در همین باره وب سایت دکتر جلیلی متن کامل پرسش آن دانشجو و دکتر جلیلی را بهمراه فایل صوتی منتشر کرده است که از نظر می گذارنید:
سوال: شما میگویید هستهای حق مسلم ما است ولی الان مجبور شدیم بگوییم که آمریکا به ما اجازه بدهد یا ندهد که انرژی هستهای داشته باشیم یا نه. اما مگر در دوره شما قرار بود چه اتفاقی بیفتد؟ قرار بود یک چیزی داده بشود و به جای آن تحریمها برداشته بشود. آن جوری که ما شنیدیم در آلماتی ۲ قرار بود غنی سازی بیست درصد برای مدت کوتاهی تعلیق شود و به جای آن دوتا تحریم اصلی که نفتی و بانکی بودند برداشته بشود. خب این هم همان منطق تیم مذاکره کننده فعلی است. فقط در دولت فعلی قرار است یک چیزی بیشتر داده بشود و در دوره شما یک چیز کمتری داده بشود. با آن منطق قرآنی که شما فرمودید هیچ کس نباید برای ما تعیین تکلیف بکند که شما چه چیزی داشته باشید یا نداشته باشد، این چگونه توجیه میشود؟
سؤال خیلی خوبی است. اتفاقاً فرصت خوبی است تا من این را توضیح بدهم. اگر سؤال دیگری نیست اجازه بدهید من این را یک کم توضیح بدهم. چون فکر میکنم درکش یک کم ضرورت دارد.
یکی از بحثهای مهمی که وجود دارد این است که همان طور که عرض کردم آیا حق یک ملت را باید کسی بیاید تعریف بکند یا نه. ملت یک حقوقی دارد و باید از آن حقوقش دفاع بکند. شما میببینید که آنها در غرب این طوری تعریف میکنند. در صحبتهایی هم که الآن میکنند، این است که شما بیایید صحبت بکنید تا ما یک سهمی به شما بدهیم.
دفاع از حقوق هسته ای یعنی دفاع از همه ی حقوق ملت ایران
من چند بار دیگر هم عرض کردهام. دفاعی که ما از حق هستهای میکنیم، این دفاع فقط از هستهای نیست. دفاع از همه حقوق ما است. چرا. چون اگر دشمن به هر دلیلی و با هر بهانهای توانست در یک حق شما اخلال ایجاد بکند، به همان بهانه وارد سایر حقوق شما هم میشود. یعنی اگر دشمنی آمد خرمشهر را از شما گرفت. بعد دید که شما در آن جا کوتاه آمدید، به همان بهانه میگوید باید اندیمشک را هم بگیرم. همین طور بیا جلو. میگوید به همین دلیل آن کار هم باید بشود.
تبیین چرایی گفتگو در مذاکرات
لذا یکی از بحثهای اساسی که ما در آن جا داشتیم این بود که اصلاً چرا ما باید با شما گفتگو کنیم؟ در زمان آقای لاریجانی که دبیر شورای امنیت بودند، یک بحثی که مطرح شد همین بود که اصلاً این که این چند کشور آمدهاند و میگویند ما میخواهیم با شما صحبت بکنیم مبنایش چیست؟ اصلاً آنها چه کاره هستند که باید در این باره با آنها صحبت بشود. این یک سؤال بود.
آنها میگفتند شما در موضوع فعالیتهای هستهای تان مشکلات اساسی دارید. این به آن دلیل است. آن زمان مطرح شد. ما گفتیم خیلی خب. ما یک عضو انپیتی هستیم. دوستان این جا را توجه بفرمایند. وقتی که شما با انتخاب و اختیار خودت رفتی در این مناسبات. خودت گفتی که من عضو این جا میشوم. عضویت یک حقوقی دارد و یک تکالیفی دارد. شما میگویید من آن تکالیف را میپذیرم اما باید یک حقوقی را هم عهدهدار باشم. باید بین حقوق و تکالیف توازن باشد.
ما در مذاکرات گذشته حقوق کمتر و تکالیف بیشتر را نپذیرفتیم
تمام بحث ما این است که ما قبول نمیکنیم یک استثنا باشیم. یعنی یک حقوق کمتری بر ما تعلق بگیرد و یک تکالیف بیشتری تحمیل بشود. ما این را نمیپذیریم. میگفتند نه. آژانس در مورد شما مشکل دارد. گفتیم اگر آژانس به عنوان آن مرجع و سازمان رسمیای که در انپیتی مسؤولیت دارد، ما میتوانیم آن مشکلاتی که شما میگویید با آژانس وجود دارد همه را حل کنیم.
