به گزارش پایگاه 598 ، کیهان نوشت ، شصتوهشتمین دوره جشنواره بینالمللی کن (فرانسه) روز شنبه این هفته با معرفی برترینها پایان پیدا کرد.
در این دوره، نام یک فیلم از ایران در میان تحسین شدهها به چشم میآید: «ناهید» ساخته «آیدا پناهنده»!
این
فیلم که به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران در جشنواره به نمایش در
آمد در بخش «نوعی نگاه» شایسته تحسین شناخته شد و جایزه «آینده درخشان»را
دریافت کرد!
تردید نکنیم؛ «ناهید» فیلم بدی است. ضعیف و پرمدعا!
انتخاب این اثر و فرستادن آن به جشنواره کن و در سایه عنوان «نماینده
سینمای جمهوری اسلامی ایران» باعث شگفتی منتقدان شد!
«ناهید» چه ویژگی یا ویژگیهایی دارد؟ کدام کارشناس یا کارشناسان رای به شرکت این فیلم در کن دادند؟ با چه استدلال و اعتباری؟
فیلم یاد شده در جشنواره سی و سوم فیلم فجر به نمایش درآمد و با بیاعتنایی منتقدان و مردم روبهرو شد!
دو
مجله مدعی روشنفکری هم وقتی به مرور آثار جشنواره سیوسوم نشستند؛ نقطه
قوتی در فیلم ندیدند! اگر دیده بودند؛ بهطور طبیعی، در میان «برگزیدگان»
نامی از اثر هدف اشاره، دیده میشد!
اما چرا کارگزاران سینمایی و
گزینشگران داخلی، اصرار به شرکت «ناهید» در کن داشتند؟!... برای منتقدان
سینمایی حرفهای و متعهد، شگفت برانگیز است!
اجازه بدهید؛ کمی از
داخل فاصله بگیریم و برای رمز گشایی از معمای چرایی گزینش و فرستادن تحسین
ناهید، به جغرافیای فرانسه و دامنه آیین «کن» نگاه کنیم!
پیش از هر چیز یک پرسش:
آیا کن، عرصهای سینمایی و به عبارتی کاملا حرفهای است؟
آیا معیار انتخابها، حرفهایگری و نمود استعدادهای هنری درخور اعتناست!
شاید
برخی که عادت به سطحینگری دارند و افق دیدشان، محصور بیسوادی فرهنگی و
سیاسی است، خردهگیری کنند، از «توهم توطئه» سخن بگویند و تکرار ادعای
«سیاسی بودن جشنوارهها» را به سخره گیرند.
اما چه این عدهای بپسندند و چه نپسندند، «واقعیت» این است:
«کن»
و نمونههایی چون این آیین، عرصهای برای تحسین آثار هنرمندانه و متعهدانه
نیست! کن برپا نمیشود که از فیلمسازان دغدغهمند و آثار هنری متعالی
حمایت کند.
«کن» و نمونههایی چون این آیین، برپا میشوند تا در
سایه سنگین الگوهای سینمای ضد اندیشه و نافی تعهد و در هیاهوی تقدیر از
محصولات برآمده از نفسانیت، اندیشه متعالی نفی و طرد شود و فیلمساز ناهمگن
با ارزشها، سرکوب گردد!
اگر بود جز آن چه اشاره رفت، در کن دوره شصت
و چهارم، فیلمساز دانمارکی «لارس فون تریه» صرفا به دلیل انتقاد از
صهیونیسم هدف حمله و هتاکی گردانندگان کن و اخراج از این آیین قرار
نمیگرفت!
اگر بود جز آن چه اشاره رفت، در دوره شصت و ششم، فیلم
عفن و چندش آور «آبیرنگ گرم است» یک فیلمساز درجه سوم مراکشی، همزمان با
تصویب قانون حمایت از ازدواج همجنسبازان فرانسوی و تنها برای موجه جلوه
دادن این مصوبه، به عنوان فیلم برتر معرفی نمیشد!
حالا کمی به دوره اخیرجشنواره کن بازگردیم!
