مشرق/
پادشاهي قطر که از 16 سال قبل و پس از کودتاي شاه فعلي اين کشور، بيش از
پيش در خدمت سياست هاي غرب درآمده، نخستين کشوري بود که رايزني بازرگاني
رژيم صهيونيستي را در دوحه افتتاح کرد و پايگاه هوايي "العديد" را هم در
اختيار پنتاگون قرار داد تا مرکزي براي تهديد همسايگان از جمله جمهوري
اسلامي ايران باشد.کشور کودتاهاي موروثيبسياري
از کارشناسان مسايل منطقه اي، دولت قطر را دولت کودتاهاي متوالي مي دانند،
کودتاهاي موروثي در خاندان حاکمه اين کشور هر از چند گاهي انجام مي شود.در 27 ژوئن 1995 امير فعلي قطر که در آن مقطع مسؤوليت
ولي عهدي را برعهده داشت، عليه شيخ خليفه بن حمد پدرش (امير وقت) دست به
کودتاي سفيد زد و بدون جنگ و خونريزي خود را امير جديد خواند و ساير اعضاي
خانواده حاکم نيز با او بيعت کردند. امير وقت قطر در هنگام کودتا در خارج
از کشور حضور داشت و فرزندش که همزمان با وليعهدي، فرماندهي ارتش را نيز
عهده داشت، با هماهنگي ساير شاهزادگان و اعضاي ارشد خانواده حاکم، قدرت را
در دست گرفتند.شيخ خليفه بعد از اين حادثه مدت ها آواره کشورهاي
مختلف بود و به مدت پنج سال در ميان کشورهاي عربستان سعودي و امارات در حال
رفت و آمد بود، ولي پس از آن به لندن رفت. او از زمان کودتا تاکنون در
خارج از قطر حضور دارد و تنها براي يک مرتبه يعني در سال 2004 براي حضور در
مراسم تشييع جنازه يکي از همسران خود، براي مدت کوتاهي به قطر رفت.جالب
اينکه شيخ خليفه (پدر امير فعلي قطر) نيز در سال 1972، عليه شيخ احمد بن
علي امير وقت قطر کودتا کرد و قدرت را در دست گرفته بود.حمايت آمريکا و غرب از کودتاي شيخ حمدشيخ
حمد بن خليفه آل ثاني در حالي در سال 1995 ميلادي با کودتا عليه پدر خود،
قدرت را در دست گرفت که از حمايت غرب برخوردار بود. تحصيل در يک آکادمي
نظامي در انگليس او را فردي غربگرا بار آورده بود. از سوي ديگر آمريکا و
انگليس نيز به اين نتيجه رسيده بود که مي توانند روي وي حساب باز کنند، به
همين علت مقدمات کودتاي وي در محافل تصميم سازي غرب چيده شد و وي بعد از
رسيدن به قدرت، ايجاد اصلاحات گسترده را در دستور کار خود قرار داد و سعي
کرد تا در اوضاع داخلي و مناسبت هاي خارجي قطر تحولات بنيادين ايجاد کند.در
مدت حاکميت امير فعلي قطر، اين کشور داراي قانون اساسي شد. اولين انتخابات
شهرداري ها و انتخابات اتاق بازرگاني و صنايع قطر برگزار شد.وي
همچنين با برچيدن وزارت اطلاع رساني، فضاي فعاليت رسانه ها را باز کرد.
