حضرات معصومین علیهم السلام است. لذا مومن واقعی کسی است که هر سه بُعد وجودی خود را تسلیم آرمانهای توحیدی کند.
به تعبیر دیگر انسانها علاوه بر حب و بغض بر محور آرمان های الهی، باید صغری و کبرایِ «نظام محاسباتی» خود را نیز بر همان مدار بچینند و گرنه صرف محبت و انگیزه، تضمین کننده «عمل مومنانه» نخواهد بود.
این دسته بندی در بیانات معظم له در همان جلسه دوم اردیبهشت 94، قابل رصد است؛ آنجا که ایشان به وجود سه لایه «قصد» (نظام انگیزشی)، «تشخیص» (نظام محاسباتی) و «عمل» (نظام رفتاری) اشاره فرمودند.
«بنده هیئت مذاکرهکننده را هم امین میدانم، هم غیور میدانم، هم شجاع میدانم، هم متدیّن میدانم؛ این را همه بدانند ... «قصد» شان این است که کار کشور را پیش ببرند، گره را باز کنند و دارند تلاش میکنند ... البتّه بنده نمیخواهم بگویم اینها معصومند؛ نه، معصوم نیستند؛ ممکن است انسان یکجاهایی در «تشخیص»، در «عمل» خطا هم بکند، امّا مهم این است که به امانت اینها و به دیانت اینها و به غیرت اینها و به شجاعت اینها ما اعتقاد داریم. 2/4/94»
مومن انقلابی کسی است که «قصد»، «تشخیص» و «عمل» خود را بر پایه «آرمانهای امام خمینی» بنا نهد؛ یعنی با قصد باز کردن گره کشور، شجاعانه و غیورانه وارد میدان شود؛ بر پایه «واقعیتها» و «آرمانها»ی انقلابی بیاندیشد و سپس بر اساس چنین فهمی عمل کند و بر آن استقامت ورزد. (الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا)
دقت در تعابیر رهبری نشان میدهد که اوصاف مذکور، ناظر به بُعد «انگیزشی» حاکم بر دولت بیان شده است و معظمله علی رغم تایید انگیزه های انقلابی تیم مذاکره کننده، آنها را از احتمال خطا در «تشخیص» و «عمل» مصون ندانسته اند. به همین دلیل ایشان تاکید داشتند که تیم مذاکره کننده با چهره های شاخص از منتقدین، جلساتی کارشناسی داشته باشند تا احتمال خطا در «نظام محاسباتی» و «نظام رفتاری» به حداقلهای خود برسد که متاسفانه مورد تبعیت دولت محترم قرار نگرفت! و مصداقی بر نقض همدلی با مردم بود. ضمن اینکه در صدور چنین عباراتی از سوی رهبری معظم, نباید از «شان نزول» آن غفلت نمود؛ یعنی هنگامی که تیم مذاکره کننده متهم به «خیانت»، «سازشکاری» و ... می شود، ایشان برای جلوگیری از شیوع «بی تقوایی سیاسی» - که مخلِّ «تهذیب اخلاق اجتماعی» لطمه بزند- مجبور به اعلام موضع میشوند؛ مانند تاکید بر «عدم وجود حاکمیت دوگانه» در دولت قبل، که حتی هنوز هم از سوی برخی خواص جامعه تکرار میشود! و گرنه چه بسا در صورت نبود چنین اتهاماتی، بیان چنین اوصافی ضرورت نمییافت. (سالبه به انتفاء موضوع)
پس مشخص شد که انقلابیگری در حوزه «انگیزه» لزوما به معنای انقلابیگری در حوزه های «اندیشه» و «رفتار» نخواهد بود. اگر «امین بودن»، «شجاعت»، «غیرت» و... کفایت میکرد؛ این کلام رهبری غیرحکیمانه جلوه میکرد که فرمودند: «بنده به مجریان امر اعتماد دارم؛ این را شما بدانید؛ ... لکن درعینحال جدّاً دغدغه دارم. 20/1/94»
«البتّه بااینکه این دوستان و این برادران برادران خوبی هستند، برادران امینی هستند و میدانیم که دارند برای صلاح کشور تلاش میکنند، درعینحال من نگرانم. 21/12/93»
«نگرانی» و «دغدغه» ایشان ناظر به آن چیزی ست که بارها درباره آن هشدار دادهاند؛ «اخلال در نظام محاسباتی»
اخلال در نظام محاسباتی است که موجب می شود فردی در کسوت روحانیت و علیرغم دلبستگی به آرمانهای امام خمینی، راه حل مشکلات کشور را با رویکردی «برونگرا» در تعاملی «تنش زدا» با چند قدرت مستکبر دنبال کند.
اما علت صدور «جواز» مذاکره از سوی ایشان را میتوان در علت رضایت امام خمینی (ره) به «بنی صدر»، «آقای منتظری» و حتی «قطعنامه598» دنبال کرد. هرچند این خطای در محاسبه، با درایت و هوشمندی رهبری معظم در حال تبدیل شدن به فرصتی بی نظیر برای اثبات عدم کارامدی «عقلانیتِ زاییده از علوم انسانی مدرن» است اما قطعا بدون «هزینه» و بدون «فرصت سوزی» نخواهد بود.
ایشان عناصر تشکیل دهنده نظام محاسباتی انقلاب را ذیل دو عنوان کلی دسته بندی فرمودند: «اعتماد به خدا و سنن آفرینش» و «بیاعتمادی به دشمن و شناخت او » که برای جلوگیری از اطاله کلام, به تواریخ برخی از این بیانات اشاره میشود؛ 14/6/93 - 17/10/93 - 21/12/93 - 1/1/94 - 3/5/91 - 6/9/93 - 22/5/93 – و ...
