ينها بخشي از وصيت نامه طلبه شهيد احمد مميوند است که خطاب به خانواده و دوستانش نگاشته و از اين رهگذر، رمز موفقيت آدمي را در اين دنيا تحصيل و تهذيب و خالص کردن کارها براي رضاي خدا دانسته است.
سال 1341 در خانوادهاي متوسط و مذهبي در تهران ديده به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و متوسطه خود را با موفقيت سپري کرد و به اخذ ديپلم اقتصاد موفق شد.
آخرين سال تحصيل در دوره متوسطه را سپري ميکرد، انقلاب اسلامي به اوج خود رسيد و بدين سان او در راهپيماييها وتظاهرات عليه رژيم ستمشاهي فعاليت چشمگيري داشت. پس از پيروزي انقلاب، تقدير چنان بود که در سال 61 پدر خويش را از دست دهد و البته يکسال پس از آن نيز تنها برادرش به فيض عظماي شهادت نايل آمد.
بيست سال بيشتر نداشت که به علت اشتياق در نشر فرهنگ اسلامي براي فراگيري علوم حوزوي راهي شهرستان قم شد و در مدرسه امام محمدباقر(ع) ثبت نام کرد.
پس از ملبس شدن به لباس مقدس روحانيت به عنوان امام جماعت مسجد گلدسته، بر حجم فعاليتهاي خود افزود و در راه بيداري جوانان به تبليغ پرداخت.
شهيد مميوند خود عضو بسيج مسجد بود و از طريق همان پايگاه به دفعات متعدد به جبهههاي جنگ تحميلي اعزام شد.
ثمره ازدواجش دو فرزند دختر است که در قسمتي از وصيتنامهاش آنان را به ثابت قدمي در انجام وظيفه و فرايض ديني و خارج نشدن از طريق حق و خود سازي توصيه نموده است.
شهيد مميوند، پس از بارها حضور موثر در جبهههاي نور عليه ظلمت در سي و يکم خرداد ماه سال 66 در عمليات نصر و در منطقه عملياتي ماووت عراق بر اثر موج گرفتگي به لقاءالله رسيد و پيکر مطهرش در امامزاده عباس چهاردانگه در دل خاک آرام گرفت.
روحش شاد و راهش پررهرو باد.