کد خبر: ۳۲۰۷۸۵
زمان انتشار: ۰۸:۴۸     ۲۶ خرداد ۱۳۹۴
یک روایت اغراق‌آمیز از دفاع قدس/
برخی افراد به دلیل عدم آگاهی لازم اقدام به انتشار داستان‌های اغراق‌آمیز از دفاع مقدس در فضای مجازی می‌کنند.

به گزارش پایگاه 598 به نقل از فارس، به منظور جلوگیری از گسترش شایعات مجازی در شبکه‌های اجتماعی، مهم‌ترین و جدیدترین شایعه منتشر شده در فضای مجازی که توسط کاربران شبکه‌های اجتماعی نقل می‌شود را در بسته خبری «از شایعه تا واقعیت» بررسی می‌کند.

 

برخی افراد به دلیل عدم آگاهی لازم اقدام به انتشار داستان‌های اغراق‌آمیز از دفاع مقدس در فضای مجازی می‌کنند، یکی از روایت‌های اغراق‌آمیز که این روزها از سوی کاربران فضای مجازی به اشتراک گذاشته می‌شود را در ادامه می‌خوانید:

جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بود.
بغض کرده بود. از بس گفته بودند: بچه است، زخمی بشود آه و ناله می‌کند.
 و عملیات را لو می‌دهد شاید هم حق داشتند. نه اروند با کسی شوخی داشت، نه عراقی‌ها. اگر عملیات لو می‌رفت.
غواص‌ها (که فقط یک چاقو داشتند ) قتل عام می‌شدند؛ فرمانده که بغضش را دید و اشتیاقش را، موافقت کرد. 
بغض کرده بود. توی گل و لای کنار اروند، در ساحل فاو دراز کشیده بود.
جفت پاهایش زودتر از خودش رفته بودند.
یا کوسه برده بود یا خمپاره...
دهانش را هم پر گل کرده بود تا عملیات را لو ندهد...

 

علیرضا دلبریان از راویان دفاع مقدس در وبلاگ شخصی خود به داستان‌هایی که با اغراق از روزهای دفاع مقدس در فضای مجازی منتشر شده است اشاره کرده و با اشاره به متن روایت بالا در خصوص صحت مطلب نوشت:

با قدری دقت هر کسی حتی اونایی که جنگ رو ندیدن می‌تونن شرایط اون غواص نوجوان مجروح را جلو چشم بیاورند و به اغراق آمیز بودن و غلو این مسئله به راحتی پی‌ببرند. فکرش را بکنید، یک نفر 2 تا پاش قطع شده، آخ هم نمی‌گه، بغض هم کرده، اشتیاق هم داره، دهانش رو پر گل هم کرده!

و هیچ صدایی ازش در نمی‌یاد! و  بعد هم شهید می‌شه، این داستان با کدوم عقل جور در می‌یاد؟
 مگه به همین راحتی روح از بدن یه انسان خارج می‌شه... مگه شهادت به همین آسونی‌هاست!؟
یه غریق رو در حال غرق شدن تصور کنید... چه سر و صدایی می‌کنه... اصلاً دست خودش نیست، اصلاً جان دادن سخته. حالا یه بچه دوتا پاشو کوسه‌ها خورده باشن یا خمپاره قطع کرده! او راحت تو ساحل نشسته یه آخ هم نمی‌گه!

*اما واقعیت ماجرا چه بوده است؟
 
گروه شناسایی غواصی، زیر پای دشمن قبل شروع عملیات در تاریکی و سکوت در حال معبر زدن بودن که با انفجار مین،‌ یا خمپاره یکی از نیروها دچار موج گرفتگی می‌شود، کنترلش رو از دست می‌دهد،‌ همرزمش دهانش او رو  محکم می‌گیرد که صداش در نیاد و  نگهبان دشمن متوجه حضور گروه معبرزن نشود.
و او رو به حالت غریق نجات از اون نقطه قدری دور کرده و به کناری بین چولان‌ها می‌برد،‌ سر گرفتن‌هایش زیر آب... قورت دادن خزه‌ها همراه با گل و لای حتماً موجب ناراحتی‌هایی برای مجروح غواص می‌شود، لحظاتی بعد عملیات شروع و غواص موجی که حالا از دست همرزم خود خلاص شده با داد و فریاد با قایق تخلیه می‌گردد، اما یک عملیات حفظ شده است.
نکته تکمیلی اینکه در طول جنگ 8 ساله به اندازه تعداد انگشتان دستان چنین شرایطی پیش نیامده این اتفاقات نادر که بالاجبار برای هر جنگ و عملیاتی ممکنه پیش بیاید ولی برخی افراد بطور عجولانه، ناشیانه و حتماً جاهلانه از کاه کوه می‌سازند که موجب زیر سئوال رفتن «عقلانیت جنگ» نزد عامه  و غفلت از «حماسه غواصان» می‌شود.


اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها