به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، تا چند روز آینده مسیر جدید مناسبات پرونده هسته ای کشورمان مشخص خواهد شد. تمدید مجدد گام اول توافق ژنو تا آذرماه 94 یا حصول توافق نهایی. در صورت اعلان دستیابی به یک توافق، سئوالی که احتمالاً برای غالب اذهان مطرح خواهد شد این که؛
آیا امکانِ امضای یک سند کامل ، شامل مجموعه تعهدات و مطالبات کشور در برابر گروه پنج بعلاوه یک در بالاترین سطح تعاملات بین المللی، بدون رعایت خطوط قرمز نظام و نظر مقامات عالی کشور وجود دارد؟
در ادامه این مطلب در پی دستیابی به پاسخی برای این سئوال احتمالی خواهیم بود:
1- مکانیزم اعلام نظر رهبری: آنچه با بررسی نحوه عملکرد مقام معظم رهبری در مواقع این چنینی در بیش از دو دهه حیات مدیریتی ایشان می توانیم دریابیم آنست که مسئولین امر پیش از ورود به عرصه خطوط قرمز و توصیه های کلی را از رهبر انقلاب دریافت نموده و با لحاظ آن به بحث و مذاکره با طرف مقابل خود پرداخته و نهایتاً با جمع بندی های خود تصمیم گیری نهایی را خواهند نمود.
برای نمونه آنچه از روند شکل گیری توافق سعدآباد و سرنوشت خطوط قرمز در خاطرات مسئول مستقیم مذاکرات، آقای حسن روحانی در کتاب " امنیت ملی و دیپلماسی هسته ای " منعکس شده است : «قبل از توافق سعدآباد در ملاقات حضوری با مقام معظم رهبری جزئیات را مطرح کردیم. معظم له در این ملاقات با تعلیق در حد گازدهی نظنز موافقت کردند.» مشخص می گردد، در توافق سعدآباد مخالف نظر رهبری عمل شده است، زیرا همان طور که در متن بیانیه این توافق آمده است؛ دولت جمهوری اسلامی داوطلبانه تصمیم گرفته است که همه فعالیت ها ی غنی سازی اورانیم و بازفرآوری را به صورتی که آژانس تعریف نموده است تعلیق نماید.
به همین جهت ایشان در ص 178 کتاب خود ادامه می دهد: « به وزرای خارجه اروپایی در سعدآباد تأکید کردم در مقام عمل، تنها گازدهی تعلیق خواهدشد و نه بیشتر، هرچند بیانیه توافق سعدآباد کمی متفاوت تر بود»!! گفتنی است کم تر از دو هقته بعد از توافق سعدآباد، مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران نظام در 11 آبان 82 فرمودند: » اگر قرار باشد دشمنان فزون خواهی کنند و سنگر به سنگر جلو بیایند و ما هم عقب نشینی کنیم، این می شود تسلیم، که به هیچ وجه درست نیست.»
لذا آن چه از چنین تجربه هایی برمی آید آن که؛ هرگز مقام معظم رهبری تصمیم گیرِ نهایی برای برقراری یک توافق بین المللی نبوده و خودِ مباشرین أمر تصمیم نهایی را خواهند گرفت.
2- تجربه توافق ژنو و بیانیه لوزان؛ چگونگی موضع گیری مقام معظم رهبری پس از حصول توافق ژنو و بیانیه لوزان به خوبی روشن می نماید که هیچ هماهنگی و موافقت پیشینی میان ایشان و مسئولین أمر در میان نبوده است. ایشان در جواب نامه رئیس جمهور در اعلام خبر حصول توافقنامه ژنو فرمودند:« جناب آقای رئیسجمهور؛ دستیابی به آنچه مرقوم داشتهاید در خور تقدیر و تشکر از هیئت مذاکرات هسته ای و دیگر دست اندر کاران است و میتواند پایهی اقدامات هوشمندانهی بعدی قرار گیرد.» روشن است که اگر ایشان از محتوای مورد توافق و چارچوب های آن اطلاعی داشتند، هیچگاه با بکارگیری یک جمله شرطیه، از تعبیر دستیابی به آنچه مرقوم داشته اید، بهره نجسته و مستقیماً پیرامون این توافق اظهار نظر می نمودند. لذاست که ایشان زمانیکه از ماحصل آنچه مورد توافق حاصل شده اظهار بی اطلاعی می نمایند به طریق اولی موافقت یا عدم موافقتی هم با اصل آن نداشته اند.
