به گزارش سرویس بین الملل پایگاه 598، با توجه به روابط خاص امریکا و رژیم غاصب صهیونیستی شاید سفر جان برنان -رئیس سازمان سیا- به فلسطین اشغالی درست پیش از آغاز دور جدید مذاکرات خبر عجیب و شگفت انگیزی نباشد، اما کنار هم چیدن اخباری که در این رابطه به دست می رسد، قطعات پازلی را کامل می کند که از علت رفتار عجیب دولت امریکا طی مذاکرات رمزگشایی می نماید (ناگفته نماند برای آن دسته افرادی که از ابتدا ماهیت پلید شیطان بزرگ برایشان بی پرده عیان بوده است، این مسائل توضیح واضحات است اما متاسفانه در گوشه و کنار هستند افرادی که باید بدیهیات را برایشان بازگو کرد).
امریکا از آغاز مشاهده ی ولع دولت جدید ایران برای مذاکرات هسته ای، عزم خود را جزم کرده بود تا بیشترین بهره را از این گفتگوها ببرد. اینگونه بود که کفه ی ترازوی توافق موقت ژنو و تفاهم نامه ی لوزان به وضوح به نفع کاخ سفید سنگین بود. تنها موضوعی که دولت ایران را وادار می کرد گفتگوها را با وجود تحقیرهای گاه و بیگاه ملت توسط مسئولین امریکایی و تهدید به حمله ی نظامی در خلال مذاکرات و امتیازات فراوانی که غرب بر گرفتن انها اصرار دارد ادامه دهد، هراس دولتمردان از تحریم ها بوده است. این ترس و گام هایی که طبق آن برداشته میشد راه را برای طرف امریکایی هموار کرد تا به خواسته های خود نزدیک و نزدیک تر شود.
از ابتدای مذاکرات خطوط قرمز ایران مشخص بود [اگرچه مسئولین مذاکره کننده نشان دادند که می توان با تفسیر و تعبیرهای مختلف، برخی از خطوط قرمز را اندکی جابجا کرد!]. امریکا با علم به اینکه ایران هیچگاه از موضع خود در قبال فلسطین، حزب الله، رژیم صهونیستی، مسائل حقوق بشری، توان دفاعی کشور و امثالهم عقب نشینی نخواهد کرد بارها سعی داشت با منحرف کردن موضوع مذاکرات، گفتگوها را به سمت آنها بکشاند. این مسئله در کنار تمدید پی در پی مهلت مذاکرات نشان میداد که در ابتدای امر، نفس مذاکره برای امریکا مهم بود. به همین دلیل به محض آغاز نحوه ی جدید ارتباط ایران و امریکا، رسانه های این کشور یکصدا اعلام کردند ایران با شیطان بزرگ گفتگو می کند!
اخیرا و درحالی که چند روزی بیشتر به پایان مهلت مذاکرات باقی نمانده است، باز هم بحث تمدید مذاکرات بر سر زبان ها افتاده است که علت آن، محقق نشدن خواسته های اصلی طرفین است. به عنوان نمونه، امریکا اصرار دارد مکان های غیرهسته ای و نظامی ایران را نیز تحت بازرسی های سرزده و نامحدود داشته باشد و ملت اجازه ی چنین توافقی را نخواهد داد. بدین ترتیب سی ان ان از احتمال ادامه ی گفتگوها حتی پس از ضرب الاجل نیز خبر داد. در همین اثنا، خبر جاسوسی با ویروسی شبیه استاکس نت در رسانه ها پیچید.
گاردین در رابطه با ویروس کامپیوتری Duqu 2.0 که شباهت عجیبی به استاکس نت (ویروس اسرائیلی دارد) نوشت: این ویروس که توسط شرکت امنیت اطلاعات کاسپراسکای کشف شد به اسرائیل نسبت داده شده است.
البته این سوال به قوت خود باقی است که وقتی امریکا پیش از هر دور از مذاکرات با سران رژیم صهیونیستی گفتگو و دیدار دارد و علنا اعلام می کند که اولویت اولش در گفتگوها حفظ منافع این رژیم است، دیگر چه نیازی به جاسوسی از مکان مذاکرات است؟ آیا اسرائیل هم [برخلاف برخی مقامات مذاکره کننده ی ایرانی] به امریکا اعتماد ندارد و تصمیم گرفته به صورت مخفیانه از موضوعات مطرح شده در مذاکرات مطلع شود؟ و یا اینکه جاسوسی، بهانه و ترفندی جدید برای تعویق نتیجه گیری مذاکرات و احتمال بهره برداری بیشتر کاخ سفید از گفتگوهاست؟!
اگرچه رژیم صهیونیستی ارتباط خود با این جاسوس افزار را رد کرده است اما کارشناسان امر از واضح بودن دست داشتن این رژیم در انتشار این کرم کامپیوتری خبر دادند. این ابزار جاسوسی ابتدا سرورهای خود شرکت کاسپراسکای را هدف قرار داد و سپس به سراغ رایانه هایی در سراسر جهان رفت و در نهایت سر از هتل های محل انجام مذاکرات ایران و کشورهای عضو گروه 1+5 درآورد. کرم Duqu 2.0 چند هفته قبل توسط کاسپراسکای برای اولین بار شناسایی شده بود و این در حالی است که بررسی ها ثابت کرد این کرم از ماه ها قبل در حال جاسوسی از رایانه های کاسپراسکای بوده است.
یوگنی کاسپراسکای مدیر عامل شرکت کاسپراسکای در این مورد می گوید: حمله Duqu 2.0 بسیار پیچیده و بسیار هوشمندانه بود، اما بسیار احمقانه است که بخواهید به یک شرکت امنیت سایبری حمله کنید. وی که در لندن در جمع خبرنگاران سخن می گفت افزود: به هر حال دیر یا زود ما این کرم را شناسایی می کردیم.
یکی از دلایلی که موجب شد تردیدی در مورد منشا اسراییلی Duqu 2.0 باقی نماند، حملات گسترده آن در سالگرد برخی رویدادهای مهم از نظر اسراییلی ها بود. به عنوان مثال Duqu 2.0 در هفتادمین سالگرد آزادسازی اردوگاه آشوویتز که در جریان وقوع جنگ دوم جهانی محل نگهداری یهودیان بود حملات متعددی را انجام داد.