به گزارش پایگاه 598 ،مهدی مطهرنیا، استاد دانشگاه در گفتوگو با «فرارو»، ضمن بیان این مطلب
درباره اینکه با وجود افزایش نشانهها پیرامون رسیدن طرفین به نقطه توافق
نهایی، دلیل اصلی در اعلام با تاخیر رسیدن به توافق چه میتواند باشد، گفت:
«صحنه سیاست، صحنه بازی منطقی است و منطق ایجاب میکند که از فرصتها و
بازه زمانی موجود بهترین بهرهبرداری به عمل آید. بازیگرانی که به بازی
حرفهای مینگرند، ادامه بازی، تا فرصت زمانی باقی است، یک رسالت تاریخی
محسوب میشود.» او افزود: «دیپلماسی هستهای ایران پروندهای است که در آن
اصطکاک واقعیتها با آرمانها و خواستهها وجود دارد. جنگ نیازها با روایت
خواستههای حداکثری در آن دیده میشود از این رو در این اصطکاک و تعارض
استفاده از زمان منطقی برای دست یافتن به امتیاز بیشتر خود را بر
مذاکرهکنندگان تحمیل میکند.»
مطهرنیا ادامه داد: «اگر چه تفاهم در
لوزان حاصل شده است اما روایت امتیازگیری در دو سوی میز مذاکره همچنان
باقی است و تا فرصت هست رقابت روایتهای گوناگون برای رسیدن به امتیاز
بیشتر در نزد رهبران کشورهای مختلف درگیر در این پرونده وجود دارد.» این
کارشناس مسائل بینالملل افزود: «اگر نیک به ساحت افکار عمومی در داخل
کشور، منطقه و نظام بینالملل بنگرید همه چشمها به درختی دوخته شده است که
در آفتاب تابستان سال ۲۰۱۵ شهر وین و ۱۳۹۴ تهران میخواهد در اوج رسیدگی
میوه آن چیده شود. اینها استعارههایی است برای بیان منطق تطویل مذاکرات با
وجود حصول توافق.» این کارشناس مسائل بینالملل تاکید کرد: «بنابراین باید
بر این گزاره تاکید کنم که از یکسو گرفتن فرصت بیشتر برای به دست آوردن
امتیازات احتمالی بیشتر و بهتر و از سوی دیگر بهرهبرداری از زمان موجود
برای آمادهسازی افکارعمومی سبب شده است که دو طرف همچنان رسیدن به توافق
نهایی را به تعویق اندازند.» او افزود: «قاعده این بازی، هوشمندانه چیده
شده است چرا که تلاش برای برد یکجانبه در این بازی مساوی با باخت همگانی
خواهد بود، بنابراین این بازی از اول اجبار رسیدن به نتیجه نهایی برد – برد
را دارد نه باخت – باخت.» این استاد دانشگاه ادامه داد: «نتیجه این بازی
بهخصوص در این موقعیت زمانی باخت – باخت نخواهد بود، چرا که هزینههای
گزافی را نخست به کنشگران اصلی این مذاکرات یعنی آمریکا و ایران و سپس به
منطقه و نظام بینالملل تحمیل میکند.
از این رو حتی ناراضیان از
این بازی نیز مجبور خواهند بود به نتیجه برد – برد رضایت دهند اگر چه
همواره بهانهجویی در بستر لجبازی رشد میکند.» مطهرنیا در ادامه درباره
نگرانی درخصوص نقش کنگره آمریکا بر توافق هستهای ایران و آمریکا و اینکه
با توجه به امکانی که کنگره برای رد توافق هستهای به دست آورده است آینده
این توافق در بستر تصمیمگیری کنگره چگونه رقم خواهد خورد نیز گفت: «نگرانی
درباره رد توافق هستهای از سوی کنگره حتما وجود دارد. این نگرانی جدی هم
هست، اما این جدیت دولتهای حاکم در تهران و واشنگتن است که میتواند
کنگرهها و مجالس دلواپس خود را مطمئن سازند.» او افزود: «آنچه بیش از همه
موجب نگرانی کنگره آمریکا و مجلس فعلی در ایران است نه پرونده هستهای در
عرصه سیاست خارجی بلکه نقش و تاثیر حلوفصل این پرونده بر صحنه سیاست داخلی
است که پیامد آن بر انتخابات آینده ریاست جمهوری در آمریکا و انتخابات سال
جاری مجلس شورای اسلامی در ایران غیرقابل کتمان است.» او با بیان اینکه
راضی کردن مجلس ایران برای همراهی با توافق هستهای بسیار راحتتر خواهد
بود، گفت: «مجلس ایران، مجلسی است که در ساختار خود بر اساس گفتمان ادعایی
حاکم بر آن در نهایت ولایتپذیر است و این رهبری نظام اسلامی است که
میتواند به سهولت بیشتری زمینهپرور ایجاد فضای مناسب برای همراهی با
توافق آتی شود.» مطهرنیا افزود: «اما کار برای اوباما بسیار مشکلتر است.
او رهبری سیاسی و نماینده جناح فکری خاصی است که باید با بده بستانهای
ظریف سیاسی بتواند محصول کار «ظریف» در وین را به کنگره جمهوریخواه خود
تحمیل کند.» این استاد دانشگاه ادامه داد: «جمهوریخواهان رسیدن به این
توافق را محصول هوشمندی «ظریف» میدانند و از این جهت آمریکا را با مدیریت
اوباما در برابر تیم هستهای ایران ضعیف ارزیابی میکنند.
بنابراین
کار اوباما به منظور همراه کردن کنگره با توافق هستهای سختتر خواهد بود.
از این رو باید زمینههای مناسب برای دستیابی به تایید کنگره از سوی اوباما
فراهم آید.» او در خاتمه گفت: «با این حال اوباما نشان داده است تا حدود
زیادی در این زمینه قابل اطمینان است و به نظر میرسد که جمهوریخواهان در
نهایت ناچار به همراهی با توافق وین خواهند بود، چرا که مخالفت با این
توافق بخش زیادی از ملت آمریکا را نگران جنگ دیگری خواهد کرد و این در
آستانه انتخابات آینده میتواند به ریسک بزرگی برای آنها تبدیل شود.»