کیهان نوشت: دعوت از فائزه هاشمي براي شركت و سخنراني در نشست تخصصي «خاورميانه و چشم انداز حكومت هاي مردم سالار» كه روز سه شنبه 22 آذرماه در مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام صورت پذيرفته بود، اعتراض ها و انتقادات فراوان نيروهاي متعهد و انقلابي را به دنبال داشته و اين اعتراض ها كماكان ادامه دارد. در اين باره گفتني است كه خانم فائزه هاشمي يكي از همراهان فتنه آمريكايي- اسرائيلي 88 بوده و در آشوب هاي خياباني به نفع بيگانگان حضور چشمگير و فعالي داشته است تا آنجا كه فتنه انگيزي وي به دستگيري او از سوي مراكز اطلاعاتي و امنيتي نيز انجاميده بود و هم اكنون نيز پرونده خيانت مشاراليها در دستگاه قضايي مفتوح و در حال رسيدگي است.
اكنون اين پرسش مطرح است كه چه كساني فائزه هاشمي را براي شركت و سخنراني در مركز تحقيقات استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت نظام دعوت كرده اند؟ و از اين اقدام مجرمانه خود چه منظوري داشته اند؟ پاسخ به اين سؤال، مخصوصا از آن جهت حائز اهميت است كه فائزه هاشمي منهاي انتسابش به آيت الله هاشمي رفسنجاني يك فرد نه فقط معمولي، بلكه در سطحي بسيار نازلتر و پائين تر از افراد معمولي است. از سوي ديگر خانم فائزه هاشمي كمترين دانش و تخصص در موضوع مورد بحث يعني «خاورميانه و چشم انداز حكومت هاي مردم سالار» ندارد كه بهره گيري از تخصص وي، انگيزه دعوت از او باشد. اين نكته را به وضوح مي توان در مصاحبه فائزه هاشمي با خبرنگار سايت «جهان نيوز» و پاسخ هاي عوامانه و خنده داري كه به پرسش هاي خبرنگار داده است، مشاهده كرد. بنابراين به آساني مي توان نتيجه گرفت كه آقاي حسن روحاني عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و رئيس مركز تحقيقات استراتژيك اين مجمع غير از انتساب فائزه هاشمي به آيت الله هاشمي رفسنجاني هيچ توجيه ديگري براي دعوت از وي نداشته است. بديهي است كه اين توجيه نمي تواند توضيح قابل قبولي براي دعوت از يك مجرم امنيتي فاقد كمترين تخصص در نشست مورد اشاره باشد. پس انگيزه آقاي روحاني يا آيت الله رفسنجاني از دعوت فائزه هاشمي و فراهم آوردن فرصت سخنراني براي او چه بوده است؟! براي اين سؤال فقط يك پاسخ مي توان يافت؛ دهن كجي به ملت!
گفتني است روز 26 مردادماه سال 1368 آيت الله هاشمي رفسنجاني بعد از تنفيذ حكم رياست جمهوري خود از سوي رهبر معظم انقلاب طي سخناني گفته بود «اگر من در اينجا قسم خوردم كه وقف مي شوم ديگر مشكل است به مسائل شخصي بپردازم، غير از در حد چيزي كه توانم براي ايفاء مسئوليت باشد و اگر بخواهم براي شخص خودم ملاحظات فاميلي، دوستي، چيزهايي كه در انسان موثر است مسائل كشور را تحت تاثير اين ها قرار بدهم، من ديگر وقف مردم نيستم، آن وقت، وقف خودم مي شوم».