به گزارش پایگاه 598 ، هنوز هم خاطرات آن دوران را کاملا به خاطر دارد و یادآوری آن آزرده خاطرش
می کند. زمانی که بهترین فوتسالیست ایران بود و عنوان خانم گلی لیگ برتر
فوتسال را یدک می کشید. زمانی که با عشق و علاقه سر تمرین می رفت و توپ می
زد، اما نمی دانم اسمش را حسادت بگذارم یا توطئه یا کینه توزی یا هر چیز
دیگری که او را از تیم ملی دور کرد تا بهترین روزهای زندگی ورزشی اش را به
راحتی از دست دهد و حتی حاضر نباشد به درخواست مسئولان پاسخ داده و برگردد.
به
هر روی «آتوسا» دختر مرحوم «ناصر حجازی» مثل پدرش خیلی رک و شفاف سخن می
گوید و دل خوشی از شرایط کنونی ندارد. خبرنگار سایت ورزش بانوان به سراغ او
رفت و گفتگویی با وی انجام داد که به شرح ذیل است:
*خانم حجازی! چه خبر؟
سلامتی. خبری نیست.
*هنوز هم در آکادمی فوتبال فعالیت می کنید؟
نه. مدتی است آنجا نمی روم.
*پیشنهاد مسئولان فدراسیون فوتبال برای همکاری را نمی پذیری؟
نه. به هیچ وجه حاضر نیستم همکاری کنم. زمان مدیریت خانم شجاعی به من پیشنهاد دادند که همکاری کنم، اما نپذیرفتم.
*چرا؟
چون
شرایط کنونی به گونه است که فقط با رابطه می توانی کار کنی و من که ذاتا
چنین آدمی نیستم و این مسئولیت ها به دردم نمی خورد. ممکن است خیلی ها
آرزویشان باشد که قبول کنند، اما ما یاد نگرفتیم. وقتی شرایط با من سازگار
نیست پس نمی روم.
*مگر چه شرایطی حاکم بود؟
در
تیم ملی مواردی دیده ام که ارزش رفتن ندارد. برخی حاضرند به هر نحوی در
پستی باشند، اما من اینگونه نیستم و ذاتا آدمی هستم که اگر متوجه شدم شخصی
در پست من بهتر است خودم کنار می روم و نمی گذارم پشت سرم حرف بزنند و
توطئه کنند. متاسفانه من در این مدت چیزهایی دیده ام که فاجعه است. یک شب
تماس می گیرند و می گویند تو شاهکار و بهترین هستی و روز بعدش مرا خط می
زنند. نه دلیلش را می گویند و نه حتی گفتند که خط خورده ام. یکی از دوستانم
به من اطلاع داد. من بهترین پنالتی زن و بازیکن تیم ملی بودم و وقتی فکر
می کنم فقط دلیل خط زدنم را حسادت می یابم. حسادت به خاطر اینکه دختر
ناصرخان حجازی هستم و چون با پدر بد هستند به خودشان اجازه دهند که با
دخترش هم اینگونه رفتار کنند. در تیم ملی بازیکنی بود که پاس دادن بلد
نبود. من بهترین بودم و هیچ کس به پای من نمی رسید. مرا در اوج خط زدند.
اگر ادامه می دادم تجربه بیشتری کسب کرده و بهترین مربی می شدم. هیچ
بازیکنی هم به خاطر موقعیتش حرفی نزد. در این تیم هیچ اتحادی نبود و حالا
می گویم؛ خوب شد که مرا کنار گذاشتند.
*به هر حال شما در خانواده استقلالی بزرگ شدید، شرایط این تیم را چگونه ارزیابی می کنید؟
شرایط افتضاح است و هر کس بخواهد در این تیم کار کند، دل شیر دارد.
*چه شرایطی؟
مواردی
که نمی توانم بگویم، اما کسی که بخواهد این تیم را برعهده گیرد از جانش
گذشته است. این تیم نه بازیکن خوب دارد و نه شرایط مالی خوب.
*به نظر می آید، واگذاری سهام این تیم به بخش خصوصی بخشی از این مشکلات را برطرف کند.
مشخص
نیست چه زمانی این اتفاق می افتد. هر دفعه یک نفر می خواهد سهام این
باشگاه را بخرد ولی آن آدم نیست. به نظر من هم شرایط با واگذاری استقلال و
پرسپولیس به بخش خصوصی بهتر می شود.
*نظرت درباره رفتن آتیلا به استقلال چیست؟
درباره برادرم صحبت نمی کنم، اما دوست ندارم برود. البته به پدرم هم می گفتیم، اما چون دوست داشت باز هم در استقلال فعالیت می کرد.
*این روزها تب بازی های لیگ جهانی والیبال بالاست، دوست داری این مسابقات را از نزدیک و در استادیوم تماشا کنی؟
نه.
مسابقات لیگ جهانی والیبال را دوست دارم و به هر طریقی شده تماشا می کنم،
چون خودم قبل از فوتسال در والیبال فعالیت کرده ام، اما دوست ندارم به
استادیوم بروم.
*چرا؟
چون شرایط برای حضور بانوان به استادیوم مهیا نیست. محیط و فرهنگ ما اجازه نمی دهد یک خانم در استادیوم حضور داشته باشد.
*اما مسابقات لیگ جهانی والیبال است نه فوتبال.
اما
کسانی که برای تماشای مسابقت می آیند که همان آدمها هستند. اگر قرار بود
خانم ها به استادیوم بروند باید ۱۵ سال پیش این کار را می کردند. به هر حال
من مسابقات والیبال را دوست دارم و از دیدنش لذت می برم. این مسابقات را
دوست دارم، چون خیلی خوب بازی می کنند و پیروز می شوند. والیبال را بیشتر
از فوتبال می بینم، چون تیم شاد و بدون حاشیه ای هستند. اگر بازیکنی تعویض
شود خوشحال از زمین بیرون و یا داخل می شود نه مثل فوتبال که بطری آب پرتاب
کنند. والیبالی ها متحد هستند و برای موفقیت تیم شان تلاش می کنند.
*از تماشای کدام بازی لذت بردی؟
بازی برابر آمریکا راحت بود، اما مقابل لهستان خیلی خوب و هیجان انگیز بود.