همچنين شبکه الجزيره، به عنوان اولين شبکه خبري ماهواره اي عربي و مهمترين
رسانه ماهواره اي عربي با دستور شخص امير قطر راه اندازي شد.چرا قطر ابزار طرح هاي آمريکا در منطقه شده است؟آمريکا
به عنوان يک قدرت استعمارگر همواره با کشورهايي که حاکميت موروثي و
استبدادي دارند، راحت تر مي تواند وارد معامله شود و در قبال کالاي ارزان
حمايت خود از قدرت آنها امتيازات هنگفتي را از آنها بگيرد، يکي از اين
کشورها قطر است که در حال حاضر به ابزار سياست هاي آمريکا در خاورميانه
تبديل شده است. سخت بودن تعامل با کشوري مانند عربستان به علت ديدگاه هاي
منفي نسبت به اين کشور از مهم ترين علت هاي آمريکا در تمايل به قطر است، از
سوي ديگر ساير کشورهاي منطقه نيز که در گرداب انقلاب هاي منطقه اي گرفتار
شده اند، همچنين سران قطر از بلندپروازي هاي کافي براي ايفاي اين نقش در
منطقه برخوردار هستند، ديپلماسي عمومي اين کشور در تمايل شديد به ايفاي نقش
بزرگتر از خود و ميانجگري در بسياري از مسايل منطقه مزيد بر علت شده تا
گزينه قطر به عنوان ايده آل ترين محور براي ايفاي نقش مزدوري اين کشور براي
آمريکا در منطقه باشد.مناسبات قطر با رژيم صهيونيستي اين
تغييرات به اوضاع داخلي قطر منحصر نبود، بلکه اين کشور سياست هاي خود را
درباره بسياري از تحولات منطقه نيز تغيير داد، روند عادي سازي روابط قطر با
رژيم صهيونيستي که با فشارهاي غرب در زمان شيخ خليفه به صورت ملايم آغاز
شده بود، با به قدرت رسيدن شيخ حمد بعد از کودتا روند شتاباني به خود گرفت.
به عنوان مثال مي توان به سفر يك هيئت رسمي قطري به اسرائيل اشاره كرد كه
به منظور شركت در تشييع جنازه اسحاق رابين انجام شد.شيخ
حمد در همان ابتدا دفتر بازرگاني اسرائيل در قطر را نيز افتتاح کرد که از
اولين دفاتري بود که از سوي اسرائيل در کشورهاي عربي تاسيس ميشد، اين دفتر
البته به بهانه فعاليت هاي اقتصادي آغاز به کار کرد، اما ادامه همکاريهاي
قطر و اسرائيل از طريق اين دفتر در مورد مسايل سياسي نيز دنبال مي شد.روابط
رژيم صهيونيستي با قطر البته در سطوحي بالاتر از آنچه به صورت رسمي اعلام
مي شد، همواره ادامه داشت، اما اوج اين روابط هنگامي بود که شيخ حمد امير
قطر اوايل آبان گذشته به سرزمين هاي اشغالي سفر کرد و با پوشيدن کت و شلوار
به همراه يک کاروان از خودروهاي حفاظتي اسرائيل، از يکي از شهرکهاي
صهيونيستنشين که هزينه ساخت آن توسط شخص وي پرداخت شده بود، بازديد کرد.شبکه
آمريکايي سي ان ان علت بازديد از اين شهرک صهيونيستنشين را افتتاح اين
شهرک به دست وي عنوان کرد، سيانان تأکيد کرد که شيخ حمد هزينه احداث اين
شهرک را که گفته مي شود در منطقه "بيت سِلِم" قرار دارد، خود تأمين کرده
است.اين اقدام در شرايطي صورت گرفت که مهم ترين هم پيمانان اسرائيل
نيز براي حفظ ظاهر هم که شده گسترش شهرک هاي صهيونيست نشين در قدس و کرانه
باختري را محکوم مي کنند. قطر و الگوي توسعه اي اسرائيل کوچکقطر
کشوري کوچک اما ثروتمند و با در آمد سرانه ٧٥ هزار دلار، سومين کشور
دارنده بيشترين ذخاير گازي جهان محسوب ميشود. اين کشور کوچک با وجود اينکه
از رفاه بسيار بالايي برخوردار است، اما به علت وسعت کم هميشه ازسوي
