به گزارش سرویس سیاسی پایگاه 598، به دنبال عملیاتی شدن ایده دولتِ توسعه گرای یازدهم در حوزه سیاست خارجی و وابسته دانستن همه امور به یک توافق هسته ای موجی از سؤالات در میان مردم، نخبگان و مسئولین شکل گرفته است.
سؤالاتی مانند: 1- آیا واقعا کشورهای مستکبر تمامی تحریم ها را لغو خواهند کرد؟ 2- در صورت پذیرش شرایط آمریکا در مذاکرات(توافقنامه ژنو و بیانیه لوزان) تکلیف استقلال و امنیت کشور چه خواهد شد؟ 3- در صورت عدم پذیرش شرایط آمریکا و بالتبع عدم توافق مسئله اقتصاد و معیشت مردم چه وضعیتی خواهد یافت؟ 4- چرا دولت در عمل به برنامه های اقتصاد مقاومتی پایبند نیست؟ 5- در صورت پذیرش شرایط آمریکا در مذاکرات هسته ای وضعیت ما می توانیم چه خواهد شد؟ 6- برای گسترش تفکر اقتصاد مقاومتی در میان مسئولین و نخبگان چه فعالیت هائی باید در دستور کار قرار گیرد؟ 7- با ادامه تفکر مذاکره با کدخدا مستضعفین و آزادگان دنیا در مورد انقلاب اسلامی چه قضاوتی پیدا خواهند کرد؟ 8- ریشه مذاکرات اخیر به کجا برمی گردد؟ 9- و چگونه باید با ریشه مذاکرات اخیر مقابله کرد؟ به صورت روزمره در گفتگوهای عمومی و خصوصی مورد بحث قرار می گیرند؛ که البته سهم برخی از این پرسش ها در گفتگوها بیشتر از سؤالات دیگر است.
در مورد محورهای نه گانه فوق-که البته در درون خود شامل ده ها سؤال فرعی می باشند- جامعه ایران اسلامی و همچنین دنیای بین الملل و مستضعفان و مظلومان جهان در آینده ای نزدیک به قضاوتی نهائی دست خواهند یافت؛ ولی در این یادداشت لازم است به دونکته مهم درباره محورهای هشتم و نهم اشاره کنم:
نکته اول درپاسخ به سؤال ریشه مذاکرات اخیر به کجا بر می گردد؟ شکل می گیرد. باید بخش عظیمی از پاسخ این سؤال را در مطالعاتِِ به اصطلاح استراتژیک مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام جستجو نمود. این مرکز در خلال مطالعات راهبردی خود! و با تحریف و استناد بخشی به برخی از اسناد بالا دستی نظام در فرآیند مطالعات، "نظریه سیاست خارجی توسعه گرا" را برای مدیریت مسائل مهم منطقه و جهان پیشنهاد داده است.[1] کارشناسان به بخش های مختلف این نظریه شعاری ایراداتی فنی وارد کرده اند؛ ولی مهمترین اشکال این نظریه، نادیده گرفتن خطرهای قطعی منطقه ای و جهانی برای امنیت ملی کشور است. در این نظریه مسئله سیاست خارجی در حد یکی از خدمه های بخش اقتصاد تنزل یافته و سعی می شود به بهانه جذب امکانات بین المللی برای توسعه! نگاه اقتصادی بر روابط بین الملل ایران اسلامی حاکم شود. با توجه به این نظریه در یک کلام می توان ریشه مذاکرات اخیر را گسترش بیماری مضمن توسعه گرائی در نظام تصمیم سازی کشور دانست؛ که باید برای حل آن اقداماتی کوتاه مدت و میان مدت طراحی نمود.[2]
اما نکته دوم این یادداشت در پاسخ به سؤالِ چگونه باید با ریشه مذاکرات اخیر مقابله کرد؟ شکل می گیرد. همانطور که در قسمت اول اشاره شد: ریشه مذاکرات اخیر به اعتقاد ویژه تدوین کنندگان نظریه سیاست خارجی توسعه گرا به مفهوم توسعه غربی بازگشت دارد و به صورت طبیعی راه مقابله با ادبیات توسعه غربی گسترش گفتمان الگوی پیشرفت اسلامی در جامعه است. به عبارت دیگر به هرمیزان که گفتمان الگوی پیشرفت اسلامی کاربردی تر و جدی تر در جامعه مطرح شود؛ زمینه شکل گیری تجربه هائی مانند مذاکرات اخیر در مسیر حرکت انقلاب اسلامی کمتر می شود.