درست یک روز پیش از اعلام نتایج «کن»، سازنده فیلم «ناهید» با رسانه العربیه گفت و گو کرد!
العربیه
رسانه رسمی دولت وهابی سعودی است. این رسانه به حدی در انتشار مواضع ضد
شیعی، ضد ایرانی و هواداری از صهیونیسم اصرار دارد که از سوی حامیان مقاومت
در منطقه به نام «العبریه» خوانده میشود! یعنی رسانه و سخنگوی دولت عبری
صهیونیستی!
این چیزی نیست که خانم به اصطلاح فیلمساز مدعی شود از آن
بیخبر بوده یا ادعا کند بیخبر است! خیر! العربیه ماهیتی روشن و مشهود
دارد!
مضحک اینکه؛ سازنده ناهید، وقتی در برابر خبرنگار العربیه
قرار میگیرد، شروع به درد دل میکند! از اوضاع داخلی ایران میگوید و از
نگاه فمینیستی و ضد دینی خود، زندگی زنان ایران را غیرطبیعی توصیف میکند!
کسی
که احتمالا مدعی «سواد و بینش و هنرمندی» است با رسانهای علیه زنان ایران
و جامعه دینی درد دل میکند، از راه رسانهای به زنان متدین و جامعه
خداجوی ایران توهین میکند که؛ صاحبان آن رسانه برای زنان کشورشان جهنمی
برپا کردهاند. جهنمی که در آن زنان از کوچکترین حقی مثل حق «فعالیت
سیاسی»، «فعالیت اجتماعی» و حتی حق «رانندگی» ... محروماند!
خانم
به اصطلاح فیلمساز با رسانهای درد دل میکند که صاحبان آن، مردم بیدفاع
یمن را زیر آماج بمبهای خوشهای خود دارند و نماینده سینمای ایران، این
جنایات وحشیانه و قرون وسطایی را نمیبیند و بهتر بگویم؛ نمیخواهد که
ببیند!
به واقع ... اگر زندگی زنان ایرانی غیرطبیعی بود؛ امثال
فیلمساز یادشده در صحنه سینما چه میکردند؟! در دانشگاه و میدان سیاست چه
جای حضور و فعالیت داشتند؟!
تصور میکنم معمای چرایی دریافت جایزه «آینده درخشان» جشنواره کن به سادگی برملا شد!
چرا
کن و اهالی کن نباید فیلمسازی درجه چندم و اثری ضعیف را شایسته تقدیر
معرفی نکنند وقتی قرار است مبلغان نفی اندیشه، فربه و نام آور شوند؟! کن و
نظایر کن مگر جز این وظیفهای دارند!؟
چرا گزینشگران داخلی فیلم ناهید،
کن و میدانی بینالمللی را بستر خودنمایی هنرمندان صاحب اندیشه کنند؟ اگر
این گزینشگران دغدغه مند بودند؛ چشم به روی آثار متعهدانه و در برگیرنده
ارزشهای ایرانی و دینی نمیبستند!
به زعم نگارنده؛ جرم فیلمساز یادشده محرز است:
دروغ گویی علیه واقعیتهای ایران، توهین به زنان ایرانی و به رسمیت شناختن رسانهای وهابی - صهیونیست!
البته
دستگاه اطلاعاتی و قضایی میتواند مانند گذشته مماشات کند تا راه برای رخ
نمایی سینه چاکان جشنوارههای خارجی مهیاتر شود.جشنوارههایی که برخی
فیلمسازان هالیوددی مانند «وودی آلن» نیز اعتباری برآن، متصور نیستند!
نگارنده
در پایان تاکید میکند؛ فیلمساز به ظاهر وطنی یاد شده، به عنوان یک فرد
حقیقی وزن و اعتباری ندارد. اما اگر در این نوشته اشارهای به او و رفتار
ضدایرانی او رفت، تنها اشاره به دو نکته مهم است:
یک: دلیل اقبال «کن» و امثال آن به آثار ضعیف ایرانی و سازندگان آن،
دوم: تاکید برسطح پایین درک و بصیرت برخی از تصمیم گیران حوزه فرهنگ کشورمان!