به گزارش پایگاه 598 به نقل از جام نیوز، تراکتورسازی: این دورترین تیم دنیا برای قلعهنویی است.
تراکتورسازان به احتمال فراوان با تونی اولیویرا خداحافظی خواهند کرد، چرا
که این مربی برای سومین بار پیاپی با تیم تبریزی در لیگ قهرمانان ناموفق
بود و البته در هفته آخر لیگ هم اشتباهاتی نابخشودنی داشت. با این وجود
بعید است لابلای گزینههای مدیران تراکتور، بشود اسم قلعهنویی را پیدا
کرد. امیر در لیگ یازدهم سرمربی تبریزیها بود و حتی روی کاغذ با این تیم
خوب نتیجه گرفت، اما هیچکس نفهمید در دوران حضور او در آذربایجان چه
اتفاقاتی رخ داد که مردم اینقدر با قلعهنویی چپ افتادند. حجم حملات
تراکتوریها به قلعهنویی طوری بود او یک بار برای بازی رودررو حاضر نشد به
تبریز سفر کند و مرتبه بعدی هم که راهی این شهر شد، در نشست خبری دست به
گله و شکایت زد. بد نیست بخشی از سخنان آن روز قلعهنویی را بخوانید: «این
که چرا این شعارها را دادند، به پای فرهنگ مردم آذربایجان نمیگذارم. به هر
حال نمیتوان همه آدمها را از لحاظ شأن و شخصیت خانوادگی یکسان نگاه کرد.
خیلی از آنها در خارج از کشور از من تشکر کردند. نمیتوان این افراد را
با هم مقایسه کرد. شاید ما اشتباه کردهایم که تراکتور را آسیایی کردیم.
شاید ناراحتیشان از این است. حتی یک آذری از من راضی باشد آن برای من کافی
است. ملاک انسانهای فرهیخته و باسواد هستند. من نمیگویم خط گرفته بودند
اصلا خودجوش بودند ولی خوشحالم که در زمان من تیمشان آسیایی شده و
لیستشان را من دادهام و باز هم توانستند آسیایی شوند.» در تمام طول این
سالها برخی از تماشاگران تراکتورسازی هر کجا که به پست امیر خوردهاند،
علیه او شعارهایی مثل «رییس مافیا» سر دادهاند تا به وضوح مشخص شود هیچ
علاقهای برای همکاری مشترک بین دو طرف وجود ندارد. البته پیش از این علی
کریمی هم در حالی برای بازی به تبریز رفت که با هواداران تراکتورسازی
مشکلاتی داشت، اما خب داستان این دو نفر و نوع چالشها هم بسیار با هم
متفاوت است!
سپاهان: اصفهانیها با حسین فرکی به مقام قهرمانی لیگ چهاردهم رسیدهاند و
طبیعتا تمام تلاششان را خواهند کرد تا با این مربی ادامه همکاری بدهند.
این در حالی است که فرکی هنوز برای ماندن در اصفهان تصمیم قطعی نگرفته است.
در مجموع بعید به نظر میرسد حتی اگر اصفهانیها دنبال یک گزینه جدید
باشند، سراغ امیر بروند، چرا که بعد از قطع همکاری طرفین در پایان لیگ دهم،
اصطکاکهایی بین قلعهنویی و سپاهانیها به وجود آمد. کافی است بخشی از
مصاحبه قلعهنویی بعد از بازی رفت استقلال و سپاهان در لیگ چهاردهم را با
هم مرور کنیم: «در این مدت 300 میلیون تومان خرج خیریه کردهام. برای مثال
وقتی در تبریز بودم، برای سقف یکی از حسینیههای اصفهان مبلغی را اهدا
کردم. با وجود 150 میلیون طلبم، نه شکایتی کردهام و تنها درخواست کردهام
تا پولم را بگیرم. من معتقدم باید بمانیم و مبارزه کنیم تا افرادی که فساد
اخلاقی دارند مشخص شوند. همچنین از روابط عمومی سپاهان میخواهم اسناد مالی
که نشانگر کمک های خیریه است در قالب یک کنفرانس بیان کند.» با این لحن و
ادبیات بعید به نظر میرسد بشود دوباره روی همکاری قلعهنویی و سپاهان حساب
کرد، به خصوص که این انتخاب برای باشگاه اصفهانی، نوعی بازگشت به عقب هم
محسوب میشود.
