جمعی از مسئولان ستاد بزرگداشت حماسه نه دی خراسان رضوی در آستانه این حماسه عظیم با آیت الله علم الهدی امام جمعه مشهد مقدس دیدار و گفتگو کردند.
به گزارش رجانیوز، آیت الله علم الهدی در این دیدار در سخنان مهمی ضمن بیان توصیههایی درباره لزوم انسجام میان نیروهای انقلاب با محوریت ستاد نه دی، اين حماسه را زلزلهای توصیف کرد که تنها بخشی از آن خرمن فتنه را به آتش کشید و بخش دیگر آن دامن جریانهای اصولگرا را گرفت. بهدليل اهمیت مسائل مطرح شده در این دیدار، متن کامل سخنان آیت الله علم الهدی در ادامه آمده است:
استیصال دشمن، هم سرعتش را افزایش داده و هم برنامههایش را پیچیدهتر کرده است
انسجامها باعث خوشحالی میشود، به لطف خدا دو خصوصیت در ما نیست یکی ترس یکی یأس؛ اما گاهی نسبت به اقدامات دشمن دلواپسیها و دلشورهها خیلی طاقت فرسا میشود. دشمن از یک طرف به سرعت جلو میآید و هر چه هم که میگذرد، فعالیتهایش سریعتر و پیچیدهتر میشود. اگر چه برنامه پیچیده معمولا سرعت ندارد اما دشمنان ما چون مستاصل شدهاند، هم سرعت خود را بیشتر کرده و هم برنامههایشان را پیچیدهتر کردهاند. در عین پیچیدگی سریع جلو میآید و تا ما بخواهیم فکر کنیم و درصدد مقابله بر بیاییم و حتی در حد برخورد انفعالی هم بخواهیم مقابله کنیم، نمیتوانیم خودمان را آماده کنیم.
بعضی از اوضاعی که در داخل جامعه دینی و نیروهای متدین ما است، موجب دلواپسی میشود. متاسفانه برخی از بزرگان ما حساسیت این موضوع را درک نمیکنند، هرچقدر هم که رهبر معظم انقلاب با شدت و حدت هشدار میدهند باز هم خیلی دو زاری آنها - که عزیزان ما هم هستند - نمیافتد که الان ما در چه شرایطی هستیم.
اما الحمد الله از این طرف که انسجام شما را میبینیم، در کنار این دلواپسیها، یک حالت خاطر جمعی به آدم دست میدهد. نیروهای متعبد، متدین و با اخلاص، بهويژه نیروهای جوان که هم نشاط جوانی دارند و هم فعال هستند و هم حسن ابتکار دارند.
انسجام مختصر بعد از نه دی، جلوی جولان جریانهای ضد ارزشی را گرفت
در ادامه باید سه نکته را عرض کنم؛ نکته اول این اقدامات و برنامهها که از سال گذشته تا امسال داشتید، خیلی برنامههای خوبی است اما کافی نیست؛ ما امروز در دو عرصه هستیم که باید در هر دو حضور فعال داشته باشیم، هم عرصه واقعیت؛ یعنی در فضای واقعی جامعه باید قوی باشیم و فعالیت زیادی داشته و فعالانه حضور خود را چشمپر کن قرار دهیم. چون گاهی نیروهای دینی در جامعه وجود دارند اما به این خاطر که ظهور و بروز ندارند، دشمن یا جریانهای فاسد جرأت پیشروی پیدا کرده و خیال میکنند که ميتوانند جولان پیدا کنند. اما وقتی که نیروها خودشان را نشان میدهند، دیگر جریانهای فاسد، جرأت ظهور و بروز ندارند.