مسائل مورد توافق ایران و آژانس
این را دقت بفرمایید. میگفتند نه. این مشکلات زیاد است. گفتیم چه کار دارید. ما حل میکنیم. این منجر شد به آن مدالیتهای که نوشته شد. گفتند خیلی خب. بیایید هر چه مسأله هست را حل بکنید. این مسائل چندتا بود. آنهایی که میگفتند مسائل بیشمار وجود دارد، این مسائل شش مسأله شد. آژانس در مدالیتهای که آمد امضا کرد، گفت از نطر ما به قول خودشان اوت استندینگ، ششتا بیشر نیست. مسائل باقیمانده ششتا است. ما گفتیم اینها را حل میکنیم. عدهای از همینهایی که میخواهند در مسیر پیشرفت کشور اخلال ایجاد بکنند گفتند نه. ایران که میگوید میخواهیم حل کنیم، میخواهد یک مسیر طولانی را باز کند. وقت بخرد و فلان بکند. گفتیم نه. برای همین آمدند گفتند شما باید این را در هیجده ماه حل بکنید. ما هم گفتیم یک بار برای همیشه هر چه مسأله دارید بدهید. ما اینها را حل میکنیم اما دوباره فردایش نباید بیایید بگویید یک مسأله دیگر داریم.
حل مسائل مورد توافق و صدور قطعنامه علیه ایران کمتر از یک هفته
اینها به این شش مسأله رسیدند. این شروع شد به حل کردن. در فاصله حدود شش ماه هر شش مسأله حل شد. این شش مسأله حل شد. آژانس برای تک تک اینها نامه داد که این مسائل از نظر من حل شده. جالب است که بدانید در ده اسفند هشتاد و شش مدیرکل وقت در گزارشش نوشت که این شش مسأله تمام شده است، اینها چهار روز بعد قطعنامهشان را صادر کردند. یعنی عوض این که حداقل بگذارند یک ماه بعد و دو ماه بعد.
بسته پیشنهادی ایران
بعد از آن بحث چه شد؟ آنها گفتند گفتگو. اگر یادتان باشد، ما آن زمان چه را مطرح کردیم. گفتیم اگر میگویید گفتگو، در این موضوع دیگر موضوعیتی ندارد. لذا ما در آن جا آن بسته پیشنهادی را مطرح کردیم. گفتیم امروز جمهوری اسلامی ایران به ادعای اظهارات خود شما یک قدرت مهم در سطح منطقه است. حداقل. ما یک نکات و یک نگاههایی داریم. اگر شما بحث دارید میتوانیم در این چارچوبها با هم گفتگو کنیم. ما آن بسته پیشنهادی را ارائه کردیم.
منطق بحث و مذاکره در خصوص مسائل مشترک
گفتیم اگر میخواهید صحبت بکنیم، هفتتا کشور بشویم و راجع به موضوعات مشترک حرف بزنیم. نه این که تو بیایی برای من تعیین تکلیف بکنی. اخیراً هم بعضی رسانه ها یک بسته پیشنهادی برای آن موقع را منتشر کرده اند و نوشته اند که ببینید! ایران آن موقع در بسته اش خطاب به ۱+۵ گفته بیایید راجع به فلان موضوع منطقه حرف بزنیم. راجع به دمکراسی حرف بزنیم. بله! ما همین را گفتیم. گفتیم ما به چه دلیلی باید سر موضوعی که شما می گویید صحبت بکنیم. در آن جا این بحث را مطرح کردیم که بله. اتفاقاً هستهای میتواند یکی از موضوعات مشترک باشد. شما میگویید نگران بمب هستهای هستید. خیلی خب. چرا خلع سلاح هستهای انجام نمیشود؟ خود شما قدرتها سلاح هستهای دارید. یکی از موضوعات باید این باشد که چرا شما خلع سلاح را انجام نمیدهید؟ شما میگویید نگران اشاعه هستهای هستید. خیلی خب. اتفاقاً خیلی موضوع خوبی است. چه کسی رژیم صهیونیستی را مسلح کرده؟ کی اشاعه هستهای انجام داده؟ بیایید این را انجام بدهیم. بیایید روی این بحث کنیم. اتفاقاً همین یکی از موضوعات گفتگوها میشود.
در همین هستهای یکی از موضوعات دیگر همکاریهای صلحآمیز هستهای است. بله. خیلی خوب است. شما میخواهید در باره موضوع هستهای ایران صحبت کنید، چرا ارودیف که ده درصد سهامش مال ایران است را به ما نمیدهید؟ یک شرکت هستهای در فرانسه است. اینها موضوعات است. بنشینیم روی اینها گفتگو بکنیم. وقتی که این بسته پیشنهادی را دادیم، آنها سراسیمه در موضع انفعال افتادند.