«هدف اساسى دشمن این است که در دستگاه محاسباتى ما اختلال ایجاد بکند. دستگاه محاسباتى وقتى دچار اختلال شد، از دادههاى درست، خروجىهاى غلط بهدست خواهد آورد؛ یعنى تجربهها هم دیگر به درد او نخواهد خورد... در کشور خود ما، برخورد غربىها و دستاندرکاران تمدن کنونى غرب در طول این صدسال اخیر، هشتاد نود سال اخیر، با کشور ما چگونه بوده. ما اینهمه تجربهى ضربه زدن از سوى غرب داریم. عدهاى هستند در کشور - روشنفکران غربگرا، غربزده، دلباختهى غرب - این تجربهها در مقابل چشم آنها است، [اما] از این تجربهها درس نمیگیرند. 1/5/93»
«یکی از لغزشگاهها در دیدن واقعیت، برمیگردد به درون خود ما. گاهی دلبستگیهای ما فلج کننده است. دلبستگیهای ما موجب میشود که ما یک چیزهائی را واقعیت بپنداریم که واقعیت ندارد؛ در واقع خطائی است که نفس راحتطلب ما یا دلبستهی ما به مسائل مادی، بر ما تحمیل میکند؛ در حالی که واقعیت ندارد. 3/5/91»
ایشان در جمع خبرگان نظام به تاریخ 13/6/93 با رد تحلیلی غلط مبنی بر لزوم تسلیم با «رغبت» یا «اجبار» در برابر ارزشهای غربی, به بیان برخی از مهمترین واقعیتهایی پرداختند که از چشم شیفتگان و مومنین «نظم لیبرالیستی»، مغفول مانده است. شکل گیری «نظم نوین جهانی» همزمان با تزلزل در «پایههاى اخلاقى، معنوى و ارزشى»، و «پایههاى نظامى، سیاسى و امنیتى و عملى» نظم موجود.
«تقویت» و «آماده سازی» کشور برای ایفای نقشی جدی در این نظم جدید با ملاحظه تمام توانایی ها و ظرفیت های داخلی و همچنین ظرفیت های خارجی نظیر «طرفداران خارجی»، « عمق راهبردى در منطقه بعضى بهخاطر زبان، بعضى بهخاطر مذهب شیعه»، «عمق راهبردی در آمریکاى لاتین»، «عمق راهبردى در قسمتهاى مهمى از آسیا».
در پایان ذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد؛
1- «آنچه بنده اینجا در این جلسه یا در جلسات عمومی میگویم، عیناً همان حرفهایی است که در جلسات خصوصی به مسئولین، به رئیسجمهور محترم و به دیگران میگویم. 2/4/94» همچنین؛ «بنده در جزئیّات مذاکره دخالتی نکردم، بازهم نمیکنم؛ من مسائل کلان، خطوط اصلی، چهارچوبهای مهم و خطّ قرمزها را به مسئولین کشور همواره گفتهام؛ عمدتاً به رئیس جمهور محترم. 20/1/94» لذا برخی سعی نکنند با عوام فریبی چنین وانمود کنند که هر توافقی که صورت گرفت، مورد رضایت ایشان است بلکه قطعا توافقی مورد رضایت معظم له است که خطوط قرمز مطروحه در تاریخ 2/4/94, با دقت و وسواس رعایت شده باشد.
2- «آنها البتّه دربارهی ما هم این حرف را میزنند. آنها گفتند که ممکن است بعد از آنکه این مذاکرات انجام گرفت، رهبری برای آبروداری یک اظهار مخالفتی بکند؛ کافر همه را به کیش خود پندارد. ما حرفمان با مردم بر مبنای اعتماد متقابل است؛ مردم به این حقیر ضعیف اعتماد کردند، بنده هم به تک تک این ملّت اعتماد دارم؛ به این حرکت عمومی اعتماد دارم؛ ... بنابراین دغدغهی این حقیر وجود دارد؛ الان هم من دغدغه دارم که اینها چه خواهند کرد و چگونه عمل خواهد شد. 20/1/94»
3- «طرف ایرانی، کارهای متعدّدی را انجام داده: «گسترش و توسعهی ماشینهای غنیسازی را متوقّف کرده»، «تولید اورانیوم بیست درصد را متوقّف کردند»، «کارخانهی اراک را فعلا متوقّف کردهاند»، «فردو را که یکی از برترین ابتکارهاست فعلا متوقّف کردهاند». این همه کارهای بزرگ انجام دادهاند، طرف ایرانی طبق منطق مذاکره عمل کرده است؛ طرف مقابل زیادهخواهی میکند، پررویی میکند، باجخواهی میکند؛ خب مسئولین ما اگر چنانچه در این زمینهها ایستادگی نشان بدهند، حق با آنها است، کسی نباید آنها را ملامت بکند 19/11/93»
4- «اگر طرف مقابل از کجتابیهای معمولی خودش دست برداشت، این یک تجربهای برای ما میشود که خیلی خب، پس میشود در یک موضوع دیگر هم با اینها مذاکره کرد؛ امّا اگر دیدیم نه، این کجتابیهایی که همیشه از اینها دیدهایم باز هم وجود دارد و کجراهه دارند میروند، خب طبعاً تجربهی گذشتهی ما تقویت خواهد شد. 20/1/94»
5- «اگرچنانچه در این زمینه به توفیق نرسیدند، ملّت ایران و مسئولین و دولت محترم و دیگران، راههای فراوانی دارند و یقینا باید آن راهها را طی کنند برای اینکه بتوانند حربهی تحریم را بیاثر کنند و کُند کنند. 19/11/93»