در طول دو سال اخير نيز برخي طرحها و ايدهها براي مقابله با بيكاري ارائه شد كه نشان ميداد دولت به دنبال اين است كه راهي براي خروج بازار كار از بحران پيدا كند، همچنين از طرحهاي اجرا شده در گذشته انتقاد شد و مقامات دولتي اجراي طرحهاي دولت سابق را براي حل معضل بيكاري راهگشا ندانستند؛ از اين رو تقريبا تمامي آنها از جمله زودبازدهها و مشاغل خانگي متوقف و راهي بايگاني شده و يا دستكم سرعت اجراي آنها تا حدود زيادي كم شد...
پس از آن، بازار كار انتظار داشت دولت بايد حالا از طرح جديدي كه ضعفهاي برنامههاي گذشته را نداشته باشد، رونمايي كند و از اينرو انتظارات و اميدهاي جديدي در بين جوانان شكل گرفت اما خيلي زود مباحث ديگري در اين باره مطرح شد؛ مانند اينكه بهدليل منفيبودن نرخ رشد اقتصادي و اوضاع ركود حاكم بر توليد و صنايع، اوضاع بازار كار بهبود نخواهد يافت.
برخي كارشناسان ميگويند دولتمردان، قبل از ورود واقعي به عرصه اداره كشور به صورت تبليغاتي و به بيان احساسي نسبت به معضلات خانوادهها از جمله بيكاري جوانان سخن ميگفتند و زماني كه خود مسئوليت امور را در دست گرفتند، مشاهده كردند اوضاع به آساني قابل حل شدن نيست؛ بنابراين همان مباحث كلي گوييهاي دولتهاي سابق درباره شروط خروج بازار كار از بحران و نحوه اشتغالزايي براي جوانان و مباحثي از اين دست شكل گرفت و شرطهايي از سوي مقامات دولت تدبير و اميد براي حل معضل بيكاري عنوان شد.