سراسیمگی آمریکا و اولین حضورش در گفتگوها
آقای سولانا با همین نمایندگان به تهران آمد و یک بسته پیشنهادی دیگر آورد. گفت بسته پیشنهادی ما این است که روی این موضوعات صحبت بکنیم. گفتیم خیلی خب. ما که از گفتگو نگران نیستیم. یک بسته پیشنهادی شما دادید و یک بسته پیشنهادی ما دادیم. اگر میخواهید گفتگو کنید، بنشینیم روی مشترکات دو بسته با هم گفتگو بکنیم. بالاخره وقتی میخواهد شروع بشود باید از مشترکات دو بسته شروع بشود. این بود که این گفتگوها شکل گرفت.
جالب این است که تا آن زمان، همین امریکا میگفت چون ایران قطعنامهها را اجرا نکرده است و یاغی است، مادام که ایران قطعنامهها را اجرا نکند من درگفتگوها شرکت نمیکنم. در آن جا سراسیمه آمد و برای اولین بار در گفتگوها شرکت کرد.
بحث ما در آن جا این بود. سه دور گفتگوهای ما برای این بود که اگر میخواهد گفتگو بشود، گفتگو باید حول موضوعات مشترک آن هم برای همکاری باشد. نه برای این که تو بخواهی بیایی حقوق ما را تضییع بکنی.
نتیجه ژنو ۳ و ورود اشتون
نتیجه ژنو سه که اولین اجلاسی بود که خانم اشتون از طرف آنها مسؤولیت اداره گفتگوها را داشت، این شد. اگر به سوابق نگاه بکنید، نتیجه این شد که طرف مقابل بعد از سه دور گفتگو قبول کرد. البته مدت زمان زیادی گذشت. یعنی تقریباً حدود یک سال و نیم طول کشید تا آنها به این جا رسیدند که قبول کردند بیایند بنشینند و گفتگو برای همکاری حول مسائل مشترک.
نتیجه گفتگوهای ژنو سه که من در مصاحبه هم اعلام کردم این بود که بالاخره طرف مقابل قبول کرد بیاید بنشیند. گفتگو برای همکاری حول نقاط مشترک. نه این که او بخواهد بیاید برای ما تعیین تکلیف بکند. این روند شروع شد.
تبادل سوخت و چگونگی تولید سوخت بیست درصد
یکی از بحثهایی که آنها مطرح کردند، بحث تبادل سوخت مطرح شد. گفتند شما میگویید همکاری. شما بیایید سوخت را بدهید. گفتیم خیلی خب. تبادل سوخت میتواند یک موضوع همکاری باشد. نه این موضوع که تو بخواهی بیایی برای ما تعریف بکنی بیست درصد داشته باشیم یا نداشته باشیم. همین بیست درصدی که برادرمان بیان فرمودند. اصلاً موضوعش چطوری مطرح شد.
ما سال هشتاد و هشت سوخت بیست درصد نداشتیم. سوخت رآکتور اتمی تهران که بیست درصد بود داشت تمام میشد. یکی از مصارف این رآکتور تأمین دارو برای نزدیک به هشتصد و پنجاه هزار نفر بیمار در آن سال بود. ما گفتیم مگر شما نمیگویید همکاری حول نقاط مشترک؟ یکی از موضوعاتی که وجود دارد همین است. ما الآن به سوخت بیست درصد نیاز داریم. شما این سوخت بیست درصد را به ما بدهید. میخواهیم بخریم. بدهید دیگر. ما هم که نداریم.
سوخت بیست درصد اهرم فشار علیه ایران و بهانه زیاده خواهی ها
اگر یادتان باشد آن زمان آنها روی بحث سه و نیم درصد بحث میکردند که شما باید تعلیق کنید و اینها. این که آقا میفرمایند طرف مقابل قابل اعتماد نیست، این جا است. وقتی که این مطلب مطرح شد ما چه کار کردیم؟ گفتیم مگر شما نمیگویید میخواهید همکاری بکنید. شما چرا میروید این سوخت را انجام میدهید. در حالی که نیاز ندارید. الآن نیاز داریم. میخواهیم بخریم. بدهید. آنها احساس کردند چون ما نیاز داریم، پس این یک اهرم فشار علیه ما است. گفتند اگر شما این را میخواهید لازمهاش این است. شروع کردند به همان زیادهخواهیها. باید هزار کیلو از این سوخت را به خارج از کشور منتقل بکنید. باید فلان باشد. بعد دو سال دیگر ما به شما بدهیم یا ندهیم. گفتیم این کجا یک بحث اقتصادی است. شما میگویید همکاری حول نقاط مشترک. بله. ما برای صد کیلو سوخت بیست درصدی که نیاز داریم، نسبت آن بده به یک است. باید حدود هزار و دویست کیلو سوخت سه درصد را غنیسازی کنیم تا از توی آن صد و بیست کیلو بیست درصد در بیاید. اگر شما این را میدهید ما حاضر هستیم. چه این کار انجام بشود، چه ما خودمان این کار را انجام بدهید. تبادل سوخت بر این مبنا شکل گرفت.