در همین مشهد؛ خب مشهد شهری بوده که قبلا جریانهای اصلاح طلب و ضد ارزشی جولان داشتند، الآن آن جولان کم شده است که قابل لمس و حس است. این کم شدن جولان جریانهای ضد ارزشی نه بهخاطر این است که ما قوی شدهایم، آنها هم ضعیف نشدهاند، آنچیزی که الان موجب کم شدن جولان نیروهای ضد ارزشی شده، صلابت و هیبت نیروهای ارزشی است. همین مقدار که بعد از انتخابات ریاست جمهوری با هم منسجم شدند و کنار هم قرار گرفتند، به همین مقدار صلابتی پیدا کردند که این صلابت و هیبت چشم آنها را پر کرده و عقب نشینی کردهاند. یک انسجام مختصر و نه خیلی زیاد و همین که یک مقدار اختلافات کنار گذاشته شد، صلابتی پیدا کردیم که نیروهای ضد ارزشی ظهور و بروز خود را از دست دادند.
اینکه شما الان یک جریانی به عنوان ستاد 9 دی ایجاد کنید و تنها خودتان بدانید که فعالیتی دارید، کفایت نمیکند؛ آنچه که مهم است، در عرصه جامعه باید هرچه بیشتر خود را نشان دهید، این مقدار صلابت و هیبت شما موجب میشود که عناصر دشمن یا جریانهای ضد ارزشی با مشاهده صلابت و هیبت شما به عقب رانده شوند.
هر چه توان برای اجرای برنامه میگذارید دو برابر آن باید برای جلوه دادن آن صرف شود
تا الان خوشبختانه فعالیتهای خوبی داشتید اما این فعالیتها باید خیلی بیشتر از این باشد. نه حجم فعالیت، بلکه بروز فعالیت بیشتر از این باشد و این برنامههای خیلی خوبی را که ترتیب دادهاید، جلوه دهید. کل شهر را در خصوص برنامههای 9 دی تحت پوشش قرار دهید. میبینید این چقدر نماد و جلوه دارد، حالا باید این جلوه و نماد را توسعه دهید، یعنی هر مقدار نیرویی که برای اجرای برنامه میگذارید، همان نیرو بلکه دو برابر آن را در جلوه دادن آن برنامه بگذارید. برای اینکه شما فضای جامعه را پر کنید، اگر فضای جامعه توس پر شد، دیگر جای خالی برای دشمن و جریان ضد ارزشی نمیماند که بخواهد آن جای خالی را پر کند. چون شما با پر کردن فضای جامعه، جامعه را اشباع کردهاید.
در این برنامهها دو اصل هم باید مورد توجه شما باشد؛ یک اصل این است که شما چهره ساز نباشید. اینطور نباشد که شما دست به کاری بزنید كه موجب شود یک چهرهای را رو بیاورید، چهرهای که ممکن است مسئله دار باشد، بهوسیله شما تطهیر شود و رو بیاید.
گردن شما پل بالا رفتن قدرت طلبان نشود، که وقتی بالا رفت دست شما به پایش هم نمیرسد
نکتهای که باید به آن اشاره کنم این است که برای دعوت از سخنران مگر ما خومان چه کم داریم که سراغ تهران و جاهای دیگر میرویم؛ در این شهر ما سخنرانانی داریم که مخصوصا در جریان فتنه موضع داشتند و با دشمن مقابله کردند، اینها یک چهرههای حزب اللهی خودی هستند که شاید برخی از آنها چند برابر از آنهایی که از بیرون دعوت کردید، نقش داشتند و همین الان هم در جامعه نفوذ دارند.
خب ما چرا این چهرههای انقلابی که در روحانیت شهر خودمان داریم، رو نکرده و نمایان نکنیم. ضمن اینکه بعضی از این افرادی که شما اسم بردید، در قضیه فتنه مسئلهدار هستند، در بعضی از محیطها الان مطرودند. یا به عنوان عاملی که با فتنه هماهنگ بودند، یا به عنوان عاملی که در فتنه سکوت کردند. خب این درست نیست که یک آدم مسئلهدار را دعوت کنیم و در 9 دی مطرح کنیم.
