به گزارش سرویس اقتصادی پایگاه 598، در ابتداي دوره رياست جمهوري يازدهم،رييس جمهور در گزارش صد روزه از مردم خواست تا براي توسعه اقتصادي كشور و كمك به دولت دراين امر سرمايههاي خود را به طرف بورس سوق دهند همين موضوع باعث شد تا جمعيت زيادي به طرف بورس كه سالهاي باثباتي را پشت سر گذاشته بود بروند اما مدتي باعث با تعويض رياست بورس از سوي دولت موج بي ثباتي در اين عرصه حساس اقتصادي شكل گرفت موجي كه در روزهاي اخير به طور جدي نوسات غيرقابل انتظاري را رقم زد؛ در همين رابطه خبرنگار پایگاه 598 با دكتر سعيد صمدي مديرگروه اقتصادي دانشگاه اصفهان و مدير سابق بورس منطقه اصفهان گفتوگویی داشته است تا که علل اين اتفاق را بيشتر جويا شويم.
همان طور كه ميدانيد نوسان در بورس امر طبيعي است و افت و خيزهاي زيادي در آن هميشه وجود دارد اما نكته قابل تامل اين است كه طي دوسال اخير در كشورما عمدتا شاهد افت سهام در بورس هستيم يعني به نوعي بيشتر حركتي يك طرفه است پيشبيني و چشمانداز شما از شرايط موجود در بورس كشور چيست؟اصولا پيشبيني كار بسيار دشواري است به خصوص اگر مقطع زماني زيادي هم باشد كارمشكل تر است؛ متاسفانه بورس اينقدر داراي ابهام و عدم شفافيت است و به طور كلي فضاي غير اقتصادي دارد كه حتي براي يك هفته آينده آن هم نميتوان پيشبيني كرد كه چگونه خواهد بود، لذا بهتر است به جاي پيش بيني بگوييم پيشگويي زيرا مستندات همه كم است و بايد براساس مستندات نظر علمي داد اما قبل ازاين كه وارد مقوله پيشبيني يا پيشگويي بشويم لازم است با توجه به شرايط كنوني تحليلي داشته باشيم كه چرا بورس كشورما اين شرايط را دارد و ابهام در آن زياد است.
در فضاي سرمايهگذاري نياز اساسي به شفاف سازي و اطلاع رساني است تا سرمايهگذار با طيبخاطر فعاليت داشته باشد اما برعكس در بورس كشور ما عدم شفافيت و مشخص نبودن تكليف كار بسيار زياد است در حاليكه حدود 20 تا 40 درصد بورس ما به صنعت نفت و پتروشيمي ما برميگردد نرخ سهام مشخص نيست. وزير اقتصاد يك حرفي ميزند، مديران شركتهاي بروس حرف ديگري ميزنند خوب اينها باعث ميشود تا سرمايهگذاري اعتماد نداشته نباشد كه اين خود بدترين آفت در فضاي بازار اقتصادي و بورس است؛ يعني عدم شفافيت و تصميم گيريهاي غيرمنطقي و همچنين شنيدن مكرر اخبار متفاوت از كانالهاي متفاومت براي سهامدار خيلي خوب نيست .
چرا وقتي به بيانيه لوزان رسيديم و بحث توافقات هستهاي به ميان آمد به شدت روي بورس ما اثر گذاشت يعني ما بدون مذاكرات نبايد چرخه اقتصادي بورسمان بچرخد و اينقدر تحت تاثير قرار دارد؟متاسفانه اين مسئلهاي است كه باعث شده بورس ما تحت تاثير قرار بگيرد و اين بيش از آن چيزي است كه بورس ما ظرفيت دارد، لذا در اين حد نبايد باشد و بورس را وابسته كنيم البته تفكر شركتهاي بورسي را به راحتي نميتوان عوض كرد از سويي دولت به عنوان متصدي اصلي اقتصادي نبايد همه تخممرغها را در يك سبد بگذارد كه خطرات و ريسك بالايي به دنبال داشته باشد شايد نگاه بيش از اندازه خوشبينانه به مسئله باعث اين امر شده است تا چنين اقدامي داشته باشند درهرحال ما از سال 83 درگير مذاكرات بودهايم اما تاثير آن روي سهام و بورس كم بود ولي اين روزها خيلي بيشتر شده است شما اگر 14 يا 15 فروروين امسال را رصد كنيد ميبينيد كه شاخص بورس حدود 25 درصد افزايش داشت كه اصلا اين خبر خوبي نبود زيرا هيچ اتفاق خاصي نيفتاده بود و حبابي بالا رفت.