آنها در آن جا چه چیزی را مطرح کردند. گفتند نه و شروع به زیادهخواهی کردند. ما آن جا گفتیم اگر ما به سراغ سوخت بیست درصد رفتیم، مقصر شما هستید ها. ما میگوییم این نیاز ما است. بحث لجبازی نیست. لذا رفتیم این نیاز را تأمین کردیم. آنها گفتند اگر میتوانید بروید تامین کنید. عرض کردم. شهید بزرگوار شهریاری و عزیزان پای کار آمدند و این کار را انجام دادند.
سوخت بیست درصد از اهرم فشار غرب تا افزایش قدرت چانه زنی ایران
نتیجه این شد که سوخت بیست درصد که آنها احساس میکردند نیاز ما است و این نیاز ما میتواند به یک اهرم فشار علیه ما تبدیل بشود و روی آن با ما چانهزنی کنند، برعکس شد. سوخت بیست درصد یک امکانی در اختیار ما شد و سطح چانهزنی ما از سه درصد به بیست درصد رسید. حالا آنها به ما میگفتند شما بیایید بیست درصدتان را متوقف بکنید. این جالب بود. در همین در گفتگوها انجام میشد. در فاصله بین گفتگوها.
ما در استانبول دو با آنها همین را بیان کردیم. گفتیم شما این کار را انجام دادید. ما که اول میخواستیم سوخت بیست درصد را بخریم. شما به ما ندادید ولی این حق ما است. تو نمیتوانی بگویی این را داشته باش یا نداشته باشد. نمیتوانی بگویی این کار را انجام بده یا نده. نمیتوانی بگویی فردو باشد یا نباشد.
حقوق هسته ای کشورها در ان پی تی
شما میدانید که طبق انپیتی غنیسازی حق همه کشورها است. یعنی داشتن چرخه سوخت هستهای که یک بخش آن غنیسازی است. در این حق طبق انپیتی، نگفته شما میتوانید یک سایت داشته باشید یا بینهایت سایت. یک سانتریفیوژ داشته باشی یا بینهایت. یک گرم داشته باشی یا بینهایت. اصلاً محدودیتی قائل نشده.
محدودیت آن دو شرط است. یکی این که زیر نظر آژانس باشد. دوم این که برای مصارف صلحآمیز باشد. ما پذیرفتیم که این کار انجام بشود. زیر نظر آژانس برای مصارف صلحآمیز. آنها رفتند دو سال بحث کردند. همینهایی که به ما سوخت بیست درصد نمیدادند. یک دفعه سطح چانهزنی از سه درصد به بیست درصد آمد. آنها دو سال بحث میکردند که حالا این را چکارش بکنیم. گفتیم این کماکان میتواند یک موضوعی برای همکاری باشد.
تعلیق تولید ۲۰ درصد «موضوع همکاری» نه «تکلیف» ایران
آنها در آلماتی میگفتند خیلی خب. حالا شما این کار را انجام دادید. نیازتان که تأمین شده. دیگر ادامه ندهید. گفتیم این که ادامه ندهیم میتواند یک موضوع همکاری باشد اما این نیست که بخواهد برای ما یک تکلیف باشد. این آن بحث بود. لذا وقتی که این را مطرح کرد، گفتیم اگر شما در چارچوب همکاری میگویید. شرط همکاری چییست؟ این است که تو باید این بحثهای دشمنیات را برداری که همین تحریمها است. آن موقع گفتیم حالا مشخص کنیم. شما در این همکاری چه کاری حاضر هستید بکنید. تعریف کن. اما آن آقا (ولایتی) آمد و این بحث را در مناظره به یک شکل دیگری مطرح کرد که مطلب غلط و نادرستی بود.