برهمین منوال موضع گیری ایشان در تاریخ 20 فروردین 94 و یک هفته پس از اعلان بیانیه لوزان : « بعضیها سؤال کردند و میکنند که چرا فلانی دربارهی مسئلهی هستهای موضع نگرفتهاست؟ جواب این است که جایی برای موضعگیری وجود نداشتهاست. مسئولین ما، مسئولین هستهای، مباشرین کار به ما دارند میگویند هنوز کاری انجام نگرفته، هیچ چیز الزامآوری بین دو طرف نگذشته است؛ چه موضعگیریای؟ اگر از من بپرسند شما موافقید یا مخالف، میگویم نه موافقم، نه مخالف.» آنچه از فحوای کلام ایشان می توان استظهار نمود، اولاً؛ ایشان پس از اعلام عمومی بیانیه لوزان موافقت یا مخالفتی با آن نداشته اند، چه رسد به آن که پیش از حصول تفاهم نظری در راستای حصول آن ابراز کرده باشند. ثانیاً؛ نظر رسمی رهبری موکول به اعلام نظر مسئولین أمر می باشد.
لذا قدرمتیقن آن است که مقام معظم رهبری در مسیر اظهارنظر نهایی و قطعی برای پذیرش یک متن مورد تفاهم در توافقنامه ژنو و بیانیه لوزان اندک ورودی نداشته اند.
3- فلسفه بیان خطوط قرمز؛ اگر بنا باشد از یک سو خطوط کلی یک توافق توسط مقام معظم رهبری ترسیم گشته و از سوی دیگر حصولِ یک توافق منطبق بر آن خطوط هم موکول به نظر موافق ایشان باشد. دیگر چه لزومی به بیان خطوط قرمز در محافل عمومی و توصیه مسئولین به رعایت این خطوط است. اساساً اگر بناباشد نظر نهایی پذیرش یک توافق با مقام معظم رهبری باشد، عبور از خطوط قرمز دیگر امکان وقوعی نخواهد داشت، حال آن که ایشان بارها من جمله در بیانات 16 اردیبهشت 94 خود فرمودند: «مذاکرهکنندگان هستهای همواره باید خطوط قرمز و اساسی مدنظرشان باشد و انشاءالله از این خطوط عبور نخواهند کرد» و همچنین بیانات ایشان در 29 آبان ماه 92 فرمودند: « ما البتّه در جزئیّات این مذاکرات مداخله نمیکنیم؛ یک خطوط قرمزی وجود دارد، یک حدودی وجود دارد، این حدود باید رعایت بشود.» در واقع عبور از خطوط قرمز و یا حفظ آن ها در مختصات پذیرش متن یک توافق معنا می گردد و نه در روند عمومی مذاکرات. لذا مخاطبِ توصیه به حفظ خطوط قرمز بایستی همان کسی باشد که تصمیم گیر نهایی برای تایید یک متن مورد توافق خواهد بود.
4- آخرین اعلام موضع؛ مقام معظم رهبری در آخرین موضع گیری پیرامون روند مذاکرات هسته ای در صدر فرمایشات خود به نکته ای اشاره داشتند، این که : «هر آنچه رهبری در جلسات عمومی میگوید عیناً همان مسائلی است که در جلسات خصوصی به رئیسجمهور و دیگر مسئولان ذیربط میگوید بنابراین این خط تبلیغی غیرصحیح که از برخی خطوط قرمز رسمی در جلسات خصوصی صرف نظر شده است، خلاف واقع و دروغ است.» به نظر می آید این فرمایش بیش از آنکه پیرامون اتفاقات گذشته باشد متوجه وقایع پس از آن جلسه خواهد بود، وقتی در همین جلسه ایشان مجدداً به ترسیم خطوط قرمز برای دستیابی به یک توافق مورد پذیرش پرداختند و این نظرات را هم مقیّد به هیچ نکته خصوصی ندانسته اند واضح می گردد که اگر کسانی بدنبال نظر نهایی ایشان در مورد یک متن توافق شده خواهند بود بایستی ضمن مراجعه به متن توافق شده به تطبیق آن با خطوط قرمز ترسیم شده در همین جلسه بپردازند.
آن چه با مدنظر قرار دادن موارد فوق به ذهن متبادر می گردد این که؛ اعلام احتمالی یک توافق نهایی مابین ایران و گروه پنج بعلاوه یک طی روزهای آینده هرگز به معنای پذیرش این توافق از سوی مقام معظم رهبری نبوده بلکه مراجعه به متن مورد توافق و تطبیق آن با خطوط قرمزِ مشخص شده، بیانگر نظر قطعی ایشان پیرامون حصول این توافق خواهد بود. ولذا گفتنِ بله به این توافق صرفاً با نظر مسئولین قوه مجریه و مباشرین أمر صورت خواهد پذیرفت و نه با اجازه بزرگترها .......
*مهدی افراز