ولي اين افت بالاي بورس باعث نگراني خيلي از سهامداران و كارگزاران بورس و سهامداران شده است.بله دقيقا زيرا شرايط كنوني بيش از حد انتظار در بازار است از طرفي متغير لوزان روي بورس اثر زيادي گذاشته است. درست است بورس بايد افت و خيز داشته باشد اما اينكه اقتصاد را كاملا وابسته به توافقات هستهاي بكنيم مطلوب نظر نيست و بايد اين ارتباط و وابستگي را كاهش داد تا اعتماد سرمايهگذار جلب شود؛ متاسفانه تصميمهاي لحظهاي هم كم بياثر نبوده است مثلا همين قيمت بنزين ظرف دوسه روز اعلام ميشود كه تك نرخي شده است خيلي از شركتهاي ما به اين متغير نفت و فراورده هاي نفتي و بنزيني واكنش نشان ميدهند؛ وقتي احساس ميكنيم متغيري حساس و تاثيرگذار است نبايد خيلي بي پروا از آن حرف بزنيم صحبتي كه نوبخت تقريبا ده روز پيش گفته بود ما فعلا تصميمي روي بنزين نداريم كه اين هم براي بازار بد بود وزير اقتصاد چيز ديگري را ميگويد و بعد رييس سازمان و مديريت حرف ديگري ميزند. معاون اول رييس جمهوري نظر ديگري ميدهد يعني مصداق بدتر از وضع موجود همين صحبتهاي چندگانه مديريان ارشد است كه هركدام يك حرفي ميزنند اين يك اصل است وقتي صحبتي از چند كانال صحبت ميشود بازار آشفته ميگردد و شايعات داغ ميشود.
يعني اينقدر ارائه اطلاعات مشكل است كه نميتوان صريح و شفاف براي مردم گفت تا احساس نگراني نداشته باشند؟اين همان مشكلي است كه فضاي بورس را متاثر كرده است هركدام يك حرفي ميزنند كه همه اينها به تدريج باعث عدم اطمينان سرمايهگذاران ميشود اگر ميخواهيم اقتصاد و بازاري پررونق داشته باشيم نياز به ثبات و ساحل امن است تا اعتماد بالا برود ولي اگر مدام به بازار شوك وارد شود همين اوضاع را داريم، كه به جاي نوسان عمدتا شاهد حركت يك طرف يعني افت بورس هستيم. به نظر من اصل مهم اعتمادسازي است اگر از دست برود بهراحتي و با سرعت برنميگردد. يك اصطلاحي فعالان مالي دارند و آن هم است كه اگر در زميني ده كبوتر نشسته بودند و با دست آنها را ترسانديم و رفتند دوباره برنميگردند بايد به فضا مطمئن شوند و اين هم نياز به زمان دارد. چيزي كه درحال حاضر در فضاي بورس ايجاد شده اين است كه اگر اعتماد را از مردم بگيري خيلي سخت است تا دوباره اعتمادسازي عمومي در اين حوزه اقتصادي داشته باشيم.
دولت مدعي است كه از بورس حمايت ميكنيم ولي عملا به نوعي بانكها رقيب بازار بورس شدهاند و با قدرت فعاليت اقتصادي دارند شما به عنوان كارشناس اقتصادي كه مدتها متصدي بورس هم بودهايد اين تناقض در حرف و عمل را چگونه تعبير ميكنيد آيا همين باعث ضربه زدن به بورس نيست؟بله. وزيراقتصاد يكسال پيش گفته بود بانكها نبايد بههيچ عنوان وارد بحث سهامداري و سرمايهگذاري بشوند و آنچه دارند بفروشند و شركت داري كنند خلاف قانون است، اما چند روز پيش جلسه ميگذارند و از بانكها ميخواهند تا بيايند و از فضاي اقتصادي حمايت كنند اين تناقض خوب نيست از طرفي برخي بانكها بدون توجه به صحبت وزير همچنان فعالانه كار ميكنند اين ضد و نقيضها باعث سلب اعتماد در بازار ميشود اگر بخواهيم آناليزي داشته باشيم همين عدم اعتماد باعث ميشود تا سهامداران هم رفتار روزمره و تودهاي به نوعي رمهوار داشته باشند و اين دو علت و معلول هم هستند كاهش اعتماد رفتار تودهاي ايجاد ميكند و رفتار تودهاي هم منجر ميشود سهمي بيدليل بالا و پايين برود و اين سيكل بيمار است كه هردو را تقويت ميكند.