منطق ایران در مذاکرات گام های متوازن و متقابل
ما به آنها بیان کردیم که شما پنج کیلومتر جلو بیایید. همکاری یعنی گامهای متقابل و متوازن. اگر ما پنج کیلومتر میآییم، تو هم باید پنج کیلومتر جلو بیایی. اگر بیست و پنج کیلومتر بیاییم، تو هم باید بیست و پنج کیلومتر جلو بیایی. این نیست که تو بیایی برای خودت یک فهرستی تعریف بکنی. او میگفت من در ازای همکاری مثلاً تحریم صادرات پتروشیمی شما به اروپا را برمیدارم. این گامی بود که طرف مقابل میخواست همکاری بکند.
صادرات پتروشیمی بدون نیاز به بازارهای اروپایی
قبل از گفتگوهای آلماتی صاحبان پتروشیمی را جمع کردیم. گفتیم همچین چیزی هست. این چه هزینهای دارد؟ صاحبان پتروشیمی خندیدند. گفتند اصلاً یک همچین موضوعی نیست. میگفتند ما در همین منطقه این قدر برای صادرات پتروشیمی مشتری داریم. شما اگر میخواهید کمک بکنید بگویید که دولت جلوی صادرات ما را نگیرد! ما اصلاً به مشتری اروپایی نیاز نداریم. او میخواست این را به عنوان یک امتیاز بدهد. بعد از شما امتیاز بگیرد یا یک خواستهاش را پیش ببرد. حتی در بحث همکاری.
نکتهای که وجود دارد این است که حتی در همکاری هم باید گامها متوازن باشد. حتی در همکاری. نه این که تو بیایی برای خودت هر دو طرفش را تعریف بکنی. مثلاً بگویی قیمت این آب این قدر است. این قدر اندازهاش. من تعریف میکنم. برای چه. بحثی که ما داشتیم این بود که گام شما باید متوازن با بحث ما باشد.
امتیاز رفع ممنوعیت صادرات پتروشیمی؛ امتیاز پوشالی غرب در ژنو
شما بعداً دیدید که اینها در توافق ژنو آمدند همان را به عنوان ما به ازا تعریف کردند. همین که منع صادرات پتروشیمی برداشته میشد. آن قدری که من اطلاع دارم هنوز یک مشتری اروپایی هم نیامده بخرد. چون ما اصلاً نیازی نداریم و آنها هم نیامدند این کار را بکنند. این را به اسم امتیاز تعریف کردند.
اثبات حق هسته ای در مذاکره با دیپلمات اروپایی
لذا آن روندی که باید دنبال بشود این است که ما از حقوق خودمان. من یک خاطره دیگری خدمتتان عرض کنم. این نکته جالبی در تأیید سؤال این برادر است. من یادم هست موقعی که من در وزارت خارجه معاون اروپا و آمریکا بودم. یک ملاقاتی با همتای اروپاییمان در یکی از این کشورهای اروپایی داشتم. یک مشکلی برای یکی از ساختمانهای سیاسی آنها در تهران پیش آمده بود. ساختمانهای سفارتشان. گفت این موضوع این طوری بشود و این طوری. موضوع را مطرح کرد. من گفتم خیلی خب. یک کمیتهای تشکیل بشود و موضوع را بررسی بکند. دیدم او ناراحت شد. گفت یعنی چه کمیته تشکیل بشود. شروع کرد به بحث کردن. این را که گفت، من دو سه بار این را تکرار کردم. دو سه بار گفتم من که کفتم کمیته تشکیل بشود. بررسی بکنیم. دفعه سوم یا چهارم گفت این جزو حقوق ما است. طبق کنوانسیون فلان این حق ما است. حق قابل گفتگو نیست. گفتم اتفاقاً من میخواستم تو را به همین جا برسانم. اگر حق قابل گفتگو نیست، پس چرا از اول جلسه داری راجع به حقوق هستهای ما بحث میکنی. دقیقاً همین نکته است. آن چیزی که مطرح میشود باید در چارچوب همکاریهای ما باشد.
اجازه کوچکترین تعرض به حقوق ملتمان را نمی دهیم
باز من تأکید میکنم. آن چیزی که در موضوع هستهای ما اهمیت دارد این است که ما با دفاع از حقمان به دشمن بفهمانیم که ما در دفاع از حقمان جدی هستیم. اگر او این ادراک را پیدا بکند. همان طور که در دفاع مقدس پیدا کرد. چرا بیست و پنج سال است دیگر تعرضی به خاک ما نمیکند. چون فهمید ما در دفاع از تمامیت ارضیمان جدی هستیم.
امروز هم باید بفهمد ما در دفاع از حقوق خودمان، چه حق هستهای و چه سایر حقوق جدی هستیم و به او اجازه نخواهیم داد نه در حق هستهای بلکه در هیچ حقی بخواهد کوچکترین تعرضی به این حقوق داشته باشد