ذوبآهن: امیر قلعهنویی همیشه رابطه خوبی با مدیران ارشد باشگاه ذوبآهن
داشته و بارها به تمجید از آنها پرداخته است، مثل 20 فرودین همین امسال:
«ذوبآهن مدیر بسیار خوبی مثل آقای سعد محمدی و سعید آذری دارد ضمن آنکه
گلمحمدی یکی از مربیان خوب ایران است ما نباید از نقش آذری که این تیم را
نایبقهرمان آسیا کرد بگذریم.» اتفاقا با توجه به اینکه طرفین تا به حال
سابقه همکاری با هم را نداشتهاند و نیز در نظر گرفتن این نکته که ذوبآهن
هواداران چندانی هم ندارد، شاید میشد برای فصل بعد امیر را روی نیمکت این
تیم دید، اما در این مسیر یک مشکل بسیار بزرگ وجود دارد؛ یحیی گلمحمدی!
سرمربی بسیار موفق ذوبآهن، در نیمفصل دوم لیگ چهاردهم از این تیم یک
مجموعه خارقالعاده ساخت که با قدرت بالا توانست خودش را از کف جدول جدا
کند و سهمیه آسیایی را از همان مسیر لیگ به دست بیاورد. طبیعی است که
ذوبیها خواهان ادامه کار با این مربی بیحاشیه باشند، اما یحیی هنوز رسما
با این باشگاه توافق نکرده است. با این تفاسیر بعید به نظر میرسد مشکلی
برای ادامه حضور گلمحمدی در اصفهان وجود داشته باشد، به ویژه که تکلیف
نیمکت پرسپولیس هم فعلا روشن است و یحیی به سختی میتواند جایی بهتر از
ذوبآهن برای خودش پیدا کند!
فولاد: قهرمان لیگ سیزدهم اگرچه در آغاز لیگ چهاردهم با یک ریزش وحشتناک
به خاطر مسایلی مثل سربازی، دوپینگ و مصدومیت مواجه شد، اما به هر حال
توانست خودش را در کورس نگه دارد و حتی تا لحظه آخر شانس کسب سهمیه داشته
باشد. اگر چنین اتفاقی رخ داده، بیشک باید آن را محصول حضور یک مربی
کارآمد به نام دراگان اسکوچیچ بدانیم؛ کسی که فصل گذشته لیاقتش را در ملوان
انزلی هم به اثبات رسانده بود. حالا از اهواز خبر میرسد فولادیها و
دراگان برای تمدید قرارداد به توافق رسیدهاند، هرچند تا جاری نشدن این
توافق روی کاغذ، نمیشود از چیزی مطمئن بود. با این همه حتی اگر اسکوچیچ
برود هم بعید است مدیران فولاد برنامهای برای جذب قلعهنویی داشته باشد؛
چرا که اولا آنها به اندازه کافی برای این کار پول ندارند و ثانیا در طول
این سالها نشان دادهاند بیشتر به مربیان علمگرا و تنوریسین توجه دارند.
شاید به خاطر همین هم بوده که این باشگاه سراغ مربیانی مثل مجید جلالی، حسن
فرکی و اسکوچیچ رفته است. آیا احتمال دارد آنها با دراگان قطع همکاری کنند
و ناگهان با تغییر کلی فلسفه، سراغ قلعهنویی بروند؟ شاید هرگز!
نفت تهران: آیا ممکن است پیش از آغاز فصل جدید شاهد معاوضه مربیان بین
استقلال و نفت باشیم؛ یعنی منصوریان و قلعهنویی جای هم را بگیرند؟ در مورد
علی منصور احتمال وقوع این اتفاق زیاد است، اما بعید به نظر میرسد
نفتیها بتوانند امیر را جذب کنند. دستمزد این مربی شاید به اندازه یک ششم
بودجه یک سال نفت باشد، به اضافه اینکه عبور از دوران همکاری با مربیانی
مثل ابراهیمزاده، فرکی، گلمحمدی و منصوریان و رسیدن به گزینهای مثل امیر
قلعهنویی، یک تغییر فاز جدی را میطلبد. در مجموع بعید به نظر میرسد
نفتیها از این لقمهها برای خودشان بگیرند!
باشگاههایی که زورشان نمیرسد: در میان تیمهای لیگ برتری، مسلما
گزینههایی هم هستند که زورشان به جذب یکی مثل امیر قلعهنویی نمیرسد.
مثلا سیاهجامگان که تازه به لیگ حرفهای صعود کرده، بنیه مالی بسیار ضعیفی
دارد و کاملا دور از ذهن است که مدیران آن اصلا به امیر فکر کنند! این
موضوع در مورد راهآهن، صبای قم و استقلال صنعتی هم صدق میکند