در اين ميان عمدتا سهامداران خرد و بدون پشتوانه آسيب ميبينند و نگران هستند زيرا آنها كه از رانتهاي دولتي استفاده ميكنند ازاين فضا به نفع خود بهره ميبرند نظر شما چيست؟درست است و اين تنها يك عزم جدي و بنيادين ميخواهد تا فضا بدون تبعيض و نگراني براي همه باز باشد و سرمايهدار با آرامش خاطر فعاليت كند از طرفي خود مسئولان دولتي بايد در ابتدا به توافق و تفاهمي برسند بعد از آن بيايند و يك مطلب را رسانهاي كنند نه اينكه هر بار يكي از آنها حرفي بزند. مثلا نرخ سود بانكي و برخورد با موسسات غيرمجاز از جمله مسائلي است كه تاكنون چندين بار از چند كانال از آن صحبت شده است وقتي نرخ دو درصد شد برخي بانكها زير بار نرفتند و قبول نكردند اينجا نياز به تحكم قانوني است تا همه بانكها تابع باشند به نظر من عكس العمل قوي مي خواهد كه متاسفانه دئولت خيلي ضعيف عمل ميكند و در حوره اقتصاد به خوبي وارد نشده است همين باعث نگراني سرمايهدارن ضعيف و خرد شده زيرا اعتمادي در بازار نيست چرا بايد مسئول بانك مركزي در برنامه تلويزيوني بياد و بگويد من موسسات مجاز را اعلام ميكنم شما دنبال موسسات غيرمجاز برويد ايا اين حرف منطقي و درست است. نميدانند براي رفع مشكلات چه برنامهاي داشته باشند حرفهاي دوگانه و چندگانه در فضاي اقتصادي اصلا خوب نيست .
رييس جمهور در گزارش صد روزه خود از مردم خواست تا وارد فعاليتهاي بورس و سهام بشوند كه به دنبال آن خيليها براي حمايت، سرمايهگذاري كردند و فعال شدند اما عملا بعد از گذشت دو سال دولت زير پاي آنها را خالي كرد و به حال خود رها نمود آيا اين مسئله خود باعث سلب اعتماد مردم در فعاليتهاي اقتصادي نشده است؟بله متاسفانه حرفهاي بدون پشتوانه همين عواقب را هم به دنبال دارد وقتي رييس جمهور بالاترين مسئول دولتي اين را گفت و نتايج اش چنين شد مردم به دولت او كارت زرد ميدهند زيرا مردم آگاه هستند و تعارف ندارند ميگويند رييس جمهور تشويق كرد و گفت ما هم وارد شديم و خريديم حالا ضرر كرديم. به اعتقاد من بايد صحبتها را حساب شده و هماهنگ تر بگويند حداقل تيم اقتصادي دولت كه چهار تا پنج نفر هم نيستند زماني كه به اجماع نظر رسيدند و موضعشان يكي شد حرفي را بزنند بهتر است قبل ازآن دور هم جمع بشوند صورت جلسه كنند و بعد براساس آن براي مردم صحبت كنند و تصميم گيري داشته باشند مردم سيگنالهاي اشتباه را ميگيرند و حواسشان جمع است و اين را تعبير ميكنند كه خودشان هم نميدانند در فضاي اقتصادي چه كار ميكنند و همين يعني ريزش اعتماد و اطمينان كه در فضاي اقتصادي مطلوب نيست.
علت سقوط بورس در تاريخ 22/10/92 چه بود كه باعث شد شاخص بورس به يكباره از حدود 90هزار واحد به 60 تا 62هزار واحد افت كند؟استارت اين افت را نمايندگان مجلس زدند؛ يعني گفتند نرخ خوراك پتروشيمي از حدود 2سنت و 3سنت بايد برسد به 15سنت كه اين نقطه شروع بود؛ البته بازار اقتصادي هم آمادگي آن را داشت تا اين ريزش شديد را بپذيرد، زيرا تا قبل از آن قيمتها حبابي بالا رفته بودند و بازار منتظر و آبستن يك خبر تازه بود مجلس به ناشيانهترين شكل ممكن وارد عمل شد كه بهنظر من به اسم مجلس هم تمام گرديد ولي باز هم اگر اين اتفاق نمي افتاد شايد خبر ديگري آن را باعث مي شد زيرا اقتصاد بيمار هر آن منتظر خبري است تا تخت تاثير قرار بگيرد.