جهت دوم که باید به آن اشاره کنم، این است که حضرت امام علیه السلام میفرمایند : "لَا تَجْعَلْ رَقَبَتَكَ لِلنَّاسِ جِسْراً" گردن شما پل رد شدن بعضی قدرت طلبان نشود، سکو برای قدرتیابیها و قدرت طلبیها نشوید، که حالا افرادی از شما بهعنوان نیروی حزباللهی فعال و متدین استفاده کنند یا خودشان را به قدرت برسانند یا جریانشان را؛ چون اگر این آدم آمد و گردن شما را پل قرار داد و پایش را بر دوش شما گذاشت و بالا رفت، تا وقتی که بالا نرفته، میتوانید پایش را بگیرید اما وقتی که بالا رفت، دست شما به پایش هم دیگر نمیرسد. بعد میبینید که این فرد همان کسی است که مقابل خودتان و خطتان ایستاده است.
مقام معظم رهبری در دوران اصلاحات بحث خودی و غیرخودی را مطرح کردند. البته، "آقا" دو بحث داشتند که این دو، کلید واژه خیلی از مسائل است و ما باید مرتب این دو مطلب را بازخوانی کنیم؛ یکی بحث عوام و خواص بود و دیگری خودی و غیرخودی؛ این خودی و غیر خودی را باید همیشه در کارهایتان رعایت کنید، هرکسی که میخواهد از ناحیه شما بالا برود، از خودتان باشد، کسی که از شما نیست، از سوی شما بالا نرود.
درسی که باید از منافقین بگیریم!
نکتهای که باید به آن تاکید کنم، عین همین فعالیتی که شما در فضای واقعی دارید، باید در فضای مجازی داشته باشید. اینکه گفتند سایت درست کردید، بسیار عالی است، هرچقدر نیروهای جوانی را که میتوانید، بهکار بگیرید.
از زمان منافقین تجربه خوبی داریم، آن زمان که فضای مجازی نبود؛ علت اینکه منافقین مثل یک قارچ در مملکت گسترده شدند و تمام موقعیتهای اجتماعی ما را تصرف کردند و بچههاي ما را فریب دادند، به این خاطر بود که تشکیلاتشان به قدری قوی بود که هرکس به آنها یک لبخند میزد، قبل از آنکه عضو شود به او یک مسئولیت میدادند.
اینها طوری تشکیلات خود را سازماندهی کردند که عضو رسمیشان از سمپاتشان جدا شد. کنار سازمان مجاهدین خلق، جنبش ملی مجاهدین را درست کردند و هرچه سمپات بود، به جنبش ملی مجاهدین ریختند، هرچه آدم قوی و نخبه که میتوانستند با او کار کنند، به سازمان مجاهدین خلق آوردند. از همان اول سمپات خود را از نیروهای اصلی جدا کردند. به خاطر اینکه سمپاتها در تصمیمگیریها دخالت نکنند. چرا که به آنها اطمینان نداشتند، اما اینطور هم نبود كه نیرویی را که به او اطمینان ندارند، رد کنند.
یکی از کارهای اشتباه ما این است که مثلا در پایگاه بسیج یا کانونهای حزب اللهی میگویند در گزینش ما همین قدر که طرف به درد نخورد، ردش میکنیم و نباید عضو شود. این کار غلطی است، دفع نیرو اشتباه است. منافقین این کار را نمیکردند، خیلی از نیروهایی که به دردشان هم نمیخورد و احتمال این بود که عامل نفوذی باشد، اما او را رد نمیکردند. مثلاً به یک دانش آموز که هیچ کاری از او بر نمیآمد، میگفتند که شما مسئول این چهار راهی. چقدر این برای آن بچه خوشایند بود؛ حالا مسئولیت این بود که روزی 10 تا روزنامه مجاهد به او میدادند و میگفتند که آنها را بفروش. با این وسیله، نیروها را به خود وابسته و مشغول میکردند.
به همان اندازه فضای واقعی، باید در فضای مجازی برنامه داشته باشیم
ما اول باید جذب نیرو کنیم و بهترین وسیله که امکاناتش هم به راحتی فراهم میشود، وبلاگ نویسی است. بخش جوان را میتوان از این طریق جذب کرد.
