به گزارش پایگاه 598 به نقل از ایسنا، قاسمی
از باخت آمریکا خوشحال بود. میگفت: خوب پوزشان را زدیم. مرادی گفت: زشت
است، پوز یعنی چه؟ بگو خوب بردیمشان. قاسمی گفت: حالا شما یک روز برای ما
درس اخلاق ندهی نمیشود؟
محمدی گفت: خب راست میگوید، توهینآمیز کُری نخوان. صابری گفت: تازه جلو
شما رعایت میکند. قاسمی گفت: یعنی شما از برد ایران خوشحال نیستید؟ این
قدر در بازیهای ورزشی پوز... دهن... این قدر در بازیهای ورزشی آمریکا را
میبریم خوشحال نیستید؟ تیموری گفت: این قدر؟
یک بار در فوتبال بردهایم و حالا هم در والیبال. قاسمی گفت: کم است؟
صابری گفت: راست میگویی برو در بسکتبال ببرشان. در شنا ببرشان. قاسمی گفت:
واقعا وطنفروشی شاخودم ندارد، بیا به جای این که طرفدار تیم کشور خودش
باشد سنگ اجنبی را به سینه میزند. محمدی گفت: حالا اگر به آنها میباختیم
چه؟ خودت را میکُشتی؟ قاسمی گفت: فعلا که بردهایم. مرادی گفت: سیاست را
با همه چیز قاطی میکنی. قاسمی گفت: من؟ صابری گفت: از دیشب همین طور
کاریکاتورهای اوباما را میفرستد توی شبکههای اجتماعی. مرادی گفت: به
اوباما چه؟
قاسمی گفت: شما یا سیاست سرتان نمیشود یا خودتان را زندهاید به خنگی.
مرادی گفت: بچه جان ما داریم درباره ورزش حرف میِزنیم، میفهمی؟ ورزش چه
ربطی به اوباما دارد؟ قاسمی گفت: بابا جان کشوری که ما با آن بازی کردهایم
و آن را درهمشکستهایم آمریکا بوده است. همه به هم گفتیم: خب! قاسمی گفت:
ای بابا. مرادی گفت: درهمشکستهایم؟ مگر لشگر زرهی بودهاند؟ قاسمی گفت:
بحث با شما فایده ندارد. صابری گفت: نه این که با تو فایده دارد. قاسمی
یقه صابری را گرفت و صابری کمربند قاسمی را. یکی به سمت پایین میکشید یکی
به سمت بالا. دوباره بلوا شد و دادوبیداد. وسط آن معرکه محمدی میگفت: حالا
باز خوب است بردهایم این طوری میپرند به هم. باخته بودیم چه؟ قاسمی از
حرفهای محمدی فقط باخته بودیم را شنید و گفت: باخته بودیم؟ و محکم زد زیر
چشم محمدی