همسايه قدرتمندي مانند عربستان در معرض تهديد است، بويژه اينکه بيشتر جمعيت
اين کشور تداوم قبايل عربستان هستند و مذهب وهابي دارند. به همين علت
مقامات قطر همواره به دنبال اين هستند که با افزايش نقش منطقه اي و جهاني
خود، ثبات و تداوم قدرت را براي خود کسب کرده و از گزند کشورهايي مانند
عربستان که به دنبال ثروت هاي هنگفت اين کشور کوچک هستند، در امان باشند.تحليلگران
معتقدند كه قطر براي رسيدن به اين مهم به دنبال استفاده از طرح توسعه اي
مبتني بر الگوي اسرائيلي است. مقامات دوحه دريافته اند که با وجود اشغالي
بودن فلسطين به دست صهيونيست ها، اما آنها با تکيه بر سه محور "پول، رسانه و
وابستگي به قدرت نظامي آمريكا" به قدرتي مهم تبديل شده است.سطح
بالاي درآمد سرانه در قطر از بابت پولي مشکلي در راه اجراي اين طرح باقي
نمي گذارد، محور دوم بحث رسانه اي است، امير قطر در سال 1996 با پرداخت
150 ميليون دلار بيشتر كاركنان عرب راديو بي. بي. سي را براي راه اندازي
شبكه الجزيره جذب كرد.مخالفت ظاهري واشنگتن و تل آويو با شبكه
الجزيره و هدف قرار دادن دفاتر اين شبكه در مناطق مختلف، پوشش خبري خوب از
جنگ افغانستان، عراق و لبنان و رسوا كردن فساد سران عرب به مرور زمان باعث
افزايش اعتبار اين رسانه قطري شد، اما بر اساس اسناد ويکي ليکس اين شبکه در
عين حال هم زمان سياست گذاري هاي خود را از سازمان جاسوسي آمريکا دريافت
مي کرد.درباره عامل تكيه قطر به قدرت نظامي آمريكا نيز بايد گفت كه
پايگاه السيليه قطر بزرگترين پايگاه نظامي آمريكا در منطقه است و فرودگاه
العيديد قطر كه در چند كيلومتري كاخ امير اين كشور واقع است، ديگر پايگاه
نظامي آمريكا است.قطر و مقابله با محور مقاومت در منطقه قطر
در راستاي طرح توسعه اي خود از سالها پيش از سوي آمريکا مأمور اجراي نقشه
اي مهم و پيچيده در منطقه شد، مرحله اول اين نقشه نزديک شدن به قدرت هاي
مقاومت در منطقه شامل ايران، سوريه و حزب الله لبنان بود، اين کشور بويژه
با حمايت هاي مالي از لبنان براي جبران خسارت هاي ناشي از جنگ 33 روزه سعي
کرد تا اعتماد سران حزب الله را به خود جلب کند تا بتواند اطلاعات مفيدي را
از آنها دريافت کند و در مواضع ضروري با استفاده از جايگاه خود آنها را
فريب دهد، اما هوشياري رهبران مقاومت در منطقه باعث شد که آنها هرگز به قطر
اعتماد کامل نکنند و اين نقشه با شکست مواجه شود.در مرحله بعد قطر
مأموريت خود را به عنوان مزدور آمريکا در منطقه فاش کرد، اين موضوع خود را
در خطرناك ترين نقشه آمريكا در منطقه كه براندازي نظام حاكم سوريه است،
نشان داد و قطر مجدانه در پي اجراي اين نقشه برآمد، چرا که نظام سوريه
مانعي بزرگ بر سر راه نقشه هاي صهيوآمريكايي و حامي سرسخت مقاومت لبنان و
فلسطين محسوب مي شود.قطر در اين راه تمام امکانات اقتصادي،
ديپلماتيک و رسانه اي خود را هزينه کرده و از هيچ کاري در قبال تحقق اين
توطئه دريغ نمي کند، عملکرد شبکه الجزيره که خود را به ارگان رسمي مخالفان
خارج نشين دولت سوريه تبديل کرده و اعتبار چندين ساله خود را به حراج
گذاشته، مويد اين مطلب است.شهوت خطرناک قطر برای مداخله در امور ديگرانقطر
با داشتن 7/1 ميليون نفر جمعيت که دو سوم آن را نيز اتباع خارجي بويژه