بخش عمده فعالیت دشمن الان در فضای مجازی است. آنجایی که میتواند اهداف خود را پیش ببرد، در فضای مجازی است. الان آمریکا اعلام میکند که من میخواهم سفارتخانه مجازی راه بیندازم. تا این قدر اینها دلبسته و وابسته فضای مجازی میشوند که میگویند می خواهیم سفارت مجازی راه بیندازیم.
فضای مجازی را باید آنقدر پر کنیم که میخواهیم فضای واقعی را پر کنیم؛ در 9 دی، با برنامه ریزی فضای واقعی را گرفتید عین همین هم اگر در فضای مجازی صورت گیرد، نه تنها در سایت خودتان بلکه در سایر سایتها، فعال شوند، بسیار مفید است.
بعد از 9 دی، جریانهای اصولگرا نفوذ خود را از دست دادند
نکته سوم این است که 9 دی خصوصیتی داشت که کم کم دارد برای بعضی مشخص میشود که 9 دی چه خبر بود و چه شد. ما هنوز هم ابعاد 9 دی را نفهمیدهایم. به حساب ما 9 دی غائله فتنه را جمع کرد، فتنهگران، عوامل و جریانهای وابسته به فتنه را رسوا کرد، جریانهای ساکت مقابل فتنه را از چشم مردم انداخت، خلاصه قصه فتنه را جمع کرد، در حالی که اين تنها یک اثر 9 دی این بود.
نه دی یک زلزلهای بود که یک گوشه آن فتنه را گرفت، یک گوشه دیگر آن خود ما را هم گرفت. تمام توجه ما به این است که 9 دی یک زلزله شد که آن بخش فتنه را گرفت و قلع و قمع کرد که اصلاحات، جریان ضد انقلاب و وابسته به خارج بود، اما این یک بُعد زلزله 9 دی بود، یک بُعد دیگر آن، این بود که تمام امید و اعتماد نیروهای متدین و جریان حزب الله را از جریان های سیاسی قطع کرد.
جریانهای اصولگرا دیگر بعد از 9 دی نفوذ خود را از دست دادند، بهطوري كه نه عناصر و لیدرهایشان و نه خودشان نفوذ دارند. آن موقعیتی که فلان جریان اصولگرایی قبل از 9 دی داشت، بعد از آن دیگر ندارد؛ البته نمیخواهیم بگوییم که بد نام شدهاند اما اعتماد مردم از آن جریان قطع شد. بهخاطر اینکه دیدند آقا تنها در میدان آمدند. مردم ما بیدار و هوشیارند. مخصوصاً این جوانها خیلی عقلشان می رسد.
ما در جریان اصولگرایی جامعه فلان، حزب فلان و گروه فلان را میخواستیم برای اینکه در عرصه مبارزه و مقابله قرار گیرد. سپاه و ارتش تشکیل دادیم سرباز و افسر و تجهیزات داریم، اینها برای چه وقت است؟ برای جنگ است. بهتر بگوییم برای دفاع است. اگر برای جنگ نباشد، حداقل برای دفاع است. حالا ما میگوییم دشمن به ما تجاوز و حمله کرده است اما در میدان جنگ نه سپاه است نه ارتش است نه تجهیزات، مردم با دست خالی جلو رفتند. پس ارتش و سپاه اين احزاب و جريانها را برای چه وقت می خواهیم؟ الآن دشمن آمده است ما نمیتوانیم دفاع کنیم. در دفاع نیستند.
گروههای سیاسی را برای مقابله میخواهیم و گرنه چه نیازی به آنها داریم؟
ما جریانهای سیاسی را برای مقابله و دفاع در عرصه سیاسی می خواستیم، و گرنه ما چه نیازی به جریانهای سیاسی داریم؟ این انقلاب به فرمان و فتوای امام راه افتاد و درست شد و مردم پیروی کردند و انقلاب را به پیروزی رساندند و برحسب دستور امام مردم نظام را تشکیل دادند، این انقلاب را به پیش بردند و به عشق امام پای نظام ایستادند و بعد از امام هم پشت مقام معظم رهبری ایستادهاند؛ دیگر حزب و جریان سیاسی میخواهیم چه کنیم؟ ما جریان سیاسی را برای دو کار می خواستیم، یکی اینکه نیروها منسجم شوند و دیگری اینکه آنجایی که پای جنگ و تهاجم سیاسی است، در عرصه سیاست به میدان آمده و دفاع کنند.