رييس جديد بورس اعلام كرد كه از اوايل خرداد قرار است دامنه نوسان تغيير كند و حجم مبنا را كم كرد تا سريع به تعادل برسد به نظر شما اين تصميم آني در آشفته بازاراقتصادي به نفع سهامداران است يا به ضرر آنها و اينكه چنين مسكنهايي ميتواند اقتصاد بيمار ما را التيام بدهد؟دربلند مدت به نفع بازار است ولي به قدري بازار بورس مشكلات عديدهاي دارد كه اين مسكنهاي ضربالاجلي هم خيلي كمك نميكنند به اعتقاد بنده بيشتر ازاين كه به سازمان بورس تمركز داشته باشيم ميبايست سازوكار اقتصادي را اصلاح و درمان كنيم بعد از آن بورس خودش راهش را پيدا ميكند همه اينها تاثيرات موقتي است تا وقتي امنيت واعتماد خاطرنباشد بايد فضا ومحيط سرمايهگذاري سالم مثبت و درست بشود. هر خبري وهر اتفاقي از ديد سهامدار حركت خوبي است ولي وقتي محيط و بستر سرمايهداري متزلزل است وامنيت خاطري ندارد بهترين كارها هم كه بشود احساس ميكنم تاثيراتش در حد مانور يكي دو روزه است. شركتهاي بورس جلسات مختلفي ميگذارند و تصميمهاي زيادي ميگيرند اما در عمل جواب نميدهد ما بايد يك قدم بالاتر برويم و محيط سرمايهگذاري را امن كنيم البته حركتها مديريت جديد بورس في نفسه خوب است دامنه نوسان را آزادتر كرد و حجم مبنا را زياد نمود حتي جابجايي نيروها خوب بوده ولي مشكل جاي ديگري است كه بايد برطرف شود. نيازبه شفافيت و اطلاعرساني داريم بهخصوص برطرف كردن تبعيض و رانتخواري در بورس بايد لحاظ شود. بورس هميشه تصوير شرايط موجود درجامعه است من به عنوان كسي كه ناظر بازار اقتصادي هستم معتقدم بايد ابتداي امر به اين مسائل توجه كرد.
عملكرد رييس قبلي بورس را با رييس جديد چطور ارزيابي ميكنيد اغلب كارگزاران بورس از وضعيت جديد گلايه دارند به نظر شما آيا رياست جديد بورس توانسته برمشكلات فائق بشود؟منصفانه نيست اين دو را در مقام مقايسه قرار بدهيم زيرا هنوز زود است. مديريت قبلي هشت سال بر سركار بود و امتحان خود را پس داد درحالي كه مدير فعلي هنوز چند ماهي بيشتر نيست و بايد يكي دوسال بگذرد و بعد بياييم عملكردشان را با هم مقايسه كنيم. تا الان سعي كرده به بدنه بورس مسكنهايي وارد كند تا شرايط آن را بهبود ببخشد ولي مهمتر ازهمه شفاف سازي و اعتمادسازي در بورس است مديري موفق است كه بتواند اين دو اصل مهم را در بازار اقتصادي نهادينه كند و سرمايهگذار بااطمينان فعاليت داشته باشد. چيزي كه اهميت دارد اين است كه مسئولان ما همواره در شفاف نشان دادن شرايط با احتياط عمل ميكنند و همه واقعيات را به مردم نميگويند اين خيلي خطرناك است رابطه اعتماد بين مردم و دولت از بين رفته و روزبه روز هم در حال از دست رفتن است اگر مشكلي وجود دارد بايد صادقانه و در قابل يك حرف نه با چندين تريبون متفاوت، بيايند و براي مردم بگويند تا مردم به آنها اعتماد كنند .
نقش رسانهها را دراين ميان چگونه ارزيابي ميكنيد؟رسانهها به عنوان چشم و گوش تيزبين جامعه بايد وضعيت موجود را رصد كنند و از مسئولان مطالبه داشته باشند آنها نبايد اجازه بدهند هرج ومرج اطلاعاتي و بازار شايعات داغ شود زيرا به ضرر اقتصاد كشوراست، بلكه بايد با جديت از مسئولان بابت حرفهايي كه زدهاند جواب بخواهند براي مثال اينكه امروز نوبخت حرفي را زده بعد وزير اقتصاد حرف ديگري را ميزند و فلان مسئول هم چيز ديگري را ميگويد درست نيست اين به عهده رسانهها است كه قضايا را دنبال كنند تا وقتي حرفي كه زده ميشود بدانند بايد پاسخگويش هم بايد باشند. در دولت قبلي احمدينژاد متوجه شده بود كه بايد در فضاي اقتصادي تنها يك نفر حرف بزند آن هم خود حسيني وزير اقتصاد ولي در اين دولت هر كسي ميآيد و حرفي ميزند و همين تناقضات و چندگانگي صحبتها بيشتر باعث نگراني و بدي شرايط اقتصادي ميشود لذا رسانهها هستند كه هوشيارانه از مسئولان مطالبه كنند و دنبال خرفهايي كه ميزنند باشند.