سعودي تشکيل مي دهند و با منابع سرشار نفتي و رفاه خوبي که دارد، خود را از
موج انقلاب هاي عربي منطقه دور مي داند، به همين علت تمام تلاش خود را
براي رسيدن به طرح هاي خود در پررنگ کردن نقش منطقه اي و جهاني خود به کار
مي برد. اين کشور همچنان فاقد يک پارلمان مردمي و آزاد بوده و کليه تصميمات
توسط شخص امير قطر اتخاذ ميشود.مجموعه امکانات مادي ناشي از فروش
نفت و گاز، بهرهگيري از غول رسانهاي الجزيره و روابط گسترده خارجي اين
کشور کوچک، امکان بلندپروازي و جاهطلبي زيادي را براي آن کشور فراهم ساخته
است، جاه طلبي هايي که هميشه نيز خالي از خطر نيست. دخالت هاي مقامات دوحه
در دولت جديد تونس و حضور آنها در حمله ناتو به ليبي خشم مردم اين دو کشور
انقلابي را بر انگيخته است، از سوي ديگر قطر پس از آمريكا و عربستان سومين
دخالت كننده در امور داخلي مصر است.چالش هاي ايجاد شده کنوني ميان
قطر و عربستان، نمود ديگري از اقدامات بلند پروازانه مقامات اين کشور است،
از سوي ديگر اين کشور دفتر منطقه اي طالبان را راه اندازي کرده، اين کشور
حتي خود را به عنوان ميانجي ارتباط کشورهاي عربي با رژيم صهيونيستي معرفي
کرده و از سوي ديگر، کشورهاي آفريقايي نظير سودان و سومالي نيز از دخالت
هاي اين کشور کوچک آسيايي در امان نمانده اند.
"ميانجي
گري" همواره بهانه اي بوده که قطر بر اساس آن، زمينه مداخله گسترده تر خود
را با هدف جلب رضايت عربستان و به نيابت از آل سعود براي تقويت امپراتوري
منطقه اي وهابيت فراهم کرده و تمجيدهاي اخير وي از فرقه وهابيت نيز در همين
راستا قابل ارزيابي است.
از جمله اين اقدامات، دخالت قطر در یمن از
طریق شورای همکاری های خلیج فارس بود که باعث شد تا به رغم خواست ملت
انقلابی این کشور، مصونیت قضایی به علی عبدالله صالح دیکتاتور این کشور
داده شود. پیش تر نیز میانجي گری این کشور میان رزمندگان شیعه استان صعده
در شمال يمن و دولت سابق ژنرال صالح باعث شد تا شیعیان از سوی دولت سرکوب
شوند و طرح های صالح در عرصه سیاسی این کشور به اجرا گذاشته شده و عمر
ديکتاتوري او طولاني تر از پيش شود و تقويت شيعيان شمال يمن، توازن قواي
سعودي در جنوب شبه جزيره را بر هم نزند.
چيزي که از ديد مقامات دوحه
مغفول مانده، اين است که توان استراتژيک اين کشور از عهده دخالت هاي آن در
امور داخلي کشورهاي ديگر بر نمي آيد؛ علاوه بر اين، آمريکا نيز هرگز به
اندازه اي که روي رژيم صهيونيستي سرمايه گذاري کرده، روي اين کشور هزينه
نمي کند، به اين ترتيب روندي که قطر در پيش گرفته عواقب خطرناکي براي اين
کشور خواهد داشت.
شايد بتوان اظهارات "عبدالرحمن شلقم" نماينده ليبي
در سازمان ملل متحد را در راستاي تفسير اين تمايلات سران قطر دانست که
گفته بود: قذافي دچار جنون قدرت بود و قطر هم اكنون در مسير قذافي حركت مي
كند.
اين موضوعي است که سياستمداران قطر بويژه امير اين کشور بايد
روي آن تأمل بيشتري داشته باشند و صد البته، امير قطر بايد همواره مراقب
سفرهاي خارجي خود بويژه سفرهايي مانند سفر اخيرش به سرزمين هاي اشغالي نيز
باشد، چرا که ممکن است همان بلايي که وي بر سر پدرش آورده است، از سوي ولي
عهد بر سر خود وي نيز آورده شود و او نيز مانند پدر آواره کشورهاي عربي
گردد.