دشمن آمده در پهنه عظیمی از مملکت دست به توطئه و فتنه زده است، مزدورگیری و سربازگیری کرده است و در میدان فرستاده است اما آقایان در جریانهای سیاسی اصولگرا (جریانهای دیگر را کار نداریم که آنها با دشمن همدست شدند) آمدند یک ژست دموکراتیک گرفتند و کنار ایستادند و تماشاچی شدند. بیانیه میدهند که کهریزک و کوی دانشگاه چه شد؟ مقام معظم رهبری میفرمایند در کهریزک و کوی دانشگاه اگر ظلم شده است، ظالم را پیدا کنید و او را به عقوبت برسانید، اما این را بدانید که ظلم بدتر از کهریزک و کوی دانشگاه، ظلم به نظام است و عوامل فتنه به نظام ظلم کردهاند. در مقابل، اين افراد كار ديگري ميكنند. مردم میبینند جریانهای سیاسی یک ژست دموکراتیک به خود گرفتند و کنار ایستادند و بعضی از لیدرهایشان هم رفتند در این قصهها معامله كردند. خوبانشان هم وسط کار آمدند می گویند، تو برو کنار، آن یکی هم برود کنار دیگر، صلوات بفرستید و همه با هم آشتی کنیم. برای همین بود که بعد از 9 دی مردم دیگر از جریانهای سیاسی بریدند.
مردم دیگر به جریانهای سیاسی اصولگرا اعتماد ندارند
ما حساب میکنیم که 9 دی در آنطرف یک زلزله انداخت و فتنه گران و و جریانهای ضد ارزشی را رسوا کرد. 9 دی این طرف هم زلزله انداخت، جریانهای سیاسی ارزشی و اصولگرا هم موقعیت و نفوذشان را بین مردم از دست دادند. مردم به اینها امید ندارند. مردم به این نتیجه رسیدند که خودشان و آقا تنها هستند. فقط دنبال آقا بیایند و به هیچ جریانی هم اعتنا نکنند. باید به این قصه توجه کنیم که 9 دی چنین کاری کرده است.
شما باید مردم سرخورده از جریانهای سیاسی را جمع کنید، نیروهای حزب اللهی را جمع کنید، باید دنبال این خط راه بیافتید؛ ستاد 9 دی باید وسیلهای شود که این نیروهای را که از جریانهای اصولگرایی سرخورده شدند، سرجمع کنند و نقش انجسام را اجرا کند. ضمن اینکه در عرصه دفاع هم باید بایستید. الان که لازم نشده که خود را در دفاع نشان دهیم، باید در عرصه منسجم کردن نیروها بایستیم واین نیروهای پراکندهای که از جریانها بریدند سریع جمع کنید این یک مسئله مهمی است که شما عزیزان باید در برنامه سیاسی خود اینها را در نظر بگیرید.
در کشور ما تنها فعالیت فرهنگی آمیخته با سیاست موفق است
اگرچه تمام فعالیتهای فرهنگی ارزشمند است اما در نظام ما و در بستر این مملکت "فرهنگی سکولار" با هیچ رنگي موفق نیست، بلكه فرهنگ آمیخته با سیاست موفق است. یکی از مسئولان بالای کشور آمده بودند، صحبتی در باب انتخابات شده بود و گفت که این مسائل بالاخره به گونه ای حل می شود ما باید مردم را از نظر عمل، تقوا و دیانت و اعتقاد بسازیم. گفتم شما اگر این حرف را در هر جایی بزنید، میگویند عجب حرف خوبی زدید، اما من که آخوند هستم میگویم بسیار حرف بدی میزنی. هرجایی بروی از خدا و پیغمبر حرف بزنی، میگویند عجب حرف خوبی زدی. اما بنده که عمامه بهسر هستم میگویم حرف بسیار بدی زدی. شما اگر بخواهی خدا و تقوا و دین و ایمان را درست کنی، جدای از سیاست، این تقوا و دین هیچ جا پایش بند نمی شود و پا نمیگیرد.