به عبارت بهتر اگر می خواهیم ناکارآمدی توسعه را مانند کشورهای توسعه یافته در همه حوزه ها تجربه نکنیم و به بحران های آنها مانند فاصله طبقاتی و فروپاشی نهاد خانواده مبتلا نشویم؛ لازم است تا به راه های گسترش گفتمان الگوی پیشرفت اسلامی بیاندیشیم و به تدریج گفتگوئی ملی حول الگوی اداره جامعه مطابق مقتضیات فرهنگی خود را راه اندازی کنیم.
پی نوشت ها:
[1]. در خلاصه و مقدمه ارائه شده مرکز تحقیقات مجمع تشخیص نظام برای تبیین نظریه سیاست خارجی توسعه گرا این عبارات آمده است:
زمینهها و اهداف برگزاری کنفرانس سند چشمانداز گامی نوین در طراحی و پیشبرد اهداف ملی به شمار میآید. این سند برای نخستین بار استراتژی کلان کشور را ترسیم نموده و تصویری از جایگاه ایران را در سال 1404 مشخص کرده است. با دقت در محتوای این سند و عبارت «ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول علمی، اقتصادی و فن آوری در منطقه»، میتوان دریافت که در این سند توسعه به عنوان یکی از اهداف اصلی تعیین شده است. به بیان دیگر، بر مبنای این سند، توسعة علمی، اقتصادی و فنآوری به عنوان «انتخاب استراتژیک» کشور تلقی شده است.
همانطور که مطالعه فرمودید در این متن عبارت با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل حذف شده است وتنها به عبارت ایران کشوری است توسعه یافته اشاره شده است. به نظر برخی از کارشناسان رهبر معظم انقلاب با اضافه کردن عبارت هویت اسلامی و انقلابی به کلمه توسعه به دنبال این بودند تا تعریف خاص جمهوری اسلامی از توسعه را با محوریت الهام بخشی در جهان اسلام و تشکیل امت اسلامی را به کارشناسان توسعه گرا تفهیم کنند؛ که متأسفانه از سوی بدنه کارشناسی این قید مورد تحلیل و بررسی قرار نگرفت. به نظر برخی از کارشناسان ریشه اصلی بیانات رهبری معظم در منع استفاده از لفظ توسعه و استفاده از لفظ پیشرفت اسلامی را باید در همین سیاست تحرف و تقطیع کارشناسان توسعه گرا دنبال نمود ایشان در سخنرانی سال 1389 خود به این نکته اشاره کردند و جلوی این روند خطرناک تحریفی را گرفتند. ایشان دراین باره فرمودند:
کلمهی «پیشرفت» را ما با دقت انتخاب کردیم؛ تعمداً نخواستیم کلمهی «توسعه» را به کار ببریم. علت این است که کلمهی توسعه، یک بار ارزشی و معنائی دارد؛ التزاماتی با خودش همراه دارد که احیاناً ما با آن التزامات همراه نیستیم، موافق نیستیم. ما نمیخواهیم یک اصطلاح جاافتادهی متعارف جهانی را که معنای خاصی را از آن میفهمند، بیاوریم داخل مجموعهی کار خودمان بکنیم. ما مفهومی را که مورد نظر خودمان است، مطرح و عرضه میکنیم؛ این مفهوم عبارت است از «پیشرفت»».: متن کامل این سخنرانی از اینجا بخوانید. متن کامل عبارت سند چشم انداز را در ادامه بخوانید:
با اتکال به قدرت لایزال الهی و در پرتو ایمان و عزم ملی و کوشش برنامهریزی شده و مدبرانهی جمعی و در مسیر تحقق آرمانها و اصول قانون اساسی، در چشمانداز بیستساله، ایران کشوری است توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویت اسلامی و انقلابی، الهامبخش در جهان اسلام و با تعامل سازنده و موثر در روابط بینالملل.
[2]. امروز
در چشم بسیاری از نخبگان ما، بسیاری از کارگزاران ما، مدل پیشرفت صرفاً
مدلهای غربی است؛ توسعه و پیشرفت را باید از روی مدلهایی که غربیها برای ما
درست کردهاند، دنبال و تعقیب کنیم. امروز در چشم کارگزارانِ ما این است و
این چیز خطرناکی است؛ چیز غلطی است؛ هم غلط است، خطاست، هم خطرناک است. بیانات امام خامنه ای در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد ۱۳۸۶/۰۲/۲۵