جدای از فعالیتهای سیاسی آدم با تقوی نميشود
یک وقت میخواهی بنده را به عنوان آدمی بیدین، دیندار و یا به عنوان فردی فاسق، باتقوا کنی و در این راه از راههای تربیتی خودش وارد شوی، باز هم یک موج سیاسی که بلند شد، من را بلند میکند و میبرد به همان بلوک فساد و بدتر از روز اول همانجا میاندازد. در این جهت هم موفق نمیشوی. شما اگر دنبال تقوا و دین و ایمان هستید، نمیتوانید جدای از فعالیتهای سیاسی، آدم باتقوا درست کنید. نمیتوانید بگویید که مسائل سیاسی را کنار بگذارید و بچسبیم به دین و ایمان و اعتقاد مردم؛ اینها هیچکدام منهای سیاست در کشور پا نمیگیرد.
امام در دینداری مردم هم انقلاب کرد
خدا رحمت کند امام را؛ امام به معنای واقعی کلمه انقلاب کرد. خیال نکنید انقلاب امام فقط این بود که شاه را بیرون کرد و انقلاب در دولت و حکومت بود. امام در دینداری مردم هم انقلاب کرد. مردم قبل از انقلاب فکر میکردند که اگر یک گوشهای بروند و یک مفاتیح الجنان دستشان بگیرند و نماز نافله بخوانند و همه مستحبات را در شبانه روز بهجای بیاورند، آدمهای خوبی میشوند و یکسره به بهشت میروند و دین دارند. امام ثابت کرد که اینگونه دینداری به جایی نمیرسد، امام در دینداری مردم انقلاب کرد.
الآن در کشور و جامعه امروز دنیا، نه تنها در کشور ما، با شرایطی که پیش آمده و دشمنان اسلام در خط براندازی آن بسیج شدهاند، یک آدم جدای از سیاست، نمیتواند دین هم داشته باشد. دین و ایمان او مقبول نیست. دشمن در دنیا بسیج شده است، ریشه پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله را بزند، بنده فقط بلدم نماز نافله و نماز امیرالمؤمنین و حضرت سجاد علیهم السلام و... را بخوانم. این اصلاً قبول و به جایی نمیرسد. خود حضرت سجاد و امیرالمؤمنین علیهمالسلام هم این مدل دینداری را قبول ندارند. شما نمیتوانید "فرهنگی سکولار" را پیش ببرید. اگرچه فعالیت فرهنگی همه ارزشمند است، اما باید این فعالیت فرهنگی را آمیخته با سیاست کرد.
با حضور فعال در عرصه سیاست باید کار فرهنگی کرد
یعنی در عرصه سیاست، حضور خود را حفظ کنید و با حضور فعال در عرصه سیاست، کار فرهنگی کنید. کار فرهنگی اینگونه جواب میدهد. اما اگر بخواهید یک گوشه بنشینید و یک خط هم دور خودتان بکشید و به مملکت، نظام و سیاست، کاری نداشته باشید و کار فرهنگی کنید، به هیچ جا نمیرسید. 100 قدم میدوید اما 200 قدم به عقب برمیگردید.
الان جریانهای متحجری را که به خیال خودشان کنار کشیدند و در حال کار فرهنگی هستند، ببینید میزان موفقیت آنها چقدر است؟ چقدر توانستند کار پیش ببرند و نقش داشته باشند؟ اصلاً در مسلمان کردن و شیعه کردن و در ترویج ولایت و تشیع چقدر اثر داشتهاند؟ یک ارزیابی کنند و بگویند مثلاً راندمان کار ما در این دو سال این بوده است. اگر هم 10 قدم به جلو برداشتند 10 قدم هم به عقب برداشتهاند. چون نمیشود اینگونه کار کرد. لذا باید جدیت کرد که این فعالیتهای فرهنگی آمیخته با فعالیتهای سیاسی باشد.